printlogo


کد خبر: 265539تاریخ: 1402/5/14 00:00
گفت‌وگوی «وطن امروز» با آیت‌الله عباس کعبی درباره نقش امر به معروف و نهی از منکر در تحقق مبانی حقوق بشر اسلامی
مردمی‌سازی حقوق بشر

گروه اندیشه: سازمان همکاری اسلامی سال ۱۳۶۹ شمسی، اعلامیه اسلامی حقوق بشر را در سطح دولت‌های اسلامی به تصویب رساند. این سازمان سال ۱۳۸۷ شمسی بنا به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران سالروز تصویب اعلامیه اسلامی حقوق بشر مصادف با ۱۴ مرداد، پنجم آگوست را به عنوان «روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» تصویب کرد و کشورهای اسلامی این روز را در تقویم ملی مناسبت‌های خود درج کردند تا بدین وسیله هر ساله راهکارهای اجرایی کردن این مفاهیم فراهم آید.
 به این ترتیب دولت‌های عضو سازمان همکاری‌ اسلامی برای پاسداری از دین، جان و نسل بشر در مقابل بهره‌کشی و ظلم  و با تاکید بر آزادی، اعلامیه ۲۵ ماده‌ای را به تصویب رساندند. از آنجا که تعریف حقوق بشر در مکتب اسلام با مکاتب مادی غرب تفاوت اساسی دارد، مفاد و مواد این بیانیه تفاوت‌های جدی‌ای با بیانیه حقوق بشر غربی دارد. به منظور بازشناسی حقوق بشر و کرامت انسانی در اسلام و تفاوت‌های بنیادین آن با غرب با آیت‌الله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت‌وگو کردیم. 
* جناب آیت‌الله کعبی! امروز سالروز تصویب حقوق بشر اسلامی در سازمان کنفرانس اسلامی است. ابتدا بفرمایید حقوق بشر از منظر اسلام چه ابعادی دارد و تفاوت و تمایز اصلی آن با حقوق بشر غربی چیست؟
منظومه حقوق بشر اسلامی سه ضلعی است. ضلع اول رعایت حق‌الله است و منظور از حق‌الله تحقق منافع عمومی و جلوگیری از مفاسد عمومی در پرتو بندگی خداست. ضلع دوم حق‌الناس عمومی است. مثل امنیت، نظم، رفاه، معیشت، تعلیم و تربیت، بهداشت، برخورداری از خدمات و حقوق شهروندی. 
ضلع سوم حق‌الناس فردی است. منظومه حقوق بشر غربی بر پایه حق‌الناس فردی و لیبرالیسم است و به حق‌الناس عمومی و حق‌الله بی‌توجه است و در واقع به نام حقوق بشر فردی، بستر را برای الحاد نظری و عملی که تجاوز به حقوق عمومی انسان‌هاست آماده می‌کند. از این جهت بستر را برای بی‌تفاوتی و بی‌مسؤولیتی در عرصه‌های عمومی زندگی اجتماعی و برای مسخ هویت انسانی و مسخ کرامت انسانی به نام توجه به حقوق بشر فردی فراهم می‌کند. 
علت اصلی مشکلات بنیادین انسان معاصر که حقوق بشر را از بین برده و معیارهای دوگانه حقوق بشر را شکل داده،  الحاد نظری و عملی است. الحاد نظری یعنی انکار وجود خدای هستی‌بخش و الحاد عملی یعنی به نام جدایی دین از دولت و دین از ساحت‌های زندگی اجتماعی بر پایه سکولاریسم، حق‌الناس عمومی یا حقوق عمومی را از بین بردن و بستر را برای حکومت‌های جنایتکار و مدعی حقوق بشر و منزوی کردن مردم از ساحت‌های زندگی سیاسی و اجتماعی به نام لیبرال - دموکراسی فراهم کردن و آنها را بی‌تفاوت و منزوی کرد. 
* اتفاقا یکی از شعارها و ادعاهای پرسروصدای غربی‌ها ادعای دموکراسی و حق تعیین سرنوشت است اما شما می‌گویید اینها به دنبال انزوای مردم از صحنه‌های اصلی اجتماعی و سیاسی هستند. این دو چگونه با هم جمع می‌شوند و تحلیل شما در این حوزه چیست؟
ببینید! غربی‌ها به ظاهر شعار حکومت مردمی می‌دهند اما عملا به دلیل لیبرالیسم و بی‌توجهی دولت‌ها به فرهنگ‌ها و ساحت‌های عمومی زندگی اجتماعی و سیاسی و ساماندهی کرامت حقیقی انسان، مردم نسبت به سیاست‌ها و سیاستمردان و مدل‌های حکومت‌ها بی‌تفاوت شدند و سر در لاک زندگی شخصی بردند و نسبت به زندگی عمومی بی‌تفاوت شدند؛ در نتیجه مشکل سومی که برای انسان‌ها ایجاد شده، مناسبات ظالمانه طاغوت و استبداد جهانی و شیطنت و مکر و حیله جهانی در چارچوب نظام سلطه جهانی و نظام استکبار جهانی است که سردمدار آن آمریکا و صهیونیست مدعی حقوق بشر هستند و در این میان هویت انسان‌ها مسخ شده است. 
