printlogo


کد خبر: 262229تاریخ: 1402/2/11 00:00
گفت‌وگو با دکتر علیرضا پیروزمند درباره بایسته‌های تحقق وحدت ملی و جلوگیری از شکاف اجتماعی
زیر یک پرچم

وحدت، یکی از ارکان جامعه توحیدی است. انشقاق، چنان مرض خطرناکی برای یک جامعه است که قرآن از آن به عنوان یک عذاب جمعی یاد می‌کند. وحدت نه یک شعار بلکه یک اصل اساسی است؛  آنگونه که هارون، پیامبر خدا برای حفظ وحدت قوم بنی‌اسرائیل و جلوگیری از انشقاق داخلی، در برابر گوساله‌پرستی قوم مشی سکوت و مدارا را پیش گرفت. سنجش واژگان کلیدی منظومه فکری امامین انقلاب بخوبی نشان‌دهنده این است که حفظ وحدت از اصلی‌ترین عناصر عقیدتی ساختار انقلاب اسلامی است. بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب نشان می‌دهد یکی از اصلی‌ترین عناصری که ایشان در این مختصات تاریخی بر آن تاکید می‌کنند، عنصر وحدت است. برای نگاه عمیق‌تر به این موضوع به گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر علیرضا پیروزمند نشستیم. عضویت در هیات علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم و تالیف چندین کتاب و مقاله در حوزه فقه حکومتی  در کارنامه علمی حجت‌الاسلام دکتر علیرضا پیروزمند دیده می‌شود.  
* رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز عید فطر فرمودند در شرایط امروز، راهبرد اصلی دشمن ایجاد اختلاف و تنش در بین مردم است و بر لزوم وحدت بین توده‌های مردم تاکید داشتند. سوال اینجاست که دشمن ایران اسلامی از اختلاف و درگیری در بین مردم چه سودی می‌برد و چه اهدافی را از این طریق دنبال می‌کند؟
ابتدا لازم است یک مقدمه عرض کنم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مساله وحدت به شکل‌های مختلف مورد تاکید و توصیه امام راحل و رهبری بوده است و رهبران انقلاب به دفعات این مساله را مورد توجه قرار داده‌اند. مصادیق عدم وحدت به تناسب حوادث نوپدیدی که اتفاق می‌افتد، هر از چندگاهی در یک موضوعی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و زمینه‌هایی برای آسیب به جامعه ایجاد می‌کند. طبیعتا باید این مساله را همواره مورد توجه قرار داد و تکرار آن به معنای کهنگی این موضوع نیست و  تکرار آن تکرار غیرمفیدی نیست. به عبارتی موضوع اساساً کهنه شدنی نیست و دلیل آن هم این است که دشمن همچنان امیدوارانه این مساله را دنبال می‌کند چون متوجه است که اگر در این جهت موفقیتی حاصل نکند، هر تلاش دیگری بی‌فایده است. هرچقدر هم فشارهایی را به مردم وارد کند نتیجه‌بخش نخواهد بود و اگر از این جهت بتواند موفقیتی کسب کند طبیعتا یک شکاف داخلی در کشور ایجاد می‌شود. مهم‌ترین عاملی که ممکن است بقای انقلاب اسلامی را مورد تردید و تهدید قرار دهد این است که آن ساخت درونی و انسجام داخل کشور به هم بریزد.  با توجه به این مقدمه، در طول زمان و حتی در همین سالیان اخیر دیدیم که بهانه‌های مختلفی برای این مساله درست شده بود. مشاهده کردید که سال گذشته یک خانومی از یک قومیتی، برای‌شان حادثه‌ای اتفاق افتاد و این را دستاویز یک تحریک قومی قرار دادند و خواستند قوم «کرد» را در مقابل سایر اقوام علم کنند و به عبارتی از این طریق ائتلاف قومی ایجاد کنند که با هوشیاری مردم کرد و مسؤولان مربوط طبیعتا این مساله به فرجامی که آنها می‌خواستند نینجامید. پرده دومی که از همان زمان شروع شد، مساله حجاب و تبدیل کردن این مساله به محور ایجاد یک دوقطبی فرهنگی در جامعه بود و همچنان هم این مساله ادامه دارد. بعد از کنترل مسائل امنیتی ماجرا سعی کردند از طریق نمادسازی فرهنگی و تشدید ناهنجاری رفتاری و تشویق دختران به ظاهر شدن با پوشش نامناسب در جامعه، مسؤولان را بر سر دوراهی بی‌تفاوتی و تن دادن به یک منکر مسلم اسلامی یا ایجاد یک دوقطبی اجتماعی و انشقاق بین جامعه مذهبی و غیرمذهبی قرار دهند و به این ترتیب در مسیر تبدیل این دوقطبی مذهبی به دوقطبی سیاسی گام بردارند. الان هم ملاحظه می‌کنیم که مسؤولان نظام تلاش‌شان بر این است که بتوانند به نوعی وظیفه خود را در کنترل این ماجرا ایفا کنند و امیدواریم که موفق باشند. 
