printlogo


کد خبر: 265285تاریخ: 1402/5/3 00:00
تأملی پیرامون ظرفیت عظیم عزاداری حسینی برای ایجاد آمادگی در امت جهت پیگیری اهداف جهانی اسلام
روضه‌های تمدنی

با بررسی روایات رسیده از معصومان علیهم‌السلام به این نکته مهم دست می‌یابیم که تنها امامی که تا این حد توصیه به گریه و برگزاری مراسم عزاداری برای او شده است، وجود نازنین حضرت اباعبدالله‌الحسین است. ائمه هدی تاکید داشتند شیعیان نگذارند عزای امام حسین(ع) فراموش شود و دستور داده‌اند هر سال مراسم مرثیه و ذکر مصیبت برای سیدالشهدا در هر شهر و محله برپا باشد. دشمنان اسلام و ظالمان هر دوره از تاریخ تلاش کردند تا این مراسم‌ها را از رونق بیندازند و حتی در مقاطعی آن را ممنوع کردند. علت این کار آنان کاملا روشن است. همان‌گونه که امام مستضعفین فرمود: «آنها از همین گریه‌ها می‌ترسند، برای اینکه گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است». مراسم روضه و گریه نقش بزرگی در حفظ جبهه حق‌باوران علیه جبهه ظالمان داشته است. به همین سبب گزافه نیست اگر ملتی را که برای خدا و علیه ظلم قیام کردند، ملت گریه اما از نوع گریه سیاسی بدانیم: «ما ملت گریه سیاسی هستیم، ما ملتی هستیم که با همین اشک‌ها سیل جریان می‌دهیم و خرد می‌کنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است». برای واکاوی بیشتر این موضوع، نوشتاری از حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اصغر علوی تقدیم می‌شود. 
روضه از آن پدیده‌هایی است که باید نگاه‌ها به آن را عوض کرد. نباید به روضه یک نگاه صرفا عاطفی و احساسی داشت و وقتی به ذهن‌مان می‌آید، کلمه‌ای که دنبالش می‌آید، فقط گریه باشد. نباید روضه که می‌رویم و گوش می‌دهیم، فقط به خاطر ثواب کردن و اجر بردن باشد! روضه خیلی فراتر از این است. باید نگاه‌ها را به روضه عوض کرد.
این ادعا قابل اثبات است که بعد از شهادت امام حسین(ع) و تا الان که شیعیان در اقلیت هستند، این روضه است که شیعه را نگه داشته است. این روضه است که باعث می‌شود زمینه‌سازی برای ظهور انجام شود. این روضه است که انقلاب اسلامی را به پیروزی 
رساند. این روضه است که دشمنان از آن هراس دارند، البته نه فقط به خاطر اشک و گریه‌های روضه...
آثار سازمانی روضه به دنبال این است تا یک نوع نگاه جدید از روضه به شما ارائه دهد. نگاهی که اگر این نوع نگاه باشد به وضوح می‌فهمیم روضه است که شیعه را تا الان زنده نگه داشته است و زمینه‌ساز دولت جهانی حضرت مهدی می‌شود.
تذکر: خواندن این سطور پیش‌نیازی دارد و آن هم اعتقاد به حرکت تمدنی ابا عبدالله‌الحسین است.
از آن روزی که کتاب «روضه الشهدا» نوشته شد روزگاری گذشته است.
روزگاری مردم به عشق شنیدن وقایع کربلا پای منبرها می‌نشستند تا «روضه الشهدا»ی ملاحسین کاشفی را که منبری و واعظ برای‌شان می‌خواند، گوش کنند. کم کم «روضه الشهدا» خوانی به روضه‌خوانی مصطلح شد. روضه‌خوان یعنی کسی که از روی کتاب روضه الشهدا برای مردم بالای منبر می‌خواند؛ روضه الشهدا با همه نقدهایی که با خودش داشت... نام روضه را از آن کتاب وام گرفتند و مجالس بهشتی عزایش را روضه نام نهادند؛ روضه یعنی باغ و گلزار و تصویری از بهشت... باید دوباره در اطراف این مفهوم عمیق نگریست...
