printlogo


کد خبر: 263004تاریخ: 1402/3/1 00:00
درباره سینمایی «فسیل»
آیا فروش معیار درستی برای ارزش‌گذاری یک فیلم است؟

هادی مؤمنیان: سینمای ایران از دوران شیوع کرونا وضعیت بغرنجی پیدا کرد. ترس از خاموش شدن چراغ سینما به دلیل مشکلات اقتصادی مردم تا جایی پیش رفت که امروز بسیاری از اهالی فن و سینماگران بدون توجه به ساختار و محتوای یک فیلم، تنها به دلیل فروش بالای ۱۰۰ میلیاردی آن ذوق‌زده شده‌اند.
روزی فیلسوفی نوشته بود «بازار گورستان است» و اگر هنر و هنرمند درگیر معادلات آن شوند، خیلی زود فراموش می‌شوند.
با این همه فیلم سینمایی «فسیل» ۱۰۰ میلیاردی شد و در حالی عنوان پرطمطراق پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به‌دست آورد که نه فقط زیبایی‌شناسی هنری و فرم‌شناسی سینمایی بلکه اثری از محتوای فرهنگی قابل توجه نیز در فیلم دیده نمی‌شود تا پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران فقط به صِرف سرگرم‌ کردن و خنداندن به هر شکل ممکن، ۱۰۰ میلیاردی شود.
پذیرفتن قوانین بازار به آثاری چون «فسیل»، خصلت کالایی می‌بخشد و موجب پیدایش «صنعت فرهنگ» می‌شود. مخاطبان اینگونه صنعت، همواره مصرف‌کننده باقی خواهند ماند و در مقابل آثار هنری هیچ خلاقیتی از خود نشان نخواهند داد. 
«شاهپور عظیمی» منتقد، مترجم و مدرس در پاسخ به این پرسش که اساساً معادلات فروش در سینمای ایران بر پایه چه مؤلفه‌هایی استوار است، تأکید می‌کند: «اساساً هیچ مؤلفه‌ای! ما در سینما فیلم بسیار خوبی داریم که اصلاً فروش نمی‌کند، در مقابل فیلم بسیار بدی هم داریم که فروش بالایی دارد. زمان تولید، اتفاق‌های اجتماعی پیش و پس از نمایش یک فیلم و مؤلفه‌های دیگری که شاید مختص جامعه ما است روی فروش تأثیرگذار است».
 در نگاهی خوش‌بینانه «فسیل» با هوشمندی سازندگانش توانسته از شرایط فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی جامعه نهایت استفاده را ببرد و در راه رسیدن به هدفش برای فتح گیشه، از فرمول ساده و امتحان‌پس‌داده‌ای استفاده کند؛ فیلم از یک سو با بردن بخشی از قصه به پیش از انقلاب، با نمایش تصاویری پر از رنگ و نور و رقص و شادی؛ شلوار‌های دم‌پاگشاد، خط ریش‌های بلند، کراوات و پاپیون، مردان خوش‌پوش و زنان زیبا، گنجاندن «شهرام شب‌پره» و «سیاوش قمیشی» بی‌دلیل و بهانه خاصی، در حد چند پلان کوتاه برای استفاده در تیزر فیلم و کشاندن چند نفر بیشتر به سالن سینما و خاطره‌بازی و زنده کردن نوستالژی‌های دهه ۵۰ و از سوی دیگر با به کما بردن شخصیت اصلی داستان یعنی اسی عمویی و ایجاد تناقضات ذهنی او بین زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب توانسته موقعیت‌های خنده‌داری ایجاد کند.
اگرچه باید گفت زمانی که قیاس بین این 2 دوره در «فسیل» را در کنار فیلم‌هایی چون «نهنگ عنبر» و... می‌گذاریم، کاملا مشهود است سازندگان «فسیل» بسیار محتاطانه و دور از غرض‌ورزی‌های‌ سیاسی این کار را انجام داده‌اند.
* آیا می‌توان همه را راضی کرد؟
کریم امینی، کارگردان سینمایی فسیل درباره عدم نگاه تند و تیز به نیروهای انقلابی و شوخی‌های غیراخلاقی با آنها در گفت‌وگویی گفته است: «براساس تجربیات فیلم‌سازی که داشتیم مانند «دینامیت» که برخی دلخور شدند، تلاش کردیم این بار فیلم به نوعی ساخته نشود که منجر به ناراحتی قشر خاصی شود و از این منظر دقت‌ کردیم. تمام 90 میلیون ایرانی مخاطب فیلم ما هستند و نباید جوری باشد که به کسی بربخورد بلکه باید همه رضایت داشته باشند و فیلمی باشد که همه مردم با آن ارتباط برقرار کنند و اگر موردی در فیلم مطرح می‌شود، عادلانه باشد».
