اسدالله رمضانزاده: اخیرا آقای حسن روحانی، رئیسجمهور سابق در یادداشتی در وبسایت رسمی خود مدعی شده است:
«عمیقا باور دارم ما را گریزی از گفتوگوی انتقادی نیست، گریزی از بازخوانی تاریخ رفته، گریزی از بیطرفی مسؤولانه، چرا که فرصتها برای ایران، برای توسعه ایران، برای احیای آینده و برای بازسازی رؤیایی ایرانی، محدود است و کوتاه».
بدیهی است کسی در گفتوگوی انتقادی سازنده و شکلگیری نوعی دیالوگ نتیجهبخش میان طرفهای گوناگون که ثمره آن تحقق منافع عمومی و ملی کشور و نظام باشد شبههای وارد نمیکند. با این حال بهتر است آقای روحانی به این سوال مهم پاسخ دهند: حدود و ثغور مفهومی و مصداقی این گفتوگو که ایشان قویا بر آن تاکید دارند چیست؟ اگر منظور آقای روحانی از گفتوگوی انتقادی، استفاده از الفاظ «بیشناسنامه»،«بزدل»، «بیسواد» و «بزغاله» در قبال دیگران است، باید به ایشان گفت آن دوران سیاه سپری شده است! آقای روحانی در طول دوران ریاستجمهوری خود، بارها به صورت مصداقی و عملیاتی، منظور خود از گفتوگوی انتقادی و تبادلنظر محترمانه را به مخالفان رویکرد اقتصادی و سیاسی دولتهای یازدهم و دوازدهم تفهیم کردهاند!
از سوی دیگر، آقای روحانی تاکید کردهاند گریزی از بازخوانی تاریخ رفته نیست. این بهترین عبارتی است که ایشان در طول سالهای پس از دوران پرتلاطم و پرهزینه ریاستجمهوری خود به کار بردهاند. جهت نمونه، بهتر است به یکی از این موارد اشاره کنیم:
در روزهای منتهی به انعقاد توافق هستهای میان ایران و اعضای 1+5، سوال مهمی ذهن منتقدان رویکرد دولت گذشته در مذاکرات هستهای را نسبت به خود مشغول کرد. این سوال مهم، مربوط به طول عمر برجام و امکان خروج دولت بعدی آمریکا (دولتی که پس از اوباما بر سر کار میآمد) در قبال این توافق بود. رسانههای آمریکایی و اروپایی متفقالقول بودند دولت بعدی آمریکا اگر با اصل توافق یا اجزای آن مخالف باشد، قدرت خروج از توافق و بازگرداندن تحریمهای یکجانبه ضد ایرانی را خواهد داشت و با توجه به اتصال زیرساختهای اقتصادی آمریکا و اروپا، دیگر کشورها نیز اجبارا از این مساله تبعیت خواهند کرد. در مقابل، مسؤولان تیم مذاکرهکننده هستهای و شخص رئیسجمهور سابق مدعی بودند اساسا امکان خروج آمریکا از توافق هستهای وجود ندارد! آنها (اعضای دولت یازدهم و دوازدهم) نگرانیها و دغدغههای مطرح شده در این باره را نشاندهنده پیوند منتقدان برجام و صهیونیستها(!) دانسته و به آنها انگ عدم آشنایی با عالم دیپلماسی و جهان واقعی میزدند!
در نهایت، سال 2018 میلادی، دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت آمریکا با یک امضای ساده، از توافقی که قرار بود شورای امنیت سازمان ملل متحد مثل یک کوه محکم پشت آن بایستد خارج شد و علاوه بر تحریمهای یکجانبه قبلی، تحریمهای گستردهتر دیگری را نیز در عرصههای دارویی و اقلام ضروری علیه کشورمان وضع و اجرایی کرد! در نتیجه، سیاست خارجی و اقتصادیای که دولت سابق بر مبنای اصالت و موضوعیت برجام ساخته بود، با یک امضای ساده بر هم ریخت و ابراز تاسف دبیرکل سازمان ملل متحد نیز نتوانست آثار و تبعات این سوءمحاسبه خطرناک و پرهزینه را جبران کند!
این تنها یک واقعه تاریخی بود که گریزی از بازخوانی آن نیست، زیرا آثار و تبعات بزرگنمایی فوق تصور رئیسجمهور سابق در قبال وزن و ماهیت توافق هستهای سال 2015 را تا امروز شهروندان بر سر سفره خود مشاهده میکنند! اگر بازخوانی گذشته، منتج به ترسیم یک آینده روشن و به دور از تکرار خطاهای پرهزینه قبلی باشد، قطعا باید از مواضع اخیر آقای روحانی استقبال کرد و آن را نشانه اصلاح رویکرد نادرست ایشان در طول ۸ سال حضور در مسند ریاستجمهوری دانست اما مواضع هفتههای اخیر رئیسجمهور سابق و اطرافیانش نشان میدهد آنها به جای بازخوانی گذشته و عبرتگیری از آن، در صدد بازیابی و بازآفرینی همان نگاه و خطای وحشتناکی هستند که اقتصاد کشور و معیشت عمومی را تحت تاثیر آثار سوء خود قرار داد. بهتر است آقای روحانی و همراهان ایشان واقف باشند بازخوانی تاریخ رفته و شکلگیری گفتوگوی انتقادی، مطالبه آنها از مردم و نظام نیست، بلکه مطالبه مردم و نظام