printlogo


کد خبر: 262552تاریخ: 1402/2/19 00:00
مسیح غریب کردستان

هادی مؤمنیان: روزگاری فیلسوفی بزرگ گفته بود مهم‌ترین ویژگی هر اثر هنری و تفاوتش با دیگر چیزها، این است که اثر هنری «جهان» دارد. او گفته بود هر «اثر هنری» زمینی را پیش می‌کشد و جهانی را بنا می‌نهد. «زمین» اثر را می‌توان عناصر سازنده  فیلم دانست (تدوین، فیلمبرداری، صدا، نور و...) و «جهان» اثر معانی و تداعی‌هایی است که برای مخاطب ایجاد می‌کند. به نظر می‌رسد هر دوی این بخش‌ها به هم معنا می‌بخشد.
فیلم سینمایی «غریب» که این روزها بر پرده نقره‌ای سینماهای کشور در حال اکران است، اثری است مهم و کمیاب که نوری تازه بر زندگی یکی از قهرمانان ملی، سردار سرلشکر شهید «محمد بروجردی» می‌تاباند.
* غریب یک سر و گردن بالاتر از فیلم‌های «قهرمان‌محور» این سال‌ها
ساخت فیلم‌هایی با محوریت قهرمانان ملی پدیده‌ای رایج در سینمای جهان است. در جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر نیز 2 فیلم در ژانر زندگینامه‌ای یا بیوگرافی حضور داشتند: «غریب» و «های‌پاور» که روایتگر بخشی از رشادت‌های قهرمانان ملی این مرز و بوم یعنی شهدا هستند. با نگاهی به تاریخ سینمای ایران می‌بینیم تاکنون فیلم‌هایی چون «شب واقعه»، «به کبودی یاس»، «شور شیرین»، «زیباتر از زندگی»، «چ»، «ایستاده در غبار»، «تک تیرانداز» و «موقعیت مهدی» روایتگر برشی از زندگی این قهرمانان بوده‌اند اما به جرأت می‌توان گفت «غریب» یک سر و گردن از آنها بالاتر است.
«غریب» روایتی است از وقایع کردستان در سال‌های ۵۸ و ۵۹ که آغاز مسیری برای تبدیل شهید محمد بروجردی به «مسیح کردستان» شد. فیلم «غریب» برشی از دوران فرماندهی شهید محمد بروجردی را در منطقه غرب به تصویر می‌کشد و «حامد عنقا» فیلمنامه آن را با استفاده از کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» اثر «نصرت محمودزاده» نوشته است. «محمدحسین لطیفی» که ساخت اثر ارزشمندی چون «روز سوم» را در کارنامه کاری خود دارد، کارگردانی این فیلم را بر عهده داشته و با تمام وجود اثری خلق کرده که در اذهان ماندگار می‌شود.
داستان «غریب» سال ۵۸ و یک هفته بعد از مفقودالاثر شدن سردار سرلشکر «احمد متوسلیان» آغاز می‌شود. «غریب» ساخته شده تا بتواند به اندازه‌ توانش شخصیت بزرگ و باشکوه محمد بروجردی را بر پرده سینما به تصویر بکشد و الحق‌والنصاف نیز این رسالت را بخوبی انجام داده است.
* ارائه تصویری تازه از یک شهید
فیلم قدم به قدم مخاطب را به محمد بروجردی نزدیک می‌کند و زوایای شخصیت او را در موقعیت‌های مختلف به او می‌شناساند؛ مخاطبی که شاید فقط اسمی از شهید بروجردی شنیده باشد بعد از ۱۲۰ دقیقه چنان شیفته بزرگی و عظمت شخصیت او می‌شود که با وجود آنکه فیلم با شهادت او پایان نمی‌یابد، بعد از پخش تیتراژ پایانی، قطعا تا دقایقی از تماشای این حجم از جانفشانی و ایثار توان حرکت نخواهد داشت. فیلمساز تاکید دارد لطافت روح «محمد» را در مقابل مردمان بی‌پناه کردستان در کنار سرسختی او در برابر ضدانقلاب توأمان به تصویر بکشد و جدا از همه ویژگی‌های مبارزه و چریک بودن شهید بروجردی، تصویر تازه‌ای از شخصیت او به نمایش بگذارد.
