سالها در سپهر رسانههای غربی و صهیونیستی، انگ تروریسم و توحش وصلهای بود تنها برازنده اعراب مسلمان، روسها، چینیها و سایر آسیاییها و بعضا تیرهپوستان. به عبارت دیگر هر ملت و هویتی که به نوعی منافع استعماری آنگلوساکسونها، مسیحیان سفیدپوست و یهودیان افراطی را تهدید میکرد، توسط رسانههای جمعی غرب و در راس آنها سینمای هالیوود برچسب «دشمن آزادی و دموکراسی» بر آن زده میشد و ذیل تروریست بالقوه یا بالفعل دستهبندی میشد. این مکانیسم مدرن شریرانه و در عین حل ماهرانه شستوشوی فکر با همه پیچیدگیهایش بر مبنای همان تکنیک ساده و قدیمی سارقان خیابانی لندن استوار است: «وقتی جیب طرف را زدی، فریاد بزن ای دزد تا حواسها را پرت کنی و کسی به تو مظنون نشود».
تا همین اواخر، ذهن اغلب مردم جهان در خارج از آمریکای شمالی و اروپای غربی چنان بر اثر این سمپاشی وقیحانه چندین دههای رسانههای سلطه مسموم شده بود که اساسا تروریسم مقولهای شرقی، جنوبی و جهان سومی تصور میشد و از منظر افکار عمومی واژگانی چون تروریسم، توحش یا شرارت با عباراتی چون آمریکایی، انگلیسی، اسکاندیناویایی، اروپایی، سفید، مسیحی و یهودی بلاجمع بود.
هر چند این تابو در قرن بیستویکم میلادی با گسترش پدیده تروریسم سفید در غرب بویژه با انگیزههای نژادپرستانه علیه مهاجران و حتی دیگر شهروندان سفیدپوست و فراگیر شدن اخبار مربوط به این جنایات به تدریج شکسته شد اما ذهنیت استکباری حاکم بر سیاست و رسانه در اروپا و آمریکای شمالی تا همین 4-3 سال پیش مانع این میشد که حتی وحشیانهترین حملات و سوءقصدهای گروههای نونازی تحت عنوان «تروریسم» دستهبندی شود.
نمونه آشکار وقاحت غربیها، مورد «آندرس بریویک» تروریست نونازی نروژی بود که تابستان سال 2011 در یک روز اقدام به بمبگذاری در منطقه اداری اسلو، پایتخت این کشور و سپس به گلوله بستن اردوی هواداران نوجوان و جوان حزب کارگر کرد که از نظر او حامیان مهاجران غیرسفیدپوست بودند. او در روز روشن مجموعا 77 سفیدپوست نروژی هموطنش را با شعارهای علنی نژادپرستانه و ضد بشری قتلعام کرد و در تمام مراحل دادگاه خود نیز از انگیزههای شریرانهاش دفاع کرد ولی از آن زمان تا امروز هیچگاه رسانههای اروپایی و آمریکایی او را تروریست خطاب نکردهاند. راه فرار رسانههای سلطه در چنین مواردی منتسب کردن مشکلات روانی به تروریستهای سفید است. حال آنکه در اکثر موارد این سوءقصدکنندگان به انگیزههای عقیدتی کثیف خود اعتراف میکنند و کشتن و نفی حقوق دیگر نژادها یا مذاهب را ارزش برمیشمرند.
اصطلاح «گرگهای تنها» برای چنین مواردی توسط اروپاییها و آمریکاییها و اخیرا اسرائیلیها اختراع شده که به جای تقبیح جنایتهای تروریستهای سفید، مسیحی یا یهودی، به نوعی به سبک افسانههای نوردیک، از آنها اسطورهسازی میکند.