در منظومه فکری امام و رهبر معظم انقلاب روضه صرفا نقل یک رویداد احساسی و عاطفی تاریخی نیست، بلکه عظمت و جایگاه ویژه‌ای دارد و شأنی در الگودهی به زندگی مردم دارد. روضه فقط اشک ریختن نیست، روضه یک بعد سیاسی دارد که به گفته حضرت امام حتی اگر غرب‌زده‌ها هم این بعد روضه را می‌فهمیدند مجلس عزاداری برگزار می‌کردند.
با گریه مکتب اسلام حفظ شده است و حفظ خواهد شد. با همین ناله‌ها، با همین حسین حسین گفتن‌ها....
هر مکتبی که پایش سینه‌زنی و روضه و گریه نباشد، حفظ نمی‌شود. این باید با پوست و گوشت و خون‌مان در آمیزد.
در یک تقسیم‌بندی می‌توان بیان کرد گریه می‌تواند علت‌های مختلفی داشته باشد.
علت بعضی از گریه‌ها صرفا عاطفی و احساسی است. به عنوان مثال گریه یک فرزند در فراق مادر و پدرش از این نوع گـریه است.  این نوع گریه تنها به تسکین دادن و آرامش قلبی می‌انجامد که در نوع خود لازم و ضروری است.
اما بعضی از گریه‌ها سیاسی است. یعنی چه؟
این گریه سیاسی است که یک امت را یکپارچه می‌کند تا دشمن قدرت نفوذ در آن را پیدا نکند.
این گریه سیاسی است که ائمه ما به آن تکیه می‌کردند تا اصل اسلام را حفظ کنند.
مجالس عزا که توسط ائمه برگزار می‌شد قبل از اینکه یک مساله عاطفی صرف باشد، یک مساله سیاسی مهم و درجه اول مکتب اسلام بود.
روضه را با ۲ نگاه می‌توان نگریست:
روضه یک نگاه حداقلی دارد و یک نگاه حداکثری. به عبارتی یک نگاه خوش‌بینانه وجود دارد و یک نگاه بدبینانه؛ نگاه بدبینانه این است که چرا ما حداقل‌ها را نمی‌دانیم؟ روضه حداقلی یعنی خیلی زمینی، خیلی عقلی؛ به تعبیر زیبای رهبری عزیز بر اساس خرد جمعی بیاییم روضه را تحلیل کنیم. چرا با این نوع نگاه کار نشده است؟ چرا این حداقل‌ها را بررسی و پژوهش نکرده‌ایم؟ امام حسین(ع) را نبینیم بلکه حسین پسر علی را که انسانی هوشمند است بشناسیم. بیاییم کارهایش را تحلیل کنیم؛ این نگاه بدبینانه است ولی چرا در این زمینه کار نکردیم؟
نگاه خوش‌بینانه این است که روضه آنقدر برکت‌های حداکثری داشته است؛ به خاطر «باب‌النجاه» بودن امام حسین(ع)، به خاطر «رحمت‌الله واسعه» بودن امام حسین(ع)، آنقدر این برکات به ما رسیده که دیگر حداقل‌ها را ندیدیم.
چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
برکات حداکثری یعنی همان هدایت تکوینی برای ما که نیازی به رجوع به این حداقل‌ها ندارد.
یک تعریف ساده از روضه: «بیان یک اتفاق بزرگ است که یک بار اتفاق افتاده است و آنقدر سنگین است که دیگر نباید اتفاق بیفتد».
این تعریف با توجه به مبانی‌ای است که در «کامل الزیارات» است؛ آنقدر سنگین است: «مصیبه ما اعظمها». دیگر نباید اتفاق بیفتد؛ تنها امامی که در زیارتش می‌توانی لبیک بگویی، امام حسین(ع) است: اجابت می‌کنم تو را ‌ای خواننده خدا، اجابت می‌کنم تو را ‌ای خواننده خدا. اگر در هنگام استغاثه و‌ طلب پناه، بدن و جسمم تو را اجابت و زبانم هنگام ‌طلب نصرت تو را یاری نکرده است، پس همانا قلب و گوش و چشمم تو را اجابت می‌کنند: «لبیکَ داعِىَ اللهِ، إن کان لم یجبکَ بَدنى عند استغاثتِکَ، و لسانِى عند استِنصَارِکَ، فقَد اُجابَکَ قلبى و سَمعى و بَصرى».
یعنی انسانی که زنده است و غربتش یک بار اتفاق افتاده است، دیگر نباید اتفاق بیفتد. در زیارت هم باید این مفهوم را تکرار کنی. اینها مستندات زیارات ما است.