بروجردی اهل سینما و شعر است، فیلم نبرد الجزایر و الرساله (محمد رسول‌الله) را می‌بیند تا دریابد چگونه می‌توان بدون جنگ و خونریزی همچون فتح مکه، کردستان را از لوث وجود ضدانقلاب پاک کرد. با اینکه سکانس‌های محمد و همسرش فاطمه در فیلم محدود است اما همان 3-2 سکانس رابطه عاشقانه او با همسرش را با ظرافت به تصویر می‌کشد. محمد چنان در مقابل حوادث ناگوار و خباثت‌های دشمنان با صبر و سعه صدر برخورد می‌کند که حتی موجب عصبانیت اطرافیانش می‌شود؛ «صبور باشید» تکیه کلامی است که بویژه در موقعیت‌های حساس ورد زبان محمد است. گریم فوق‌العاده و بازی درخشان «بابک حمیدیان» در ترسیم این چهره محبوب و دوست‌داشتنی تاثیر بسزایی داشته است. حمیدیان بخوبی و با ظرافت توانسته آرامش وجودی بروجردی را نشان دهد.
* ویژگی‌های فیلم
یکی از موضوعات مورد مناقشه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی که دشمنان هم روی آن مانور می‌دادند، جدا کردن صف ارتش از سپاه و طاغوتی خواندن آنها بود اما «غریب» به پشتوانه فیلمنامه‌ای مستحکم بر اساس اسناد تاریخی بخوبی این ادعای کذب را افشا می‌کند. فیلم با نمایش جانفشانی‌های ارتش جمهوری اسلامی، شهید محمد بروجردی را حلقه وصل همه آنانی می‌داند که برای وطن و مردم از جان گذشتند.
«غریب» در کنار صحنه‌های دلخراش کشت و کشتار مردم بی‌دفاع و بی‌گناه کردستان، لحظات عاطفی کم ندارد که نشانگر روح بزرگ و زودرنج بروجردی است؛ یادمان بیاید سکانس دلجویی بروجردی از مادران داغدار کرد یا گریه‌های پنهان او در سوگ شهادت همرزمانش را. همچنین فیلم در نمایش خوی وحشی‌گری ضدانقلاب اعم از دموکرات، کومله و منافق هم موفق عمل کرده است؛ جنایتکارانی که برای رسیدن به اهداف شوم خود حتی از قربانی کردن زن و فرزند خود هم ابایی ندارند، چه برسد به دیگران. بیشتر شخصیت‌های داستان به تبع فضای خشن و جنگ و خونریزی آن مرد هستند و در این میان «کژال» تنها نماینده زنان و دختران کرد است که فیلم به او پرداخته؛ کژال تحصیلکرده و پزشک است، زخم خورده ضدانقلاب است  و با وجود خشم و نفرتی که از آنها به خاطر کشتن همسرش دارد، تحت تاثیر رفتار بروجردی حاضر می‌شود برای ساختن آینده‌ روشن کینه را کنار بگذارد.
«غریب» درست و تمیز و بدون نقص قصه خود را می‌گوید، تمام سکانس‌های فیلم سر جای خودشان هستند و با اینکه زمان فیلم طولانی است چنان نفسگیر داستان خود را روایت می‌کند که مخاطب متوجه گذشت زمان نمی‌شود. فیلم آغاز و پایان مناسبی هم دارد و فیلمساز با هوشمندی سکانسی را که در ابتدای فیلم برای شروع فلش‌بک به گذشته و ایجاد حس ترس از ناامنی به مخاطب منتقل کرده در پایان تکرار می‌کند تا خود گویای تمام پیام‌هایی باشد که در سراسر فیلم به تصویر کشیده شده‌ است؛ پایانی روشن و امیدوار. گویی فیلمساز همراه با مردم کرد و کژال به مخاطب اطمینان می‌دهد در این آب و خاک قهرمانانی چون بروجردی کم نیستند و اگر پایش بیفتد نمی‌گذارند حتی ذره‌ای از خاک این مملکت به دست دشمنان بیفتد و به قول خمینی کبیر «سربازان من همان کودکان در گهواره‌اند».