نکته‌ای که درباره این حرف‌های کارگردان «فسیل» می‌توان گفت این است: تلاش برای راضی نگه داشتن همه منجر به ناراحتی و رنجش علاقه‌مندان به واقعیت و حقیقت می‌شود، چرا که تمام این 90 میلیون دیدگاه یکسانی درباره همه چیز ندارند. شماری از آنها تصورشان نسبت به پیش از انقلاب ساخته شده توسط برنامه‌های پرزرق و برق «تونل زمان» شبکه مبتذل و کذاب منوتو است که در آن تصاویر هیچ نشانی از حلبی‌آبادها، روستاهای بدون آب و گاز و برق و نبود خدمات اجتماعی برای قشر حاشیه‌نشین دیده نمی‌شود.
ناگزیر اگر کسی تلاش کند تصویری از پیشاانقلاب اسلامی به مخاطب نشان دهد که تصور مخاطبان شبکه منوتو را به هم نزند، ناگزیر می‌شود نخست دل قشر آسیب‌دیده از آن دوران را چه از سویه سیاسی (پلیسی بودن کشور و ساواک که هنوز آثار جرمش بر تن بسیاری از زندگان برجاست) و چه اجتماعی و فرهنگی، تضییع حقوق زنان (پشت‌پرده ترسناک کافه‌های پیش از انقلاب) و همچنین چشم‌پوشی از حقوق مستضعفان (که بسیاری از آنها به اعتراف خود سازمان‌های جهانی دچار فاجعه گرسنگی بودند اما ناهارهای جشن 2500 ساله شاهنشاهی مستقیم از رستوران «ماکسیم» فرانسه می‌آمد) را نادیده بگیرد.
«فسیل» همانطور که گفته شد داستانی تکراری با المان‌ها و شخصیت‌هایی کلیشه‌ای دارد و از منظر ساختار هنری و شیوه بیان نمره قابل قبولی نمی‌گیرد، البته باید گفت فیلمساز برای خنداندن مخاطب به هر اراجیف و شوخی‌های مبتذل و جنسی متوسل نشده است.
 خود فیلمساز درباره استفاده از شوخی‌های درست و عدم به‌کارگیری الفاظ نامناسب با هدف خنده گرفتن از مخاطب در این فیلم معتقد است: «ادبیات و لحن هر فردی متناسب با نگاهش نسبت به جامعه تعیین می‌شود و این فیلمساز است که تصمیم می‌گیرد چه جنس شوخی‌هایی در کمدی‌اش داشته باشد. من «فسیل» را با این نگاه ساختم که هر قشری از جامعه با هر سنی به همراه خانواده بتواند به تماشای آن بنشیند».
* وقتی ابتذال را معرفی می‌کنیم، مبتذل را ببخشیم؟
همه منتقدان درباره کمک فروش فیلم‌هایی چون «فسیل» به سینمای کشور هم‌نظر نیستند. درباره مبتذل بودن یا نبودن این فیلم هم نظرات مختلفی  مطرح شده است. از نظر برخی منتقدان «ابتذال همان پیش‌پاافتادگی ا‌ست، رفتار کلیشه‌ای، گریز از اندیشیدن و بازاندیشی، ساده‌گرایی افراطی که تا حد ساده‌لوحی می‌رود و سرانجام با نادانی شرم‌آوری همراه می‌شود». «سینما» یا «اثر هنری» پیش‌پاافتاده، معنایی یکه را به شیوه‌ای نااندیشیده منتقل می‌کند و «ابتذال» گریز از چندمعنایی، چندگانگی و مقاومت در برابر ابهام است.
از این رو است که هر چند در «فسیل» از الفاظ رکیک و شوخی‌های جنسی دوری شده اما در شیوه بیان و اجرای خود از سویه دکوپاژ و میزانسن، هیچ از «فیلمفارسی»‌های متاخر و متقدم جلوتر نمی‌رود. 
ابتذال در لغت به معنای لباس کار و لباس کهنه پوشیدن است، از این جا بود که ابتذال شد: «دارای کیفیت بی‌ارزش/ دارای وضع غیر مطلوب».  البته نمی‌توان چندان به ریشه لغت چسبید چون تناقض‌های آشکاری در آن نهفته است. در واقع ابتذال و کلیشه بودن خویشاوندند و حماقت خویشاوند دیگر کلیشه و ابتذال است. حرف آخر اینکه در هنر و سینما نه موضوعات بلکه «شیوه گفتن» است که اثر را از دام چاله ابتذال می‌رهاند. 
در نهایت اینکه شاید اگر «فسیل» ساختار محکم‌تری داشت و  فیلمساز در کنار خنداندن صرف، بیشتر به عمق داستان و تأثیرگذاری آن بر ذهن مخاطب فکر می‌کرد و مثلا روی موضوعاتی چون ظلم و ستم حکومت ستمشاهی بر مردم و فضای خفقان‌آور میدان هنری در آن دوران یا جنایات منافقین با محوریت شخصیت صفا بیشتر مانور می‌داد، «فسیل» به فیلمی «پرفروش» و در عین حال «ماندگار» در تاریخ سینمای ایران تبدیل می‌شد.

Page Generated in 0/0063 sec