رهبر معظم انقلاب درباره لزوم جلوگیری از تکرار فاجعه عاشورا در آینده می‌فرمایند: «اگر امروز من و شما جلوی قضیه را نگیریم ممکن است 50 سال دیگر، 10 سال دیگر یا 5 سال دیگر، جامعه اسلامی ما کارش به جایی برسد که در زمان امام حسین(ع) رسیده بود. مگر اینکه چشمان تیزی تا اعماق را ببیند؛ نگهبان امینی راه را نشان دهد؛ مردم صاحب فکری کار را هدایت کنند و اراده‌های محکمی پشتوانه این حرکت باشند. آن وقت، البته خاکریز محکم و دژ مستحکمی خواهد بود که کسی نخواهد توانست در آن نفوذ کند و الا اگر رها کردیم باز همان وضعیت پیش می‌آید. آن وقت این خون‌ها همه هدر خواهد رفت».
روضه یعنی بیان یک اتفاق بزرگ که یک بار اتفاق افتاده است و آنقدر سنگین است که دیگر نباید اتفاق بیفتد.
روضه یعنی یاد تاریخ و عبرت‌گیری از آن.
روضه یعنی یاد کشته شدن و شهید شدن.
روضه یعنی قصه قتل یک عزیز، یک نازنین، یک ولی خدا.
روضه یعنی شناخت ظلم، ظالم و مظلوم.
روضه یعنی یک تجربه قتلگاه ۶۱ هجری برای 70 پشت شیعه بس است.
روضه یعنی «وصف ذبح‌الحسین نصف ذبح‌الحسین».
روضه یعنی بدانی عاقبت تشکیلاتی نبودن چه می‌شود. مرور داستان غربت خودش تلقین است. یعنی مواظب باش، حواست جمع باشد.
روضه یعنی کاهش دلبستگی به دنیا.
روضه یعنی آرزوی حکومت بدون طاغوت.
روضه یعنی آماده‌سازی مخاطب برای واکنش بموقع.
روضه یعنی تمرین تصمیم‌گیری سریع.
روضه یعنی سازماندهی و بسیج تشکل شیعیان در برابر دشمن.
روضه یعنی ریل‌گذاری برای اقدام.
روضه یعنی آماده کردن جاده برای رسیدن به هدف مطلوب، یعنی همان هدف سیدالشهدا.
روضه کربلا یک بار بیشتر اتفاق نیفتاده است اما مهم‌تر آن است که یک بار هم بیشتر نباید اتفاق بیفتد.
نتیجه اینکه گودی قتلگاه را نباید دوباره ببینیم.
منظومه‌ای که روضه، خودش را در آن نشان می‌دهد، اینگونه است که بگذار بگویم چه چیز می‌شود؟ اگر کوفیان نامه بنویسند، اینگونه می‌شود که...
بگذار بگویم حسین در قتلگاه...
جزئیات جان دادن امام در قتلگاه...
علی‌اکبر چگونه اربا اربا شد...
بگذار بگویم اگر مردم این کار را بکنند علی‌اکبر و علی‌اصغر چه می‌شوند؟
تحلیل محتوای روضه‌ها این است که بگذار بگویم چه می‌شود؟ چه کسی باعث شد علی‌اکبر اینگونه بشود، علی‌اصغر اینگونه پرپر شود و پسر فاطمه این چنین کشته شود... بگذار بگویم....