* «غریب» و جهانی که می‌سازد
هر «اثر هنری» جهانی را خلق می‌کند و مخاطب را به سرزمین خودش می‌کشاند؛ جهانی که باید با زمانه‌ای که در آن خلق شده (زمانه زیست مخاطب) ارتباط برقرار کند. «غریب» از آن دسته آثار هنری است که برای مخاطب، «جهان می‌سازد». نور، شیوه روایت، فیلمبرداری و شیوه تدوین، کمک کرده‌اند مخاطبان لحظه به لحظه وارد جهان متن شوند. غریب با اینکه قصه‌ای از 4 دهه پیش را موضوع خود قرار داده است اما بی‌شک خوانش امروزی و معاصرش از موضوع کمک کرده است مخاطبان بتوانند احساس نزدیکی بسیاری با آن داشته باشند. «غریب» تصویری ملموس و باورپذیر از چهره و نفس مسیحایی بروجردی نشان می‌دهد و همزمانی اکران آن با شرایط کنونی جامعه، اتفاق مبارکی است، چرا که «غریب» می‌تواند تلنگری به مدیران و مسؤولان کشور باشد که در مقابل افراد معترض غیرآشوبگر باید کار فرهنگی کرد، باید با آنها صحبت و آگاه‌شان کرد؛ کاری که بروجردی با تمام مشغله آن را مهم می‌شمرد؛ یادمان بیاید سکانس‌هایی را که با زندانیان قبل از اجرای حکم در زندان ساعت‌ها حرف می‌زد تا بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند و به قول بروجردی «اگر بتوانیم 2 نفر را هم به سمت خودمان بکشانیم، برده‌ایم و همواره باید یادمان باشد جنگ آخرین راهه». مصداق بارز این استراتژی سرنوشت شخصیت «سیروان» در فیلم است. همچنین فیلم بخوبی ضرورت «ولایت‌پذیری» برای عبور از بحران‌ها را نشان می‌دهد. یادمان بیاید تکرار مدام این جمله را از بروجردی: «من سرباز امامم».
در پایان باید گفت «غریب» یکی از مهم‌ترین، تاثیرگذارترین و بهترین روایت‌ها درباره شهداست. برای تربیت نسلی انقلابی و متعهد باید آنها را با شهدا آشنا کرد. چه بسیار سرداران و فرماندهان شهیدی که با گفتار و رفتار و عقاید انقلابی - اسلامی خویش، هر یک در زمان خود الگوی موثری بر اطرافیان و نزدیکان خود بودند و بعد از شهادت‌شان وجوه دیگری از شخصیت عرفانی و اخلاقی آنان چنان آشکار شد که زمینه تحول بسیاری از جوانان این مرز و بوم را فراهم کرد اما متاسفانه این روزها به فراموشی سپرده شده‌اند و تنها نام‌شان را بر سر کوچه و خیابان و اتوبان‌ها می‌توان مشاهده کرد.
نسل امروز با دیدن فیلم‌هایی چون «غریب»، درمی‌یابد امنیتی که امروز دارد به آسانی به دست نیامده است و برای آن خون‌های پاک بسیاری ریخته شده است. از این رو ضروری‌ است تدبیری اتخاذ شود تا نوجوانان و جوانان امروزی فیلم‌های آگاهی‌بخشی چون «غریب» را  که «جهان» دارند و برای مخاطبان «جهان می‌سازند» حتما تماشا کنند.

Page Generated in 0/0058 sec