حجتالاسلاموالمسلمین محسن قنبریان: برای حفاظت و حراست از افراد جامعه، ۲مرحله متصور است؛ یک مرحله جایی است که اصطلاحا به آن مرحله امداد و نجات میگویند و آنجایی است که کسی قربانی شده و مورد آسیب واقع شود، مثل جایی که انسان از حادثهای طبیعی مثل سیل و زلزله آسیب میبیند و همه وجدانها میگویند باید امداد برسانید. اگر به جای سیل و زلزله یک عمل ارادی و اختیاری مثل یک شرارت، سرقت، تجاوز و اذیت جنسی اتفاق بیفتد، اینجا فیلسوفان اخلاق و حقوق به یک حکم اخلاقی به نام امداد و نجات حکم میکنند و میگویند همه باید به کمک بروند. متأسفانه در دنیای غرب به دلیل گسترش فرهنگ «به من چه» و«به تو چه» این امر بشدت آسیب دیده است؛ به گونهای که ما آمار بالای تجاوز جنسی را در آنجا داریم. مثلا 6500 تجاوز جنسی در ۳ سال گذشته در انگلستان ثبت شده است تا جایی که برای مقابله با این مساله مثلا روی لباس پرستاران بریتانیایی دوربین نصب میکنند. یا در اسپانیا به خاطر کاهش مجازات مجرمان جنسی اعتراضاتی وجود دارد و مردم از این بابت ناراحت هستند، این عواقب این مساله است که اگر در مرحله امداد و نجات جامعه به خود بگوید به ما چه ربطی دارد، این اتفاقات میافتد.
مرحله دوم این است که کسی به ظاهر قربانی نشده و کمکی برای نجات خود طلب نمیکند و با رضایت خود این کار آسیبزا را انجام میدهد و خود را در معرض آسیب قرار میدهد. این مرحله در پهنه وسیع امر به معروف و نهی از منکر جا میگیرد.
آقای «مایکل کوک» که درسخوانده کمبریج و استاد دانشگاههای آمریکاست، وقتی ماجرای متروی شیکاگو را تعریف میکند، میگوید آنجا کسی مورد آزار جنسی واقع شد و مردم با وجود اینکه شلوغترین وقت مترو بود، تماشاگر بودند.
سوال و پرسش اصلی روزنامهها این بود: چه بر سر مردم آمده است که قربانی تجاوز کمک میخواسته و هیچ کسی به کمک او نرفته است. صرفا بعد از آنکه متجاوز کارش را تمام کرد و رفت، کسی دنبالش کرده و او را به پلیس معرفی کرده است و آن فرد با 5 نفر دیگر که علیه متجاوز شهادت دادند به عنوان شهروندان خوب، جایزه شهروندی گرفتند.
مایکل کوک در اینجا یک بحثی دارد که بحث مفیدی است و در کتاب خود آورده است. وی ۲ جلد مفصل کتاب «امر به معروف و نهی از منکر در اسلام» نوشته و میگوید ما در فرهنگ خود واژهای برای این مساله نداریم که کسی در این شرایط کمک کند. میگوید من 12 سال تحقیق کردم و 1700 کتاب و مقاله خواندم و با اسلام آشنا شدم و دیدم مفهوم وسیعی به نام امر به معروف و نهی از منکر دارند که هم شامل امداد و نجات میشود، یعنی جایی که کسی کمک بخواهد و قربانی باشد و هم شامل جایی میشود که حتی آن شخص خودش کار بدی را انجام میدهد ولو خودش انتخاب کرده اما چون کار بدی است و کار بد عواقبی را در جامعه دارد، نهی از منکر او لازم است. در میان کسانی که مسلمان نیستند، تقریبا مفصلترین کتاب درباره امر به معروف را وی نوشته و دلیلش هم در پیشگفتار همین مساله ذکر شده است.
مرحلهای که تحت عنوان امداد و نجات ذکر شد را همه وجدانهای عمومی جامعه، همصدا تصدیق میکنند که آنجا جایی است که انسان باید هر طور میشود کمک کند. فطرت انسانی مردم، کسانی همچون شهید الداغی را که در این راه مجروح یا شهید میشوند ستایش میکند و اگر این سنگهای زیرین فطری و وجدانی جامعه ویران شد، چیزی برای آن جامعه نمیماند؛ همانطور که در غرب نمانده است.
6 چیز در ادیان محل اتفاق هستند که یکی از آنها امر به معروف و نهی از منکر است. همه ادیانی که روی زمین آمدند اصل امر به معروف و نهی از منکر را داشتند ولی در فرآیند سکولاریزاسیون جوامع غربی، این اصل مهم از مسیحیت و ادیان دیگر رخت بسته تا جایی که مرحله امداد و نجات هم دیگر آسیب جدی دیده است.
در اسلام این چنین تشریع حکیمانهای وجود دارد که همه فقها به حکم عقل، آن را واجب میدانند و منافع زیادی را در خودش دارد که باید قدردان این اصل و کسانی چون شهید الداغی که جان خود را در این راه نثار میکنند، باشیم.