هادی مؤمنیان: روزنامهنگار و پژوهشگر معروف آمریکایی در کتاب «جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر» مینویسد: « کورنلیوس وندربیلت ویتنی (از کارشناسان ارشد سازمان سیا و از تهیهکنندگان مشهور) اظهار داشت برای آنچه باید به عنوان یکسری فیلم آمریکایی با ایده جنگ صلیبی برای آزادی تهیه کنم، قصد دارم ویژگیهای آمریکا را به مردم نشان دهم تا مخاطبان ما در سراسر جهان تحت تأثیر این ویژگیها قرار بگیرند و آن را تنها راه وصول به آزادی بینگارند». او مینویسد: «قرار بود در این فیلمها علاوه بر تبلیغ جنگ صلیبی برای آزادی، با بیان الزامات آمریکادوستی، وظیفهشناسی، عکسالعمل در برابر دستور، برتری مرد قهرمان (یک اسطوره آمریکایی) ارج نهاده شود». ۲۳ آوریل ۱۹۵۳، «سیسیل دومیل» (فیلمساز مشهور) به عنوان مشاور مخصوص دولت در سینمای هالیوود منصوب شد و سازمانی به نام MPS را برای توزیع آثار مطلوب نظر پنتاگون و سیا به وجود آورد که با امکانات ۱۳۵ پست خدماتی در ۸۷ کشور جهان، شبکه توزیع عظیمی برای فیلم و سینمای آمریکا ایجاد کرد». دکتر حسن رحیمپورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره سینمای غرب میگوید: کسانی که به اسم سرگرمی اثر خلق میکنند صرفا دنبال سرگرمی نیستند بلکه به دنبال القای یک تفکر به مخاطبان خود هستند. ۲۵ درصد درآمد تولید ناخالص آمریکا برای افکار عمومی است؛ اعم از خلق داستان و تولید فیلم. آنچه سینمای غرب به دنبال آن است، تحقیر واقعیت برای ترساندن مردم است که با اهداف خاصی دنبال میشود.
* رویاروییهای استعماری بین اروپاییها و غیراروپاییها
پس از جنگ دوم جهانی (۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵) بویژه در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، فیلمسازان غربی به تصویر کشیدن برخوردهای استعماری به روشهای پیچیدهتر و ظریفتر را آغاز کردند. در دهه اول قرن بیستویکم، نظر سینما در سرتاسر جهان، هم از منظر فیلمسازان و هم از دید مخاطبان، به مضامین استعمار غرب بویژه مسائل و مشکلات دشوار ناشی از رویاروییهای استعماری بین اروپاییها و غیراروپاییها جلب شد.
* ۱۹۰۰؛ شروع مضامین استعماری در سینمای غرب
استعمار در فیلمهای سینمایی در طلوع صنعت سینما در اواخر دهه ۱۹۰۰ آغاز شد. پنجاهودومین حلقه فیلم درباره مستعمره فرانسوی آنام (مرکز ویتنام) در هند و چین توسط «گابریل ویره» (۱۸۷۱ تا ۱۹۳۶)، یکی از همکاران «برادران لومیر» (آگوست [۱۸۶۲ تا ۱۹۵۴] و لوئی ژان [۱۸۶۴ تا ۱۹۴۸] لومیر) (مخترعان سینما در اروپا) در سال ۱۸۹۷ ساخته شد. این فیلم کوتاه با عنوان Enfants annamites ramassant des sapèques devant la pagode des dames، (بچههای یتیم که جلوی بتکده اعانه میگیرند) 2 زن فرانسوی را نشان میدهد که به گروهی از کودکان ویتنامی پول میدهند که برای هر سکه تقلا میکنند و میجنگند.
* برجستهسازی بربرها با هدف مقایسه و نفوذ استعماری
تنها بخش کوچکی از فیلمهای فرانسوی ساخته شده در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ از نظر موضوعی استعماری یا اگزوتیک ساخته شدهاند. فیلمهای فرانسوی - مراکشی دهه ۱۹۲۰ به آداب و رسوم محلی بربر احترام میگذاشتند و بهترین فیلمهای فرانسوی «استعماری» آن دوران، «Le Sang d’Allah» (خون خدا، کارگردان: لویتز مورات، ۱۹۲۲)، ایتو (کارگردان: ژان بنوآ لوی ۱۹۳۴) و «Pépé le Moko»(په په لو موکو؛کارگردان: جولین دوویویه، ۱۹۳۷) بازنماییهای واقعبینانه و قومنگارانهای از شمال آفریقا ارائه کردند. فیلم جناییPépé le Moko (په په لو موکو) در آمریکا محبوب بود. این فیلم توسط هالیوود به عنوان الجزایر بازسازی شد (کارگردان: جان کرامول، ۱۹۳۸). این فیلمها به موفقیت «کازابلانکا» (۱۹۴۲) ساخته معروف «مایکل کورتیز» با بازی «همفری بوگارد» کمک کردند. کاریکاتوریست آمریکایی، چاک جونز (۱۹۱۲ تا ۲۰۰۲) که سال ۱۹۳۸ به برادران وارنر پیوست، ظاهرا از پهپه لو موکو الهام گرفته بود که شخصیت خود را با عنوان «په په لو پیو» خلق کرد؛ شخصیتی که به شکلی بدبین بود.
