حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد نظافت: اگر برداشت صحیحی از مفهوم وحدت نداشته باشیم دچار مشکل میشویم و همین برداشت غیراصولی، بهانهای برای تندروهای طرفین درست میکند تا مساله وحدت را به ضدوحدت تبدیل کرده و حقیقت وحدت را زیر سوال ببرند. وحدت به معنای سنی کردن شیعیان یا شیعه کردن سنیها یا به معنای دست برداشتن از عقاید نیست، بلکه هر کس نسبت به عقیدهاش بین خود و خدای خود پاسخگو است. وحدت این نیست که بگوییم تمام ادیان و گرایشها بر حق هستند یا بگوییم با تمام عقاید در صلح کلی هستیم، در حالی که اسلام بر وجود حق و باطل تاکید دارد. امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَلِکُلٍّ أَهْلٌ»؛ «حق و باطل وجود دارد و هر کدام از حق و باطل اهلی دارند». وحدت از ۲ بخش تشکیل میشود: اول، همراهی بر سر هدفها و عقاید مشترک مانند قرآن، اسلام، پیامبر اکرم(ص) و... و دوم، همدلی بر سر دشمنان مشترک، مانند شیاطین جن و انس، کفار و.... امیرالمومنین در جای دیگری از نهجالبلاغه میفرمایند: «إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِیُّهُمْ وَاحِدٌ وَ کِتَابُهُمْ وَاحِدٌ؛ أَ فَأَمَرَهُمُالله [تَعَالَى] سُبْحَانَهُ بِالاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ،ام نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟»؛ «خدا، پیامبر و کتاب یکی است. آیا آنها را خداوند به اختلاف و دودستگـــی فرمــانداده و او را اطاعــت میکنند؟ یا آنها را از اختلاف نهی کرده و فرمانش را سرپیچی میکنند؟» هدف از وحدت، دست برداشتن از عقاید نیست، بلکه قرار است از عقایدمان پاسداری و حفاظت کنیم. منتها راه صحیح حفاظت از عقاید، وحدت و همزیستی مسالمتآمیز است، زیرا اختلاف و کینهتوزی و تحریک احساسات مذهبی، اصل اسلام را از بین میبرد. باید از مشترکات پاسداری کرد و نسبت به نقاط مورد اختلاف، یکدیگر را تحریک نکرد، از این رو لازمه عملی شدن وحدت، دعوا نکردن، به هم نزدیک شدن و رسیدن به درک مشترک برای رفع سوءتفاهمهای احتمالی است. و از همه مهمتر، ما با وحدت میخواهیم به دنبال حق و حقیقت برویم و هر کس حرف حقی داشت، بپذیریم. یکی از اهداف وحدت گفتوگو و حرف زدن بدون مجادله است. با مجادله فقط دشمن شاد میشود. جای دعوا و خشونت نیست. باید صحبت کنیم و ببینیم مبانی و دلایل هر برداشت و هر عقیده چیست؟ و بعد اگر دلیلی منطقی برای رد آن داشتیم، در کمال محبت و دوستی مطرح کنیم؛ معنای جدال احسن، همین است. خدا نمیگوید جدال نکنید، بلکه میگوید جدال احسن کنید: «و جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ»؛ «و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن!» اگر فکر کنیم قرار است شیعه، سنی شود و از آن طرف سنی، شیعه شود یا همروشی بین این دو را برگزینیم، حرف درستی نزدهایم. هدف ما، تغییر مذهب نیست و فقط به دنبال حق و حقیقت هستیم؛ برای همین، گفتوگو بر سر مسائل اختلافی یا خواندن کتابهای گروههای مختلف و از آن بالاتر مبادله کتاب بین ۲ مذهب اگر با رعایت کامل ادب باشد، ایرادی ندارد، زیرا اختلافنظر ۲ طرف از جنگ که بالاتر نیست. در جریان جنگ صفین، امیرالمومنین به یارانشان فرمودند: «اِنّی اَکرَهُ لَکُم اَن تَکونوا سَبّابین»؛ «من خوشم نمیآید یاران من اهل دشنام باشند». بیادبی و فحاشی به نفع هیچکس نیست؛ یعنی اگر سنیمذهب دوست دارد مرام خودش را نشر بدهد، فحاشی راهش نیست؛ چون «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ».
