دکتـر عبدالحسیـــن خسروپناه: اهانت اخیر به محضر قرآن کریم و توهینهایی که در کشورهای غربی به مقدسات اسلامی اتفاق میافتد، میتوان در چند سطح تحلیل کرد. یک سطح این است که در پی این اقدامات- که قطعا غیرانسانی و غیراخلاقی است و احساسات و اعتقادات مسلمانان را جریحهدار میکند- طبیعتا آنها عکسالعمل هم نشان میدهند و اعتراض و تجمع میکنند و علیه کشورهایی که بانی این رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی هستند، شعار میدهند، مراجع تقلید نیز نقد میکنند و به مسؤولان بینالمللی نامه میزنند و محکوم میکنند و آنها را ترغیب میکنند که در مقابل این حرکتها بایستند.
سطح دیگر این است که آیا این حرکات با منشور حقوق بشر که خود غربیها آن را نوشته و مصوب کردهاند، سازگاری دارد؟ قطعا ناسازگار است، یعنی با حقوق بشر در تعارض است. ماده 19 منشور حقوق بشر که از آزادی بیان سخن میگوید، تأکید دارد آزادی بیان ضرورت دارد؛ تا جایی که به اخلاق عمومی آسیب نرساند، یعنی رفتارهای غیراخلاقی را مصداق آزادی بیان نمیداند. آتش زدن قرآن و توهین به مقدسات اسلامی دقیقا با ماده 19 منشور حقوق بشر در تعارض است.
سطح دیگر که به نظرم بسیار عمیقتر است و فیلسوفانه باید به این سطح نگریست، این است که در غرب برای توهین به اسلام هزینه میکنند و آثاری مثل کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی مرتد را منتشر میکنند یا فلان کشیش پروتستان قرآن را آتش میزند یا اخیرا هم در سوئد شخصی که مسیحی است، چنین رفتار غیراخلاقیای انجام میدهد و قرآن را آتش میزند و پلیس به او مجوز میدهد و از این فرد حمایت میکند. اگرچه دولت سوئد در نهایت عذرخواهی کرد ولی به هر حال مجوز رسمی صادر کرد. اینها نشان از این دارد که غرب مدرن یا غرب پسامدرن قرن 21 ، گویی درباره انسان و آزادی تغییر عقیده داده است. او دیگر قائل به اصالت انسان بماهو انسان نیست، بلکه قائل به انسان بماهو حیوان خشونتزای جنایتکار است. یعنی داعش را غربیها پرورش دادند و حمایت کردند و به جان مسلمانان انداختند و بعد هم گفتند ما با داعش مقابله کردیم! داعشی که وقتی نیروهایش در درگیریها مجروح میشدند، رژیم صهیونیستی آنها را درمان میکرد. این مسائل نشان میدهد امانیسم به معنایی که در قرون 17 و 18 مطرح کردند، نیست.
عقلانیت یا رشنالیتیای که در قرن 17 مطرح بود یا در قرن 18 «کانت» به آن میپرداخت، یا در قرن 19 «هگل» و حتی شخصیتی مثل «یورگن هابرماس» مطرح میکرد دیگر در قرن 21 خبری از آن نیست و عقلانیت مدرن به جهالت مدرن تبدیل شده است. یعنی کلمه عقلانیت را به کار میبرند ولی جهالت مدرن مقصودشان است چون آزادی بیانشان، آزادی جهالت و آزادی بردگی و خشونت است. اگر نقدی به قرآن دارید نقد کنید. با منطق و اخلاق نقد کنید تا دیگران هم جواب شما را بدهند؛ اینکه این رفتارهای خشونتزا را انجام میدهند برای ایجاد تنفر و نزاع بین انسانها در جوامع مختلف است. فرد توهینکننده به قرآن که ادعای مسیحیت دارد قطعا مسیحیت را هم قبول ندارد چون به دنبال این است که حتی جنگ صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان اتفاق بیفتد تا همدیگر را به خاک و خون بکشند. این حرکت، حرکت صهیونیستی ضد مسیحی و ضد اسلامی است. بنابراین مسلمانان مراقب باشند و این حرکت را از سوی مسیحیان ندانند، ولو اینکه یک مسیحی این کار را میکند. رژیم صهیونیستی هزینه میکند تا بین مسیحیان و مسلمانان اختلاف اندازد، کما اینکه منشأ جنگهای صلیبی هم حرکت یهودیان تندرو بود. بنابراین فکر میکنم غرب با این اقداماتی که انجام میدهد، دچار یک پارادوکس فلسفی و بنیادین شده و میخواهد جهان را به سمت نابودی بکشاند. فقط نگاه سطحی به این موضوع نداشته باشیم که قرآن را که کتاب مقدس مسلمانان است آتش زدند و به آن بیحرمتی کردند، بلکه بحث بسیار عمیقتر از این حادثه ظاهری است. بحث عمیق تحولی است که در بنیانهای فلسفی غرب ایجاد شده و سر از نوعی نسبیگرایی صهیونیستی درآورده و دارند جهان را به سمت یک نزاع بسیار خطرناک و جنگ بین ادیان، مذاهب و انسانها میبرند.
سالها قبل داعش را ایجاد کردند که جنگ مذهبی شیعه با سنی و سنی با سنی راه بیفتد و الان هم به دنبال نزاع بین مسیحی و مسلمان هستند و باید متدینان به ادیان مختلف خیلی هوشیار باشند و همه ادیان این حرکات را محکوم کنند، کما اینکه اگر چنین توهینهایی به مقدسات مسیحیان شود هم مسلمانان باید آن را محکوم کنند.