* سهم فرانسویها از سینمای استعماری
منتقدان فرانسوی مدام فیلمسازان فرانسوی را به خاطر توجهشان به واقعیتها ستایش میکردند؛ شبیه منتقدان هنری قرن نوزدهم که نقاشیهای آفریقای شمالی هنرمند فرانسوی اوژن دلاکروا (۱۷۹۸ تا ۱۸۶۳) را به دلیل اصالت و شفافیت آنها ستایش میکردند. منتقدان فیلم فرانسوی البته به فیلمهای «لژیون خارجی فرانسه» آمریکایی و انگلیسی آن دوره واکنش نشان دادند، مانند «شیخ» (کارگردان: جورج ملفورد، ۱۹۲۱)، «پسر شیخ» (کارگردان: جورج فیتزموریس، ۱۹۲۶)، اسپاهیجا و «Beau Geste» (بو ژست؛ کارگردان: هربرت برنون، ۱۹۲۶ و بازسازی ۱۹۳۹ اثر ویلیام ولمن). با این حال، فیلمسازان فرانسوی سهم خود را از داستانهای ماجراجویی استعماری ساختند که ایده امپراتوری را تقویت کرده و لژیون خارجی را با نماد «خط سفید نازک» دفاع از تمدن در برابر اعراب، به شکلی آرمانی تبدیل میکرد. دیوید هنری اسلاوین 50 فیلم از این دست را در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در آفریقای شمالی برمیشمارد که امتیازات نژادی کارکنان اروپایی را مشروع میداند، توجه را از استثمار آنها منحرف میکند و به انگیزههای همبستگی با زنان و جامعه استعمارگر معطوف میکند.
* تأسیس نهاد سانسور در سینمای بریتانیا از 111 سال پیش
بریتانیاییها با شعار امپراتوریای که خورشید هرگز در آن غروب نمیکرد، موضوعات و داستانهای استعماری بیشماری داشتند که مضامینی را برای فیلمهای بلند محبوب از قبل از جنگ نخست جهانی (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸) تا دهه ۱۹۵۰ فراهم میکردند. کمپانی بریتانیایی و استعماری «سینماتوگراف» تولید فیلم را سال ۱۹۰۸ آغاز کرد و تعدادی فیلم در مناطق استعماری تولید کرد. هیات سانسورکننده فیلم بریتانیا - که سال ۱۹۱۲ تاسیس شد - تضمین میکرد از مسائل جنجالآمیز اجتناب شود و تنها احساسات امپراتوری سالم، همانطور که نخستوزیر سلطنت در سال ۱۹۲۶ گفت، در 3 هزار سینمای فعال در بریتانیا در اواخر دهه ۱۹۲۰ اکران شود. تا سال ۱۹۲۹ بیش از ۸۰ درصد فیلمهای بلند جهان در هالیوود (کالیفرنیا) تهیه میشد. ایالات متحده بهرغم گسترش خود در سراسر غرب فراقارهای، تصرف سرزمینهای بومی آمریکا و برخی استانهای مکزیک و ماجراجوییهای اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در تصرفات خارج از کشور در هاوایی و کوبا، مدتها خود را یک کشور ضدامپریالیستی میدانست. فیلمسازان آمریکایی و ظاهراً تماشاگران آمریکایی به هیچ «امپراتوری» آمریکایی غیر از «غرب وحشی» و گاوچرانها و سرخپوستان علاقه نداشتند.
دهه ۱۹۳۰ به دوران طلایی استعمار بریتانیا در هالیوود و کلاسیک اکشن ماجراجویی دیدنی تبدیل شد. دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ شاهد موج جدیدی بود از آنچه در فیلمها معمولا داستانهای غنی و پیچیده استعماری نامیده میشود. مضامین استعماری در بسیاری از فیلمهای جهان سوم ظاهر شدهاند؛ اگرچه، شاید شگفتآور، این موضوع هرگز غالب نبوده است.
* استعمار همچنان ادامه دارد...
برای دانشآموزان و معلمان، محققان و خوانندگان و طرفداران سینما و علاقهمندان به تاریخ، فیلمسازان جهان آثار زیادی درباره استعمار تولید کردهاند که بسیار بیشتر از آن چیزی است که در این مدخل کوتاه بتوان به آن اشاره کرد. ذکر این نکته لازم مینماید که امروز شکل استعمارگری دنیای غرب به رهبری آمریکا در مضامینی به همان نسبت و بدون تغییر باقی مانده اما فرم و رسانههای ارائه این تفکر و تمامیتخواهی در استحالهای بزرگ و در قالبهای به ظاهر زیبا و بزک شده در دنیای گسترده مجازی و با لباس و شمایلی نو و فریبنده، همچنان تفکر استعماری را پیش میبرند.