ظهور ترامپیسم در آمریکا همراه با حاد شدن بحران نونازیها و فاشیستها در اروپا اما باعث شده لیبرالها در 4-3 سال اخیر، آماده اعتراف به جدی بودن تهدید «تروریسم سفید» برای موجودیت خود شوند. در سرزمینهای اشغالی نیز روندی مشابه در اعتراف رسانههای جریان اصلی به موجودیت «تروریسم یهودی» آغاز شده است. طی 10 ماه گذشته، بازگشت نتانیاهو به قدرت و روی کار آمدن دولت ائتلافی لیکود و شاس که به رویارویی ائتلاف یهودیان افراطی و صهیونیستهای موسوم به تجدیدنظرطلب با یهودیان سکولار و اسرائیلیهای لیبرال انجامیده، شکافی بزرگ در ماهیت همزاد پندارانه پیشین یهودیان اشغالگر فلسطین پدید آورده است.
رخدادهای هفته اخیر که با خرابکاری علنی شهرکنشینان یهودی در چندین شهر و روستای فلسطینی همراه بود- به عنوان مثال حمله شنبه گذشته آنها به حداقل 2 خانه در روستای «ام صفا» در قلب کرانه باختری- سران رژیم صهیونیستی را تحت بیسابقهترین فشارهای بینالمللی قرار داده است. دولت متزلزل تلآویو با همه تهدیدات داخلی و خارجیای که موجودیتش را تهدید میکند، دیگر نه حمایت بیچون و چرای دولت دموکراتهای واشنگتن را دارد و نه در ماه عسل با رژیمهای عربی به سر میبرد.
شرارت شهرکنشینان که موتور پیشبرنده ماهیت منحوس رژیم آپارتاید صهیونیستی طی 8 دهه اخیر بوده، حالا تبدیل به مایه بیآبرویی آنها حتی در میان دولتهای حامیشان شده است.
از طرف دیگر رژیمهای غربی بویژه آمریکا که در حال از دست دادن جایگاهشان نزد کشورهای عربی در نتیجه تغییرات در نظم پیشین بینالمللی هستند، مجبورند برای جلب نظر افکار عمومی اعراب، فشار بیشتری به تلآویو درباره آزار فلسطینیان بیاورند.
نمونه آن تماس هشدارآمیز هفته گذشته «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی بایدن با همتای اسرائیلی خود بود.
در نتیجه شنبه گذشته روسای ارتش، پلیس و سرویسهای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی مجبور شدند در بیانیه مشترکی، اقدامات شهرکنشینان را محکوم و حتی آنها را تهدید به مجازاتهای سنگین کنند. مهمتر از این اقدام نمایشی اما اعتراف بیسابقه روسای امنیتی اسرائیل به موجودیت «تروریسم یهودی» بود.
در این بیانیه هشدارآمیز آمد دستگاههای تامینی و امنیتی رژیم صهیونیستی برنامههایی را برای افزایش حضور نظامی در شهرکهای فلسطینی آسیبدیده تدارک دیدهاند و اینکه سرویس امنیت داخلی (شین بت) قرار است به دنبال شهرکنشینان اغتشاشگر باشد و آنها را تحت بازداشت اداری قرار دهد. این شامل بازداشت مظنونان، بدون اتهام و به مدت نامحدود است. این در حالی است که این برخوردها تا پیش از این فقط با فلسطینیها میشد.
در این بیانیه برای نخستینبار حاکمیت رژیم صهیونیستی قائل به وجود یک نحله تروریستی مذهبی افراطی (یهودی) در میان اسرائیلیها شده که ورای آنچه پیشتر تروریسم قومگرایانه اسرائیلی خوانده میشد، قرار دارد. این هشدار سختگیرانه به تروریستهای یهودی، حتی صدای انتقاد ائتلاف دست راستی کابینه نتانیاهو را هم درآورده و وزیر دارایی «بزالل اسموتریچ» مدعی شده این حرکتی خائنانه است از سوی مقامات امنیتی اسرائیل برای یکسان دانستن آنچه او «تروریسم قاتل عرب» خوانده با اقدامات متقابل شهرکنشینان غیرنظامی!
«ایتمار بنگویر» وزیر امنیت داخلی و منفورترین و تندروترین عضو کابینه نتانیاهو نیز در مقابل این بیانیه، فراخوان تعرض هر چه بیشتر شهرکنشینان به کرانه باختری فلسطین را صادر کرده است؛ حماقتی که باعث خواهد شد بلای«تروریسم یهودی» هر چه بیشتر برای رژیم صهیونیستی گران تمام شود.