* چرا در سال‌های اخیر دشمن به طور ویژه دست روی مساله حجاب بانوان گذاشته است و برهم زدن وحدت و انسجام جامعه ایران را از طریق مساله بی‌حجابی پیگیری می‌کند؟ 
دقت داشته باشید اگرچه حجاب یک مساله شرعی است اما پدیده بدحجابی صرفاً یک پدیده فرهنگی نیست؛ همچنان که پدیده فرهنگی است، پدیده اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز هست، یعنی در حقیقت باید این مساله را نماد جنگ ترکیبی دشمن قلمداد کنیم، به دلیل اینکه دشمن تلاش دارد بدپوششی را به عنوان نمادی برای شورش سیاسی علیه حاکمیت و نوعی ابراز نارضایتی نسبت به وضعیت حاکمیت در بیاورد و از این ابزار به نوعی برای تضعیف سیاسی نظام استفاده کند. مساله اقتصادی است به دلیل اینکه دشمن می‌خواهد مردم نارضایتی اقتصادی‌شان را از این طریق ابراز کنند. فرهنگی است به دلیل اینکه می‌خواهند بگویند ما هنجارها و الگوهای رسمی نظام را در مساله پوشش و سبک زندگی و ارتباطات و معاشرت اجتماعی بر نمی‌تابیم و به این جهت می‌خواهیم مساله را به این کیفیت تبدیل کنیم. مساله اجتماعی است به دلیل اینکه سبک زندگی‌ها متفاوت است. لاجرم مردم با سلایق و عقاید مختلف در جامعه حضور دارند و در محیط‌های مختلف کاری و تفریحی و عمومی با این پدیده روبه‌رو هستند و در نتیجه یک پدیده اجتماعی است.
از این طرف مومنان نارضایتی دارند و ناخرسند هستند از اینکه این پدیده وجود دارد اما دل‌شان می‌خواهد محکوم کنند و از طرف دیگر این برخورد ممکن است به یک درگیری بینجامد که خوشایند طرفین نباشد. این نکته را به این دلیل عرض کردم که اگر ما ماهیت پدیده را درست بشناسیم، آن زمان اقداماتی که در قبال این مساله انجام می‌دهیم، اقدامات ترکیبی خواهد بود و باید هم باشد. اگر ما نسبت به یک پدیده‌ای که ترکیبی است، اقدام یک‌جانبه انجام دهیم، طبیعی است که چون با ماهیت و واقعیت آن پدیده سازگاری ندارد، باعث حل آن مساله نمی‌شود بلکه ممکن است باعث تشدید این ماجرا هم شود. 
