اسدالله رمضانزاده: هتک حرمت چندباره کتاب آسمانی و مقدس مسلمانان جهان در سوئد، بار دیگر پرده از چهره واقعی مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر برداشت. تکرار قرآنسوزی در استکهلم با موافقت دولت و حمایت پلیس، آن هم با وجود اعتراضات گستردهای که قبلا در این خصوص صورت پذیرفته است، نشاندهنده اسلامستیزی سیستماتیک و سازماندهیشدهای است که نهادهای رسمی سوئد در تبلور و استمرار آن نقش دارند. ترسیم این سیکل رفتاری چندان دشوار نیست.
- سوئدیها مدعی میشوند قوانینی که توهین به مقدسات را در سوئد ممنوع در نظر میگرفت از دهه ۱۹۷۰ تاکنون لغو شده و فعلا قانون جدیدی نیز در این خصوص وضع نشده است!
- قرآنستیزان تحت هدایت دستگاه امنیتی سوئد (SAPO) و با هماهنگی دوطرفهای که میان آنها و احزاب راست میانه و سوسیال ـ دموکرات در این کشور وجود دارد، براحتی و با استناد ظاهری به قانون اساسی کشورشان در برابر مساجد یا سفارتخانههای کشورهای مسلمان دست به قرآنسوزی میزنند.
- پلیس به عنوان نهادی که تابع دولت و نهادهای امنیتی است، ماموریت صیانت از برگزاری آزادانه این مراسم وقیح را برعهده گرفته و مهار مسلمانان معترض در نزدیکی محل این جنایت را در دستورکار قرار میدهد.
- مقامات دولتی و اکثر رسانههای سوئدی نسبت به این مساله ابراز تاسف میکنند اما آن را جزئی از تعهد خود به آزادی بیان قلمداد میکنند!
- پارلمان و شورای اروپا نیز با سکوت در برابر این رویکرد وقیح، آن را امری عادی قلمداد کرده و در مقابل، هرگونه تحرک اعتراضی در نقاط گوناگون جهان علیه قرآنسوزی در سوئد را نماد فقدان احترام به آزادی بیان جلوه میدهند!
- دبیرکل سازمان ملل متحد با صدور بیانیهای نرم و بدون هزینه برای استکهلم، صرفا از سوئدیها میخواهد نسبت به حساسیتهای موجود در میان پیروان ادیان دیگر، توجه لازم را داشته باشند!
این همان چرخهای است که بارها طی شده و این بار نیز شاهد آن هستیم! شکسته شدن این چرخه، در گرو «خلق هزینه برای اسلامستیزان» در سوئد و دیگر کشورهای اروپایی است. این هزینه میتواند اقتصادی، سیاسی یا تبلیغاتی باشد اما هر چه باشد، باید منجر به بر هم ریختن رابطه اجزای این چرخه عملیاتی شود. تنها واکنش هزینهساز مسلمانان و پیروان ادیان ابراهیمی علیه دولت و نهادهای امنیتی سوئد و حامیان اسلام ستیزی در اروپاست که چنین چرخهای را در هم میشکند.
سوئدیها با تکرار عامدانه اعطای مجوز به فرد قرآنستیز و حفاظت دوباره از وی در مقابل مسلمانان خشمگین ساکن این کشور، علنا علیه جهان اسلام اعلان جنگ کردهاند. در اینجا شاهد طراحی و اجرای یک دستورالعمل گفتمانی و امنیتی در سوئد هستیم. قرآنستیزی، نفرت از مسلمانان، نژادپرستی و... از جمله مبانی و الگوهایی هستند که توسط نهادهای پنهان و آشکار قدرت در سوئد و برخی کشورهای اروپایی دیگر رواج داده میشود. فراموش نکنیم سوئدیها در مدیریت این چرخه منفور، تنها نیستند. با توجه به روابط خاصی که میان سازمان اطلاعاتی سوئد و 2 سازمان جاسوسی سیا و موساد وجود دارد، استکهلم بهتنهایی چنین ریسکی را نپذیرفته است.
در اینجا با شبکهای مواجه هستیم که خروجی همافزایی اجزا و بازیگران آن، اهانت رسمی و علنی به قرآن کریم در راستای تقویت اسلامستیزی سیستماتیک در کشورهای گوناگون است. چنین چرخهای (و شبکه هادی آن) را باید در همین نقطه کنونی در هم شکست اگرنه تکرار این روند در آینده نزدیک اجتنابناپذیر خواهد بود.