گروه سیاسی: پیکر مطهر بسیجی شهید امیر حسین‌پور صبح روز گذشته 27 تیر بر دوش مردم شهیدپرور و ولایی تبریز و مسؤولان استانی و کشوری تشییع شد.

شهید مدافع امنیت امیر حسین‌پور متولد ۲۷ خرداد سال ۷۵ دانشجوی رشته مهندسی عمران دانشگاه تبریز و مسؤول عملیات پایگاه شهید تصمیمی بود که بیش از ۱۵ سال سابقه عضویت در بسیج داشت. شهید حسین‌پور، تکنیسین فیزیوتراپ و کاردرمانگر بود و از کودکی عضو بسیج دانش‌آموزی بود و در پایگاه‌ محلات و پایگاه‌های بسیج مشارکت بسیار فعالی در امور جهادی داشت.

این بسیجی دلاور که علاوه بر عرصه‌های علمی و جهادی، در پاسداری از امنیت جامعه نیز پیشتاز بود، چهارشنبه هفته گذشته ساعت 2 صبح در ماموریت گشت رضویون در محله دانشسرای تبریز از ناحیه سر و چشم توسط فردی بشدت مجروح شد و بعد از ۴ روز تحمل جراحات شدید، روز یکشنبه هفته جاری ساعت 4 بعدازظهر به یاران شهید عرصه امنیت پیوست.

پیکر مطهر بسیجی شهید مدافع امنیت امیر حسین‌پور در آستانه شب اول محرم، روز گذشته ساعت ۹ صبح، با حضور مردم شهیدپرور تبریز و مسؤولان استانی و کشوری از میدان شهدای این شهر به طرف میدان ساعت تشییع و پس از اقامه نماز بر پیکر وی در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز به خاک سپرده ‌شد.

* فرزندم سرباز محض ولایت بود

پروین حیدرنیا، مادر شهید امیر حسین‌پور در گفت‌وگو با ایسنا هدف و رویکرد اصلی فرزند شهید خود را پیروی از جریان انقلاب اسلامی دانسته و اظهار کرد: فرزندم با روحیه ولایت‌پذیری شدید خود، سرباز محض ولایت بود. مادر شهید حسین‌پور در ادامه به ویژگی‌های برجسته فرزند شهیدش اشاره کرد و افزود: این شهید را تقدیم محضر امام زمان(عج)، مقام شامخ ولایت و مردم شهیدپرور ایران می‌کنم. وی همچنین به علاقه خاص فرزندش به خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران نیز اشاره و بیان کرد: او با مهارتی که در فیزیوتراپی داشت، در خدمت خانواده‌های شهدا و ایثارگران بود. پدر شهید مدافع امنیت حسین‌پور نیز با اشاره به علاقه فرزندش به شهید شدن در کربلا گفت: پسرم آنقدری خاص بود که هر چقدر هم بگویم باز هم ناگفته‌های زیادی می‌ماند. امیر می‌گفت می‌خواهم مدافع حرم شوم، البته آن موقع‌ها کم سن و سال بود و اجازه ندادم اما مدام می‌گفت کاش در کربلا شهید شوم.

بنا به گزارش فارس، پدر این شهید امنیت درباره نحوه شهادت فرزندش اظهار کرد: از پایگاه به امیر زنگ زدند که  چند نفر می‌خواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت تبریز نصب شده است آتش بزنند؛ طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت. امیر می‌گفت نابرادرها! به امام حسین(ع) زورتان نمی‌رسد به جان بنرهایش افتاده‌اید؟ بعد آن نابرادر با چاقو چند ضربه به او زد، همچنین به یکی از چشم‌هایش‌ زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از 4 روز به شهادت رسید؛ همان آرزویی که داشت.