مساله دوم اینکه هر منکری در جامعه از جمله این موضوع یا منکر اقتصادی و سیاسی، بویژه وقتی شکل عمومی به خود می‌گیرد یا به سمت عمومی شدن می‌رود، اگر قاطبه مردم ابراز نارضایتی و انزجارشان از این مساله وجود نداشته باشد و مشارکت و همکاری‌شان در کنترل این ماجرا وجود نداشته باشد طبیعی است که نباید انتظار داشت نیروهای انتظامی به سرعت این مسأله را حل و فصل کنند. بنابراین به نظرم این را هم به عنوان یک مفروض در فائق آمدن بر این ماجرا باید بپذیریم. بر این اساس می‌خواهم عرض کنم که ۲ توصیه یا راهبرد برای اینکه این دوقطبی ایجاد نشود می‌تواند راهگشای ما باشد.
 اول اینکه باید یک اقدام فراگیر و همه‌جانبه‌ای اتفاق بیفتد و همزمان با ورود مردم باید حمایت دستگاه‌های ذی‌ربط اتفاق بیفتد. همزمان با اقدام محدودیت‌آفرین برای کسانی که رفتار غیرقانونی و ناهنجار می‌کنند، باید اقدامات اقناع‌کننده و توجیه‌گر اتفاق بیفتد. همزمان با اینکه با خود پدیده به صورت مستقیم چه در قالب امنیتی و انتظامی و چه در قالب فرهنگی برخورد می‌کنیم، باید به ریشه‌های شکل گرفتن یا گسترش یافتن این مساله هم توجه کنیم و این زمینه‌ها را بتوانیم مهار کنیم. همزمان که با افرادی که به هر دلیلی ولو به اشتباه پذیرفتند بدپوششی داشته باشند برخورد می‌شود، باید به نسلی که در مظان این ناهنجاری رفتاری یا اعتقادی هستند، توجه ویژه کنیم و به صورت پیشگیرانه‌ای کمک کنیم به اینکه حجم افرادی که به این گردونه وارد می‌شوند، رو به کاهش بگذارد. این اقدام وقتی ترکیبی شد، کنشگرانی که بخواهند وارد این صحنه شوند، هم از نظر صنف و هم از نظر نوع اقدام، متفاوت و متنوع خواهند بود. باید اقداماتی کاملا هماهنگ و راهبردی از طریق شبکه مساجد و روحانیت، از طریق شبکه نظام آموزش و تعلیم و تربیت و از طریق نظام شبکه رسانه، از طریق شبکه نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی، از طریق دستگاه قانونگذار و ضابط قانون که قوه‌قضائیه و نمایندگان قوه‌قضائیه و... است انجام شود. این مساله باید با یک حرکت همه‌جانبه، جامع، منسجم با اولویت‌بندی هوشمندانه و متناسب با شرایط و حتی متناسب با تفاوت در وضعیت منطقه‌ها، جغرافیا و بوم‌ها اتفاق بیفتد. بسته اقدامی که برای شمال شهر تهران هست، بسته اقدامی که برای شهر کوچکی در استان مرزی ما است، با هم قاعدتاً متفاوت خواهد بود و تفاوت قومی و مذهبی را در این مساله و بسته اقدام آن باید لحاظ کنیم. این نکاتی که بیان می‌کنم، یک پاسخ به ۲ سوال است، هم اینکه در چه صورت این اقدامات می‌تواند اثربخش باشد و از سوی دیگر اینکه چه نوع اقدامی به انشقاق اجتماعی و تقابل اجتماعی نمی‌انجامد. اگر حضور مردم همزمان با اقدامات فراگیر و متنوع باشد، یعنی هم تنوع در اقدام و هم تنوع در اقدام‌کننده، کمک می‌کند این انشقاق طبیعتا اتفاق نیفتد.
* این حضور و دخالت مردم که شما بر آن تاکید دارید، چه بایسته‌هایی دارد؟ این سوال از این جهت دارای اهمیت است که گاهی اوقات شاهد برخورد زشت بعضی مردم دغدغه‌مند با دختران و خانم‌های بی‌حجاب هستیم. 