می‌خواهیم تحلیلی جلو برویم، نمی‌خواهیم حالت احساسی یا ارزشی برای قضیه قائل شویم. از یک تاریخی صحبت می‌کنیم که همه می‌بینند، از غیب سخن نمی‌گوییم، داریم از زمین کربلا، از یک موردکاوی حرف می‌زنیم. داریم روضه را با نگاه حداقلی نگاه می‌کنیم. در روضه دائما آخر قصه را مرور می‌کنیم؛ همان «عبرتی» که آقا اشاره می‌کند تا دیگر تکرار نشود. آنقدر می‌گوییم و می‌گوییم تا همان یک گودال سال ۶۱ هجری همیشه تازه باشد. روضه یعنی همین، یک تجربه قتلگاه سال ۶۱ هجری برای هفتاد پشت شیعه بس است. با این نگاه اگر وارد شوید، می‌فهمید که چرا قاتلان امام حسین از شامی‌ها نشدند. دقیقا از کوفی‌ها بودند؛ کوفی‌های شیعه امام علی(ع)، کسانی که دین را به وسیله علی(ع) شناختند؛ دقیقا از کوفه بودند. می‌توانید مستندات قرآنی را بررسی کنید. می‌خواهیم یک بحث کاملا زمینی و عقلی کنیم ولی نه آن عقلی که «ما عبد به الرحمان»، بلکه همان عقل معاش. برای همین است که قاتلان امام حسین(ع) از کوفیان هستند. قصه بعد از نزول آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتَى ورَضِیتُ لَکُمُ الاسلام دینا»، قرآن می‌گوید «فلا تخشوهم و اخشون»؛ از بیرون نباید ترسید، از خودتان بترسید. از شام نترسید، از کوفه بترسید. به یک معنا از تشکیلاتی نبودن خودتان بترسید. از عدم انسجام خودتان بترسید. از ۱۸ هزار نامه‌ای که نوشتید و بعد 30 هزار نفر آمدند در کربلا برای قتل امام حسین(ع) بترسید. از شام کسی نمی‌آید؛ شما از خودتان بترسید، خود شما کوفیان، حسینی را که منتظرش بودید کشتید. 
می‌گویند «وصف العیش، نصف العیش».
در روضه هم همین است؛ «وصف ذبح‌الحسین نصف ذبح‌الحسین». وقتی روضه می‌خوانند این سوال برای ما پیش می‌آید که چرا باید بعد از هزار سال گریه کنیم؟ یک گریه کاملا سیاسی، یک گریه کاملا حماسی؛ کم‌کم لایه‌ها را عمیق‌تر می‌کنیم. در روضه دائما ما جزئیات دست و پا زدن یک رهبر یا یک مسؤول جامعه را در خون خود می‌بینیم تا بدانیم آخر تشکیلاتی نبودن چه می‌شود.
مرور داستان غربت، خود تلقین است. یعنی مواظب باش، حواست جمع باشد، دور نیست این قصه نزدیک است. قصه زندگی من و شما یک جاده است و کلا تاریخ مثل یک جاده‌ای است که به آخرش اگر دقت نکنی سر از گودال قتلگاه درمی‌آورد؛ پس «ولا تقربوا هذا الطریق». اصلا نزدیک این قصه نشوید چون مثل دکل‌های برق فشار قوی است. اگر به آن نزدیک هم شوی به تو آسیب جدی می‌رساند. برای اینکه بتوانیم این کار را انجام دهیم، باید با استفاده از قوه خیال تصور کنیم امام حسین(ع) در گودال قتلگاه دائما جلوی ما دست و پا می‌زند؛ یک ولی خدا، یک امام و شما هم دائما باید ضجه بزنی. هر کس این داستان را می‌خواند، به تعبیر شیخ جعفر شوشتری دلش خواهد لرزید که امام حسین(ع) با آن همه ویژگی و خصایص در حال دست و پا زدن است. ضجه باعث وصل شدن دل می‌شود. وقتی دل وصل شد، اصلا فکر نمی‌کنی که حسین زمان تنها شود؛ این اثر روضه است. وقتی همیشه حسین جلوی چشمت دست و پا بزند و گودی قتلگاه همیشه تازه باشد، شما با خودت می‌گویی من غلط بکنم شاهد تکرار چنین حادثه‌ای باشم. ما می‌گوییم «وصف العیش، نصف العیش» و از آن طرف «وصف الروضه، نصف الروضه»؛ یعنی شما خیال این را که حسین زمانت تنها شود از سرت بیرون می‌کنی.
برای درک لذت بلندای قله کوه باید رنج کوه‌پیمایی را کشید. یک ورزشکار توانای قهرمان باید سختی قهرمانی را چشیده باشد. «لذت» قهرمانی و «رنج» آن با هم است. برای لذت بیشتر از مجالس روضه و افزایش اشک باید محبت را رشد داد و این لذت با افزایش معرفت به دست می‌آید. یکی از بهترین راه‌های افزایش محبت، افزایش معرفت است.
