شیدا اسلامی: «مرضیه»، «آقازاده»، «زخمکاری»، «بینشان» و حتی «گاندو»- در یکی از برشهایش- به این موضوع مهم از جنبه امنیت ملی اشاره کردهاند: «پروندههای مفاسد اقتصادی». این پروندهها مدتهاست در فضای تولیدات نمایشی کشور مفتوح است و نویسندگان، تهیهکنندگان، کارگردانان و بازیگران بسیاری را به میدان آورده تا این دغدغه و نگرانی بزرگ جامعه را در قالب درامهایی جذاب به تصویر بکشند.
«بازپرس» تازهترین اثر با درونمایه افشا و واکاوی ناگفتههای مفاسد اقتصادی و مافیای رانتخوارهای دانهدرشت است.
با اینکه در تلویزیون پیشتر هم آثاری از این دست تولید شده اما سریال جدیدی که تاکنون چند قسمت ابتدایی آن روی آنتن رفته، یک تفاوت مهم با سریالهای دیگر این حوزه دارد و آن ورود به ماجرای فساد و تبعات و تأثیراتش بر زندگی مردم عادی کف جامعه است؛ اتفاقی که شاید در اغلب سریالهای مشابه، یا غایب بوده یا کمرنگ و در حاشیه. این تفاوت مهم برخاسته از «زاویه نگاه» سازندگان آن است.
به عنوان مثال، در «بینشان» راما قویدل، زاویه نگاه آزیتا ایرایی و مهدی حمزه، نویسندگان فیلمنامه، شخصیتها را از دریچه شغل خبرنگاری به این دنیای پرهیجان و پر از گرههای بازنشده و معماگونه وارد کرده است. کمااینکه در برخی دیگر از این دست آثار نیز از زاویه نگاه دخالت خارجی و محوریت توطئهانگیزی به قصد ضربه به امنیت کشورمان به این مقوله نگریسته شده است.
در «بازپرس» اما حسین ترابنژاد بهجای ترسیم روابط پیچیده بین گنگسترهای اقتصادی، ترتیب وقایع با برجستهسازی نفاق، منفعتپرستی، آز بیپایان و رقابت کثیف بین آنان با ورود و نقشآفرینی یا بهرهگرفتن از عواملی چون «زن» و...، قلمش را برای ترسیم ارتباطات عادی و نگرانیها و مصائب ریز و درشت مردم دور و بر خودش به کار گرفته است و از این زاویه به قضیه نگاه کرده است. برای همین است که در همین چند قسمت اول تا این حد نگران هدایت شدهایم؛ بازنشسته سالخوردهای که همه درهای بدبختی و مشکلات، یکجا در بنبست بازنشستگی به رویش باز شده است. چرا؟ چون صندوقی که باید در این ایام به آن اتکا میکرد دچار مشکلاتی شده که ریشهاش در همان پروندههای بزرگ مفاسد اقتصادی آقازادههاست.
هدایت حالا باید هرطور شده پسرش را از مهاجرت بیحاصل - و حتی نابودکننده - به خارج از کشور منصرف کند، بساط عقد و عروسی دخترش را راه بیندازد، با دل همسرش هم راه بیاید و به فکر چند صباح دیگر بیماری و مصیبتهای پیری و تنهایی خودش و او هم باشد اما به هر طرف که رو میآورد، جز شکست و ناامیدی نصیبش نمیشود. بلایی که به اشکال گوناگون، گریبان بسیاری از آدمهای پیرامونمان را گرفته و یکی از عوامل انکارناپذیرش سرازیرشدن جرمآمیز و مفسدهگونه بخش قابلتوجهی از منابع و ثروت کشور به جیب عدهای اندک است.
از رنجهای هدایت که بگذریم، سریال که حسابشده و با برنامه بتدریج در حال پیوند زدن چند پرونده بزرگ در یک بستر داستانی واحد است، در قسمتهای اخیر، عباسعلی را هم مقابل چشم مخاطب نشانده تا هم شعاع پسلرزههای فساد مفسدان بزرگ را در زندگی افراد متن اجتماع گستردهتر کند، هم هشدارهایی را که باید، بدهد.
هر چند شخصیت اصلی سریال، صدرا حسینی، بازپرس پروندههای تخلفات اقتصادی است و بار درام کار هم تا حدود زیادی با کنشهای او در حوزه مسؤولیتهایش از زمین برداشته میشود، مجموعه عوامل شکلگیری و پیشبرد قصه «بازپرس»، از خلق و هدایت دیگر عوامل پیشبرنده و تعیینکننده داستان هم غفلت نکردهاند و حس صمیمیت و «جانا سخن از زبان ما میگویی» را در مقیاسی قابلقبول منتقل میکنند، تا آنجا که موجب شده سریال «بازپرس» با گذشت زمان کوتاهی از آغاز پخش، به موضوع گفتوگوی بسیاری از بینندگان تلویزیون، بویژه خانوادهها تبدیل شود.
مستند و واقعی بودن اصل این پروندهها در کنار خلق قهرمانی از میان خود مردم یعنی بازپرس صدرا حسینی با همه مشکلات و محدودیتهای ملموس کار و زندگیاش نیز از جمله دیگر عواملی است که کنجکاوی مخاطبان را برمیانگیزد تا پای تماشای اثری بنشینند که ریشههای اختلاس و فساد و سوءاستفاده و دزدیهای بزرگ را نشان میدهد تا اندکی از بار فشار روزافزون بر پیکره زندگیشان بکاهد و به قلب رنجور جامعه امید تزریق کند.
بدیهی است مخاطبی که خودش را در قاب رسانه نبیند، به مرور از آن دلزده میشود. شاید اکنون که مسائل اقتصادی نقش بیشتری نسبت به بسیاری برههها در شکلیابی دغدغههای اجتماعی و امیدواری به بهبود و پیشرفت در کشورمان بازی میکند، آن هم برای بدنه اصلی جامعه که همواره تلاش کرده مقابل دسیسههای دشمنانه بیگانگان بایستد و در این راه از بذل خون و جان دریغ نکرده، آمدن هر چه بیشتر به دل دلنگرانیها و حضور هرچه نزدیکتر تلویزیون در بطن اتفاقات دهشتناکی که بخشی از آنها در دنباله انحرافات، مفاسد و در یک کلام، «جنایات اقتصادی» در دل خانوادهها و زندگی روزمره شهروندان رخ میدهد، بهترین راهبرد برای تقویت حس همدلی مخاطبان با رسانه ملی باشد.
حالا عدالتگستری که یکی از ۲ رکن اساسی رویکرد رادیو و تلویزیون در دوره جدید است، در آثاری چون «بازپرس» فرصت ظهور، نمود و قرار گرفتن در بوته قضاوت مییابد تا گستره عظیم مخاطب بالفعل رسانه، به جای دیدن «داستان دیگران»، در آینه تلویزیون «داستان خودش» را ببیند؛ داستان غمها، حرمانها و دردهایی که باید درمان شود و رسانه مسؤولیتی بزرگ در این باره به دوش دارد.