بله! نکته بعدی که کمک می‌کند به اینکه این حالت اتفاق نیفتد این است که مهم‌ترین عامل در ایجاد یا عدم ایجاد انشقاق، گسست یا عدم گسست روحی و عاطفی بین طرفینی است که با هم مواجه می‌شوند. جامعه متدینان باید توجه کنند و با این پیش‌فرض و اعتقاد به غالب کسانی که با این ناهنجاری روبه‌رو شدند نگاه کنند که اینها اولاً شهروند این جامعه هستند، ثانیاً لزوماً ضدانقلاب و ضدحاکمیت نیستند، ثالثاً چه بسا از یک جایی فشاری به اینها آمده و به عبارتی نارضایتی در اینها شکل گرفته، رابعاً یک ناآگاهی و جهل خانوادگی یا فردی گریبانگیر این افراد شده که اگر آگاهی اتفاق بیفتد چه بسا در رفتار خود تجدیدنظر کنند،خامسا اینکه نباید انتظار داشت، افراد یکباره متحول شوند، سادسا اینکه نباید شخصیت افراد ولو از نظر ما مورد قبول نباشند، تحقیر شود. هیچ انسانی تحقیر را برنمی‌تابد و باید این توجه و تذکر توأم با حفظ تکریم طرف مقابل باشد و احساس کند که برای شخصیت پیدا کردن او و حفظ کرامت او است که تذکر داده می‌شود. مواردی از این دست برای مردم متدینی که احساس مسؤولیت می‌کنند و باید کنند و وارد صحنه می‌شوند، کمک می‌کند که نه تنها باعث انشقاق نشوند، بلکه همدلی را در جامعه افزایش دهند. باید یک نقطه اتصال و اشتراک در عاطفه و احساس با طرف مقابل پیدا کنیم و آن را وسیله ارتباط‌گیری خوشایند برای طرف مقابل قرار دهیم و از این طریق هم اثری که باید در امر به معروف گذاشته شود را شاهد باشیم و هم اینکه طرف مقابل آزرده نشود. بنابراین به نظرم این مجموعه مسائل کمک می‌کند در اینکه مردم حضور پیدا کنند. مردم هم باید کیفیت حضور خود را بشناسند و بدانند که از نظر قانونگذار وظیفه برخورد عملی با عامه مردم نیست اما تذکر لسانی وظیفه مردم است. اینکه تذکر لسانی با چه کیفیت و ادبیاتی باشد و در چه موقعیتی باشد، باید یاد بگیریم و از سوی دیگر باید جرأت دهیم به افراد و آمادگی دهیم برای اینکه این حضور و مشارکت را به نوعی احساس کنند. باید اولویت‌گذاری داشته باشیم و به نظرم اولویت اول را باید به نفع نوجوان داد و آنها را که اثرپذیرتر هستند و دل صاف‌تری دارند و آمادگی پذیرش بیشتری دارند، حتماً در آنها این رفتار با لجاجت توأم نشده و به همین خاطر این باعث شده که دامنه این شکاف احتمالی کاسته شود. 
در هر صورت مسؤولان و همه افرادی که از تریبون‌ها به نوعی می‌توانند در این مساله تأثیرگذار باشند، حتی جریان‌های سیاسی مختلف که می‌توانند در جریان‌های سیاسی با هم رقابت داشته باشند، باید بدانند این مساله فراتر از رقابت سیاسی است و اگر این مساله را به یک جناح‌بندی سیاسی تبدیل کنند اتفاقات ناخوشایندی می‌افتد. متاسفانه  این اشتباه را برخی در جریان حوادث سال گذشته انجام دادند و فکر کردند زمینه خوبی است برای اینکه با برخی افراد رقیب خود که دارای مسؤولیت بالفعلی در صحنه‌های مختلف هستند، تسویه حساب کنند و نقطه ضعفی از اینها را برجسته کرده باشند؛ دیدیم تبعات آن چه نتایجی را به ارمغان آورد که دشمن طمع کرد و سرمایه‌گذاری مستقیمی در این ماجرا انجام داد.
باید باور کنیم که این مساله سیاسی نیست و نماد جنگ ترکیبی دشمن است و باید برای حفظ وحدت اجتماعی، وحدت در اقدام و انسجام را در اولویت قرار دهیم.

 


Page Generated in 0/0064 sec