۲ مسیر رشد و غی وجود دارد؛ اینها باید شفاف و تبیین شود، بعد آدم انتخاب کند. فحش دادن و تکفیر نتیجه عکس میدهد. تکفیریها آیا به نفع اهل سنت عمل میکنند یا به ضررشان؟ تندروهای شیعه آیا به نفع شیعه عمل میکنند یا به ضرر شیعه؟ یعنی این ۲ گروه، هم اسلام را بدنام میکنند و هم مذهبی را که از آن پیروی میکنند، تخریب میکنند. امیرالمومنین(ع) در ادامه به یارانش فرمود: «اگر اعمالشان را توصیف کنید و حالشان را متذکر شوید، اینگونه حرف زدن به صواب نزدیکتر است و خیلی رساتر حجت را تمام میکند». هدف اساسی در مساله وحدت این است که به کلیت اسلام فکر کنیم. اسلام مثل گردویی میماند که مغزش ولایت است ولی پوست گردو که بشکند، این مغز هم کمکم از بین میرود، لذا اگر میخواهیم مغز بماند، پوسته را باید حفظ کنیم. نگرش امام صادق(ع) و امیرالمومنین(ع) همین بوده است؛ برای اینکه ولایت بماند، باید اصل اسلام بماند. برخورد با ماجرای خلافت هم با توجه به همین مبنا بود که در بحث سیره امیرالمومنین(ع) مورد بررسی قرار میگیرد. افتخار ما «صحیفه سجادیه» است. یکی از دعاهای این یادگار شریف امام سجاد(ع) دعا برای مرزداران است. حضرت زینالعابدین(ع) برای مرزداران و سربازان حکومت بنیامیه دعا میکنند، زیرا امام سجاد(ع) کلاننگر است و کلیت اسلام برایش مهم است. ما هم باید کلاننگر باشیم و نگاه محدود نداشته باشیم. هر کس نگاه و دیدش محدود باشد، در دام شیاطین میافتد. سینه را فراخ کنیم، بینالمللی و جهانی به قضایا نگاه کنیم تا در دام شیاطین نیفتیم.
قرآن به ما میفرماید همه عالم هستی، محترم است و قداست دارد، چون نشانه خداست اما در میان مخلوقات، انسانها احترامشان بیشتر است، زیرا انسان گل سرسبد عالم هستی است و همه چیز برای انسان و به انسان ختم میشود، تا جایی که اگر با یک فرد خارج از دایره اسلام برخورد کردیم، قرآن میگوید: «خدا شما را نهی نکرده است از اینکه نسبت به مشرکان، نیکی کرده و با آنها برخورد عادلانه داشته باشید؛ منتها با ۲ شرط؛ شما را از شهرتان بیرون نکرده باشند و روی شما شمشیر نکشیده باشند». بین دشمن خدا و بین مشرک، تفاوت است. دستور فوق مربوط به مشرکی است که دشمنی ندارد و لجوج نیست. سپس میفرماید: «خداوند شما را نهی میکند [از نیکی کردن] نسبت به کسانی که در [امر] دین با شما جنگیده و شما را از دیارتان بیرون کردهاند». یعنی با کسانی که با شما میجنگند، مانند آمریکا و اسرائیل و داعش، دوست نشوید. بعد میفرماید: «و هر کس با دشمنان واقعی خداوند دوست باشد، خودش جزو آنهاست!» قرآن میگوید با تمام انسانها عادلانه رفتار کنید. شیوه معصومین همین بوده و در نگاه آنها همه دوستداشتنی بودهاند. قرآن میگوید حضرت ابراهیم(ع) برای سرپرستش آذر - که خدا از او تعبیر به «أب» کرده - استغفار کرده است. استغفار نشان مهر و خیرخواهی است. با اینکه مشرک بوده است و ابراهیم به او اعتراض هم میکرده است اما خداوند میفرماید: «زمانی که برایش روشن شد آذر دشمن خداست، از او برائت جست». یعنی انسان تا وقتی برایش محرز نشده طرف مقابلش دشمن خداست، حق ندارد از او برائت بجوید. متاسفانه معارف قرآنی، در بین ما غریب است. قرآن میگوید با یهودی و مسیحی و مشرک، با لطافت برخورد کنید ولی چون ما آشنا نیستیم، چوب جهلمان را میخوریم و بین خودمان، بین ۲ گروه مسلمان، با عداوت و بغض برخورد میکنیم. اگر خداوند عدالت و نیکی با مشرکان را دوست دارد، چگونه عدالت و نیکی با مسلمانان را دوست نداشته باشد.
اگر بخواهیم به ائمه معصومین تأسی کنیم و پا جای پای آنان بگذاریم، باید راه وحدت را پیش بگیریم. توجه به این نکته مهم است که وحدت، ریشه دینی دارد ولی الان خیلی از شیعیان فکر میکنند به خاطر مسائل سیاسی میگوییم وحدت! در حالی که ما، به ائمه معصومین(ع) اقتدا کردهایم و اهلبیت به ما گفتهاند: «در تشییع جنازه اهل سنت شرکت کنید و به عیادت بیمارانشان بروید». این روایت، یک دستور است. ما شیعیانی داریم که تندرو هستند، اسمشان شیعه است و اتفاقا ائمه معصومین در بسیاری از موارد از اینها دل خوشی نداشتهاند. امیرالمومنین(ع) مظهر عقل کامل است. با وجود اختلافاتی که داشتند و مظالمی که به ایشان شد، حتی یک قدم هم برنداشتند که دشمن از آن سوءاستفاده کند. بنابراین باید از منظر تأسی به ائمه معصومین به وحدت نگاه کنیم و با مسلمانان، فارغ از هر مذهبی که هستند، مهربان باشیم. در همین باره، امام صادق(ع) فرمودند: «مسلمان، برادر مسلمان است و به او ستم و خیانت نمیکند. و برای مسلمانان، سزاوار است که در پیوستگی با یکدیگر کوشش کنند و در کمک کردن و همچنین مهربانی و مواسات با نیازمندان و عطوفت با یکدیگر تلاش کنند، تا چنان باشند که خداى عزوجل فرموده «رُحَماءُ بَینَهُم» و نسبت به امری که مربوط به آنهاست و فوت شده، اندوهگینند، بر همان روشی که گروه انصار در زمان رسول خدا(ص) بودند».