امامجمعه مسجد مکی زاهدان که در قبال شهادت نیروهای مدافع امنیت سکوت میکند، حالا نسبت به وضعیت بهائیان دچار عذاب شده است
حسین کیامنش: در ماههای اخیر مواضع عبدالحمید اسماعیلزهی از عناد با جمهوری اسلامی گذشته و به ضدیت با مبانی اسلام رسیده است. امام جمعه اهل سنت مسجد مکی زاهدان هر هفته در خطبههای نماز جمعه با اتخاذ مواضع خلاف امنیت عمومی جامعه و ضداسلامی، خوراک رسانهای جریان ضدایرانی را تأمین میکند. از همین رو جریان رسانهای ضدایرانی و ضداسلامی هر هفته منتظر خطبههای نماز جمعه مسجد مکی زاهدان هستند تا خوراک خود را برداشت کنند.
اسماعیل زهی در جدیدترین اظهارات خود بار دیگر به حمایت از بهائیت پرداخت. امام جمعه اهل سنت مسجد مکی زاهدان در بخشی از خطبههای روز گذشتهاش، با تکرار ادعای جریان رسانهای ضدایرانی گفت: «شنیدهام وقتی مردم برای سالگرد و چهلم اعضای خانوادهشان که کشته شدهاند به قبرستانها میروند از سوی پلیس ضد شورش برایشان مزاحمت ایجاد میشود». همانطور که خود عبدالحمید اذعان دارد، او صرفا یک چیزی شنیده، اما بر اساس همین شنیدهها جمهوری اسلامی را متهم به آزار و اذیت خانوادههای کشتهشدگان اغتشاشات سال قبل میکند. امام جمعه مسجد مکی زاهدان در ادامه خطبههایش، درباره موضوعی که عذابش میدهد و احتمالا خواب را هم از چشمانش گرفته، گفت: «مورد دیگری که من را عذاب میدهد درباره قبرستان بهاییها و تدفین آنهاست. آنها شکایت دارند که جنازههای ما را تحویل نمیدهند، یا نمیگذارند در قبرستان خودمان آنها را دفن کنیم. اینها بشر و انسان و شهروند ایران هستند و نباید حق شهروندی آنها زیر پا گذاشته شود. شنیدم چندین زن بهایی را اعدام کرده و جنازههایشان را تحویل خانوادهها ندادند و خودشان دفن کردند. این چه کاری است که میکنید؟ وقتی این حرفها را میشنویم، سرمان پایین میافتد. این رفتارها تندروی است. بهایی و درویش و زرتشتی حق شهروندی دارد و باید حقوق همه ایرانیان را رعایت کنیم».
عبدالحمید پیش از این نیز در جریان اغتشاشات سال گذشته در یکی از خطبههای نماز جمعه مسجد مکی زاهدان در دی 1401 به حمایت از بهائیان پرداخته بود. اما جدای از اینکه موضوعی که اسماعیل زهی را عذاب میدهد نیز صرفا در حد شنیدههایش است، حمایت او از بهائیت در حالی است که این فرقه ضاله یک انحراف مذهبی آشکار بوده و حکم آن نیز مشخص است و از همین رو علاوه بر تشیع، اهل تسنن نیز قائل به ارتداد و کفر بهاییها هستند. در همین رابطه دانشگاه الازهر مصر شهریور سال 89 خورشیدی بهائیت را فرقهای منحرف و وابسته به صهیونیسم معرفی کرد و در اطلاعیهای رسمی اعلام کرد فرقه بهائیت هیچ ارتباطی با اسلام و سایر ادیان الهی نداشته و وابستگی کامل به صهیونیسم دارد. در کتاب «فتاوای دارالافتا عینالعلوم گشت» که اتفاقا به لحاظ فکری همراه عبدالحمید هستند نیز در ارتباط با بهائیت آمده است: فرقه بهائیت از فرقههای ضاله و گمراه بوده و از دایره اسلام خارج است و اگر خودشان را مسلمان مینامند، پس زندیق، مرتد و واجبالقتلند و اگر خود را مسلمان نمیدانند پس باید مانند یک ذمی در کشور اسلامی زندگی کنند و اگر برخلاف حکومت اسلامی و مسلمانان اقدامی کردند، طبق مقررات با آنها برخورد شود. همچنین در کتاب فتاوای منبعالعلوم کوهون اثر محمدعمر ملازهی نیز در فتوایی مشابه اشاره شده است که کفر بهائیت بین شیعه و اهل تسنن مورد اتفاق است. به رغم همه تلاشهایی که عبدالحمید به کار بسته و میبندد تا از خود چهره یک عالم تراز اول(!) اهل سنت به نمایش بگذارد، مواضع پی در پی او، بویژه حمایتش از بهائیت حکایت از آن دارد که موضعگیریهای اسماعیلزهی خالی از نگرش دینی و مذهبی است. شاید پذیرفتن این حقیقت برای اسماعیل زهی تلخ باشد، اما صراحتا باید گفت رفتار و مواضع او خارج از مبانی و چارچوب اسلامی بوده و فهم پایین این فرد نسبت به مبانی فقهی اسلام و حتی اهل سنت را به رخ میکشد. حمایت عجیب و تند عبدالحمید از بهائیت که جریان ساخته انگلیس و مورد استفاده صهیونیسم برای انحراف عقیدتی در مبانی اسلامی و به فحشا کشاندن مسلمانان است، برای چندمین بار است که تکرار میشود و این حمایتها اکنون به لکه ننگی بر منبر مسجد مکی زاهدان تبدیل شده است.
عبدالحمید اسماعیل زهی در حالی صرفا بر اساس شنیدههایش تریبون نماز جمعه را به محلی برای دفاع از مرتدها تبدیل کرده که در ماههای اخیر در قبال شهادت نیروهای مدافع امنیت در سیستان و بلوچستان و ایجاد ناامنی اشرار در منطقه، هیچ واکنشی نداشته است. برای اسماعیل زهی، خون بهائیانی که مصداق بارز و عینی انحراف در دین هستند، رنگینتر از خون فرزندان قهرمان این کشور است که جان خود را در راه تامین امنیت مردم و کشور فدا میکنند.