گروه سیاسی: هر سال همزمان با فرارسیدن سالروز آزادسازی خرمشهر، شبهات مربوط به ۸ سال دفاع مقدس نیز اوج میگیرد. جریان تحریف سعی میکند با طرح شبهات و سوءاستفاده از بیاطلاعی نسلهای جوان و جنگ ندیده کشور، روایت خود را به عنوان روایت درست از دفاعمقدس غالب کند. یکی از شبهاتی که جریان تحریف همواره روی آن مانور میدهد، بحث ادامه جنگ ایران و عراق پس از فتح خرمشهر است.
در همین رابطه برخی گروههای معارض با انقلاب اسلامی، دلیل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را قدرتطلبی جمهوری اسلامی و نظریه صدور انقلاب اسلامی میدانند که در روزهای اخیر نیز شاهد تکرار این ادعاها بودیم.
اما چرا پس از عملیات غرورآفرین آزادسازی خرمشهر در خرداد 61 جنگ ادامه یافت؟ آیا ایران نمیتوانست به جنگ خاتمه دهد؟ در پاسخ این سوالات باید گفت اگرچه با عملیاتهای ثامنالائمه، طریقالقدس و بیتالمقدس شهرهای آبادان، خرمشهر، هویزه و بخشهای وسیعی از جنوب خوزستان و برخی ارتفاعات و مناطق غرب کشور از چنگ رژیم بعثی آزاد شد اما هنوز نزدیک به ۲ هزار کیلومتر از خاک کشور در اشغال عراق بود. بر خلاف ادعای جریان تحریف تاریخ که جمهوری اسلامی را بابت ادامه دادن جنگ و عدم قبول صلح مذمت میکند، هیاتهای میانجیگری که پس از حماسه سوم خرداد خود را به آب و آتش میزدند تا نوار پیروزیهای ایران را به نفع صدام قطع کنند، صرفاً ۲ طرف درگیری را توصیه به آتشبس میکردند و سخنی از شناسایی متجاوز و پرداخت غرامت به میان نمیآوردند.
در همین رابطه حضرت آیتالله خامنهای، رئیسجمهور و رئیس وقت شورای عالی دفاع با اشاره به پیشنهادات هیاتهای میانجی به ایران مبنی بر پذیرش آتشبس، در ارتباط با چرایی ادامه یافتن جنگ میگویند: «همان وقت عدهای از لیبرالها و همین افرادی که در طول این مدت، هرگاه یک بار، یک نقی زدند راجع به جنگ و یک توصیهای راجع به صلح کردند، همان وقت به ما توصیه میکردند آقا قبول کنید. وضعتان بدتر از این خواهد شد. فکر میکردند اگر قبول نکنیم، [صدام] میآید اهواز را میگیرد، دزفول را میگیرد و وضع بدتر خواهد شد. آن روز به ما میگفتند قبول کنید. یعنی اگر قبول کرده بودیم، امروز وضع ما مثل وضع سوریه بود که جولانش دست اسرائیل است. مثل اردن بود که نهر اردن و مناطق بزرگی از کشورش دست اسرائیل است؛ بیتالمقدسش دست اسرائیل است. مثل لبنان بود، مثل مصر بود، مثل جاهای دیگر بود. دلش میخواست صدام و رژیم عراق که ما آتشبس را قبول کنیم و بعد، یک مذاکره طولانی مفصلی در طول چند سال بکند، ۱۰ کیلومتر عقب بنشیند، یک امتیاز از ما بگیرد». اساساً شورای امنیت سازمان ملل و هیاتهای میانجی صرفاً آتشبس و شرایط «نه جنگ، نه صلح» را توصیه کردند و به دور از منطق و عقلانیت بود اگر ایران بدون هیچ پیششرطی جنگ را خاتمه دهد.
واضح است جدا از تلاش برای آزادسازی باقیمانده اراضی اشغالی، جمهوری اسلامی ایران با ادامه جنگ پس از آزادسازی خرمشهر، به دنبال تنبیه متجاوز و مهمتر از همه جلوگیری از تجاوز مجدد عراق به کشورمان بود و این امر تنها با ادامه جنگ میسر میشد. چنانکه مرحوم هاشمی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی نیز در این باره میگوید: «در این باره که جنگ باید ادامه یابد، بحث زیادی نبود. اولاً خاک ما در اختیار آنها بود. ثانیاً در آن مقطع، ایران خیلی با ابهت و قدرت پیش رفته بود؛ خیلی از توانمندیهای نظامی عراق منهدم شده بود و بسیاری از نیروهایش در لشکرها و تیپها آسیب جدی دیده بودند. هیچکس در اینکه باید به محاکمه صدام برسیم و غرامت بگیریم، شک نداشت و در این زمینه بحثی نبود».