رنج افزایش معرفت را باید کشید تا لذت اشک بیشتر برای امام حسین(ع) را هم داشته باشیم. تاریخ عاشورا را باید خواند. باید وقت گذاشت. ما ارتباط امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را با خود شبیه‌سازی کرده و گوشه‌ای از آن را در روضه‌ها می‌فهمیم؛ مانند ارتباط برادر و خواهری که برای برقراری ارتباط بهتر با روضه‌های امام حسین(ع) بهانه می‌کنیم. همچنین مادران می‌توانند حس بچه مریض روی دست داشتن را احساس کنند تا با حضرت رباب همدرد شوند و روضه علی‌اصغر را بهتر بفهمند.
اما عاشورا روضه‌های مهم دیگری نیز دارد. چه کسی می‌فهمد حال امام حسین(ع) را در از دست دادن یاران؟ یاوری فداکار مثل مسلم‌بن‌عقیل را؟ چه کسی می‌فهمد امام حسین بالای سر حبیب‌بن‌مظاهر چه کشید؟ چه چیز باعث شد جمله‌ای را که برای یاور پیر خود حبیب‌بن‌مظاهر به کار برد برای طفل شیرخوارش علی‌اصغر نیز به کار برد؟ اگر کسی رئیس باشد (مثل امام حسین) و نماینده‌ای بفرستد، می‌فهمد علقه رئیس به نماینده‌اش چقدر است، آن وقت روضه مسلم را می‌فهمد و اینکه چرا امام با شنیدن خبر شهادت مسلم فرمود: پس از اینچنین اصحابی خیری در زندگی نیست؛ «لاخر فى العیش بعد هؤلاء».
حسین جان ممنونیم! لااقل زن و بچه‌ات را به کربلا آوردی تا راحت‌تر بتوانیم گریه کنیم، چون همه زن و بچه دارند....
با فهم بعضی شبکه‌های ارتباطی، بعضی روضه‌ها را می‌فهمیم:
 برادر و خواهر (روضه وداع امام حسین و حضرت زینب)، پدر و پسر (روضه امام حسین و علی‌اکبر)، مادر و پسر (روضه حضرت رباب و علی‌اصغر)، برادر و برادر (روضه حضرت عباس).
اما در شبکه ارتباطی رهبر و پیروان یا امام و امت تا به حال روضه‌های کربلا را نشنیده‌ایم؛  شبکه ارتباطی که مهم‌ترین مساله عاشورا است و اصلا مابقی روضه‌ها در مدار آن محقق می‌شود. باید این شبکه ارتباطی را فهمید تا عمق روضه‌ها درک شود.
همان‌طور که باید پدر باشی تا روضه‌های پدرانه را بهتر متوجه شوی. باید ولی جامعه باشی تا غم‌های اصلی ولی جامعه را بفهمی و لمس کنی. روضه حضرت علی‌اکبر را پدرها می‌فهمند؛ روضه‌های اصلی و مساله‌های محوری جامعه را امام جامعه بهتر می‌فهمد!
به همین حساب برای فهم گفتمان ولی جامعه نیاز به عاشورا شدیداً احساس می‌شود؛ آن هم با این تقریر که گذشت.
در آن حالت حتی برای فهم بهتر امام حسین(ع) باید رفت سراغ ولی جامعه و نیز سراغ تحلیل‌های عالمانه او از این ماجرا.
چنانکه بیان شد کسی نتوانسته است مانند امامین انقلاب، امام حسین را معرفی کند. چرا؟ چون خودشان با اصلی‌ترین مساله زندگی امام حسین درگیرند و عیناً با همین نگاه جلو آمدند: اصلاح جامعه و برقراری حکومت اسلامی، رهبری جامعه، کار تشکیلاتی و....
ما هم باید همین کارها را انجام دهیم تا عاشورا را - آنطور که شایسته‌تر است - بفهمیم. برای فهم بهتر امام حسین باید سراغ ولی جامعه رفت و در ادامه در راستای فعالیت‌هایی که آنها برای تکمیل ظرفیت وجودی خود و جامعه داشته‌اند (مانند کار تشکیلاتی، برنامه‌های تربیتی و...)، برنامه‌های خود را تنظیم کنیم تا ما هم اندکی عاشورا را بهتر لمس کنیم و از این دریچه قدری با امام حسین زندگی کرده باشیم.
چه معادله شگفتی! در هیات روضه‌خوان با قاری کاری ندارد و بالعکس، خیلی عجیب است.
