printlogo


کد خبر: 262225تاریخ: 1402/2/11 00:00
ضرورت سرعت در تعاملات تهران - پکن

سیدمصطفی خوش‌چشم: پس از ۲ سال زمینه‌چینی برای عملیاتی شدن سیاست نگاه به شرق جمهوری اسلامی ایران، به نظر می‌رسد سال جدید زمان اجرایی شدن و سرعت یافتن توافقات با کشورهای شرق است. در چارچوب سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران در دوره ریاست‌جمهوری آقای رئیسی نگاه ویژه‌ای به کشورهای این منطقه وجود دارد تا بتوان با استفاده از پتانسیل‌های موجود نه‌تنها همکاری‌های سیاسی و امنیتی در سطح منطقه و بین‌الملل را با این کشورها ارتقا داد بلکه با افزایش تجارت خارجی، زمینه بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بویژه در بخش‌های تولیدی و صادراتی را مهیا کرد. در حقیقت در چارچوب همین سیاست، جمهوری اسلامی ایران امسال نیاز دارد به شکل بسیار عملیاتی‌تر در گسترش روابط و همکاری‌ها با چین تلاش کند. در ۳ سال گذشته صحبت‌های بسیاری در زمینه گسترش همکاری‌های ۲۵ ساله بین ایران و چین انجام شد و ملاقات‌های چندگانه‌ای هم خصوصا در دولت فعلی صورت گرفته اما به وضوح مشخص است که سرعت رشد این همکاری‌ها می‌تواند بسیار زیادتر باشد و ‌باید ضرباهنگ مبادلات تجاری بین دو طرف بسیار سریع‌تر از زمان کنونی پیش رود. در همین زمینه مشکلاتی وجود دارد که می‌باید هر چه سریع‌تر برطرف شود. روابط ایران و چین از چند جهت حائز اهمیت است، این روابط نه فقط در حوزه‌های سیاسی و امنیتی بلکه شاید مهم‌ترین وجه آن تبادلات و همکاری‌های اقتصادی و تکنولوژیک است که می‌تواند برای هر ۲ کشور حائز اهمیت باشد. در این زمینه البته از آنجا که هر دو طرف به دنبال همکاری‌های درازمدت هستند، نباید فراموش کرد زیربنای گسترش روابط در حوزه‌های یادشده زمانی استوار بنا می‌شود که همکاری‌های فرهنگی و اجتماعی و روابط بین ۲ ملت هر چه بیشتر گسترده شود.  
ایرانی‌ها بیش از آنکه چین را از زبان چینی‌ها بشناسند، بیشتر با مطالعه متون انگلیسی یا فیلم‌ها و اخبار و گزارش‌های تولید شده در رسانه‌های غربی از چین می‌شناسند. در طرف دیگر هم شاید وضعیت تقریباً به همین گونه است و شناخت مردم چین نسبت به ایران از زبان پارسی کمتر انجام شده و آنها نیز بیشتر ایران را از زبان رسانه‌های غربی شناخته‌اند، به همین دلیل نیاز است ارتباطات بین ۲ ملت و همکاری‌ها و روابط فرهنگی گسترش یابد. تبادل توریست در همین زمینه می‌تواند راهگشا باشد اما این امر یک پیش‌نیاز مسلم دارد و آن هم گسترش و بهبود وضعیت زبانی در ۲ طرف است. به عبارتی ارتقای جایگاه زبان پارسی در چین و همین‌طور جایگاه زبان چینی در ایران و یادگیری و تربیت مترجمان در ۲ طرف بسیار حائز اهمیت است؛ خصوصاً اینکه در زمانه کنونی به این لحاظ مزایای بسیار زیادی وجود دارد. تا زمانی که این مشکل به‌درستی و با کیفیت خوب حل نشود، همچنان بخشی از معضلات در زمینه تبادلات فرهنگی به قوت خود باقی است از جمله اینکه رسانه‌ها در ایران و چین ‌باید تولیدات بسیار بیشتری برای مخاطب خاص یکدیگر داشته باشند تا کشورهای خود را به طرف مقابل بهتر معرفی کنند. از دیگر سو، اگر استراتژی مهار توسط آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران تا سال 2010 تنها به دلیل مهار جمهوری اسلامی ایران و قدرت منطقه‌ای کشورمان بود، از سال 2010 به بعد یعنی بیش از یک دهه پیش دلیل دومی نیز پیدا کرد و آن هم جدا کردن ایران از مسیر «جاده ابریشم» بود، چرا که ایران کوتاه‌ترین و باصرفه‌ترین مسیر برای این جاده است و با تحریم ایران و جداسازی تهران از این مسیر در حقیقت راه ابریشم از مسیر ایران بسته و تا حدی سد شد و به سمت شمال و جنوب ایران منحرف شد که این راه‌ها طولانی‌تر است و هزینه‌های بیشتری را شامل می‌شود و مدت زمان بیشتری برای ترانزیت کالا از طریق آنها باید صرف شود و همین‌طور به لحاظ حجم ترانزیتی هم قابل مقایسه با مسیر ایران نیست. بنابراین این معضل می‌توانست هم به ایران فشار بیشتری وارد کند و درآمدهای ایران و توسعه زیرساخت‌های ریلی و جاده‌ای ایران را به تأخیر اندازد و همین‌طور در مسیر جاده ابریشم ایجاد مانع کند و در حقیقت یک مشکل بزرگ بر سر راه استفاده و سود بیشتر چین از این مسیر ایجاد کند. به این دلیل نیاز است ۲ طرف بر اساس نگاه برد - برد به‌سرعت به سمت اجرایی کردن چنین پروژه‌هایی بروند، چرا که نه فقط برای ایران و چین بلکه برای منطقه نیز اینگونه پروژه‌ها می‌تواند بسیار سودمند باشد و با توجه به اینکه ایران را در بخش اصلی و حیاتی این حلقه و مسیر قرار می‌دهد، می‌تواند تحریم شدن ایران در آینده را بسیار سخت‌تر و شاید غیرممکن کند.

Page Generated in 0/0055 sec