اگر برای تو قرآن خواندند کار تمام است؛ باید رقت قلب پیدا کنی، همراه قرآن باید اشک بریزی. رسمش گریه کردن است. دیگر تو روضه نمی‌خواهی بعد قرآن. در دفاع‌مقدس بچه‌ها مقید بودند ۲ جا گریه کنند: لحظه تلاوت قرآن و در روضه امام حسین(ع).
می‌شود با آیات قرآن برای حضرت حسین روضه‌ خواند؟ اصلا قرآن با روضه امام حسین چه فرقی می‌کند؟ روضه‌خوان باید قاری باشد و قاری روضه‌خوان. «چقدر خوب است که در محافل هیات‌ها به مساله قرآن - قرآن خوانی و معارف قرآنی - اهتمام ورزیده شود؛ چقدر خوب است که در این نوحه‌خوانی‌ها مضامین اسلامی، مضامین انقلابی، مضامین قرآنی گنجانده شود. یک وقت هست که شما در همین مطلبی که عزادار تکرار می‌کند و حرفی که با آن سینه می‌زند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مساله روز، یک مساله انقلابی، یک مساله اسلامی، یک معرفت قرآنی را می‌گنجانید و او وقتی تکرار می‌کند در ذهن او ملکه می‌شود؛ این خیلی باارزش است، کاری است که هیچ کس دیگر غیر از شما نمی‌تواند این کار را بکند؛ یعنی هیچ رسانه‌ای واقعا قادر نیست که اینجور معارف الهی را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند؛ لذا کار، کار مهمی است، کار بزرگی است. امیدواریم که ان‌شاء‌الله خدای متعال به شما توفیق بدهد و شما را مأجور بدارد که بتوانید به بهترین وجهی ان‌شاءالله این کار را پیش ببرید» (توصیه‌های رهبر انقلاب در دیدار با اعضای ستاد مرکزی هیات رزمندگان اسلام). قرآن را باید مجدداً از منظر کربلا و روضه‌های عاشورا تلاوت کرد؛ تلاوتی از جنس تلاوت روضه‌های ناخوانده و ناگفته کربلا... روضه‌های قرآنی فرصتی برای نگاه تازه به قرآن و عترت است. تا باد چنین بادا!
منطقه‌ای در مغز، مسؤول مهربانی است. روانشناسان جدید برای تمرین مهربانی به مادران توصیه می‌کنند برای فرزندان‌شان داستان‌هایی را تعریف کنند که در آن به کسی ظلم شده باشد. در حین داستان، عاطفه کودک را پرورش دهید به این صورت که مثلا با آن کسی که به او ظلم شده همدردی کنید، مثلا بگویید کاش من بودم و او را کمک می‌کردم، تا کودک نسبت به آن کسی که ظلم کرده است تنفر پیدا کند. با این کار بچه‌ها مهربان‌تر می‌شوند. در مغز موادی ترشح می‌شود که شما را مهربان‌تر می‌کند. الله اکبر از این عاشورا که برای ما همه چیز دارد!
روضه یعنی تجسم مظلوم و ایجاد نفرت به ظالم آن هم با گوش دادن به یک داستان واقعی و نه خیالی. آزمایش گیلبرت برای تمرین مهربانی کجا و روضه‌های باصفای حضرت ارباب کجا؟!
آنها که این گنجینه را ندارند از خود داستان درست می‌کنند و در حین آن داستان مهربانی تولید می‌کنند: کاش آن نامرد را من می‌زدم ... کاش بودم و یاری می‌کردم... الهی بمیرم برای آن کسی که سیلی خورد....
ولی ما روضه داریم...
«با روضه مهربان‌ترین شویم».
با روضه‌ای که تجسم می‌کنید. احساس شفقت‌آمیزتان را در طول یک قصه برای کودک رشد می‌دهید. هر جا ظلم شده تحریک عاطفه می‌کنید و احساس مهربانانه و حمایت‌گرانه کودک را با آن تقویت می‌کنید.
اثبات شده است انسانی که اینگونه در روز چند بار گریه کند مهربان می‌شود؛ مهربان مهربان. بعد از روضه ۳ ساله امام حسین(ع) باباها مهربان‌تر می‌شوند و رفتارشان بهتر می‌شود. بعد از روضه جناب رباب، مادرها و به همین ترتیب کربلا برای هر کسی روضه‌ای برای بااخلاق‌تر شدن دارد.

 


Page Generated in 0/0061 sec