به نظر بنده بر پایه منظومه اسلام زیرساخت اصلی حقوق بشر و اصلی‌ترین حق بشر، توحید و بندگی خداست که از دل این حق، عدالت و پیشرفت و کرامت انسان متولد می‌شود. ظلمی که حقوق بشر غربی به بشر کرده این است که برای انسان بریده از خدا و انسانی که ابتدا و انتهای حرکت او معلوم نیست می‌خواهد منظومه حقوقی درست کند که این شدنی نیست. 
* عده‌ای مطرح می‌کنند هر کشوری می‌تواند بر اساس خردجمعی حقوق اساسی مردم را تعیین کرده، در نظام سیاسی خود آن را تصویب کند و دولت و حکومت هم با استفاده از قدرت قانونی خود پاسدار و حافظ این حقوق باشند. این مدل که مورد حمایت کشورهای غربی است، چه مشکلاتی دارد و به نظر شما آیا مدل قابل اجرا و موفقی می‌تواند باشد؟
حقوق بشر نوع غربی ضمانت اجرا ندارد، چراکه قدرت و دولت نمی‌تواند حقوق‌ساز باشد و حقوق ساخته و پرداخته دولت‌ها نمی‌تواند فساد قدرت را از بین ببرد و این یک چرخه باطلی است که حق‌ را دولت‌ها و قدرتمداران می‌خواهند بسازند. دولت‌ها و قدرتمداران نمی‌توانند حق ساخته خود را برای کنترل فساد، ابزار قرار دهند. 
قدرت، فساد می‌آورد و قدرت مطلق هم فساد مطلق می‌آورد، بنابراین چگونه قدرتمداران دستگاه حق‌ساز می‌شوند و چگونه حق، قدرتی که آن را به وجود آورده است را کنترل می‌کند، در حالی که در منظومه حقوق اسلامی هم دولت و هم ملت تابع حق‌های ایجاد شده توسط خدای متعال برای تحقق کرامت انسان هستند.
ما در 3 سطح می‌توانیم با مدعیان حقوق بشر غربی گفت‌وگو کنیم. 
سطح اول گفت‌وگو برای رسیدن به حق مطلق است. «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَا نَعْبُدَ إِلَا‌الله وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئا وَلَا یَتَخِذَ بَعْضُنَا بَعْضا أَرْبَابا مِنْ دُونِ اللَهِ».  
بر پایه این گفت‌وگو رسیدن به حق مطلق و شناخت حق مطلق پایه حقوق بشر است.حقوق بشر جهانی بر پایه توحید امکان تحقق وقوعی و امکان اجرای واقعی دارد. 
سطح دوم گفت‌وگو، اگر اینها بگویند که ما خدا را قبول نداریم، ما می‌گوییم حق‌هایی بین بشر مشترک است که قراردادی باشد و بر پایه قرارداد و تعهد مورد قبول ملت‌ها و دولت‌ها و فرهنگ و تمدن‌های گوناگون باشد. حق را نمی‌شود براساس قدرت برای فرهنگ و تمدن خاصی تحمیل کرد. 
بنابراین مجموعه حق‌هایی که بر پایه عقد، عهد و قرارداد به وجود می‌آید، اینها را به عنوان حقوق مشترک انسان‌ها به رسمیت می‌شناسیم و این حق‌ها را مقدس می‌دانیم. «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» که باید به این عقدها و عهدها پایبند باشیم و نقض عهد و عقد جایز نیست. 
سطح سوم گفت‌وگو با غربی‌ها در معیارهای حقوق بشر، گفت‌وگوی اجرایی است که  نقض و بی‌توجهی به حقوق بشر را در کشورهای‌شان احصا کنیم و معیارهای دوگانه اینها را برشماریم و آنها هم همین معیارهای دوگانه را براساس حقوق بشر اسلامی بازگو کنند؛ همانگونه که خداوند می‌فرماید: «الْحَقِ أَحَقُ أَنْ یُتَبَعَ» و همانگونه که حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «الحق أوْسَعُ الأشیاءِ فی التواصُفِ و أضْیَقُها فی التناصُفِ، لا یَجْری لأحدٍ إلا جَرى عَلَیهِ و لا یَجْری علَیهِ إلا جَرى لَهُ؛ حق در توصیف و گفتار گسترده‌ترین چیزهاست اما در عمل تنگ‌ترین چیزهاست. کسى را حقى نیست جز آن که بر او نیز حقى است و بر او حقى نیست جز آن که او را نیز [بر دیگرى ]حقى است».
یعنی در مقام توصیف حقوق خیلی می‌توان شعار داد اما در مقام عمل افراد از حق باز می‌ایستند و در عمل ما باید در جست وجوی منظومه‌ای باشیم که حقوق بشر اجرا شود. 
* ضمانت اجرایی رعایت حقوق بشر در اسلام چیست؟ چرا که همان طور که اشاره کردید اینها در شعار زیباست ولی در مقام عمل ضمانتی وجود ندارد. پاسخ و راه‌حل اسلام  برای این مساله چیست؟
به نظر می‌آید که امر به معروف و نهی از منکر در اسلام منظومه اجرایی حقوق بشر است. ایجاد مسؤولیت همگانی برای پایبندی به حق‌الله و حق‌الناس عمومی و فردی بر پایه امر به معروف و نهی از منکر طبق شرایط آن، ابزار تحقق حقوق بشر اسلامی است. این اصل مهم دولت را در مقابل مردم و مردم را  هم در مقابل دولت مسؤول می‌داند. مردم در مقابل هم مسؤول هستند و سازمان‌های دولتی را هم در مقابل هم مسؤول می‌داند که می‌توانند نسبت به هم امر به معروف و نهی از منکر کنند.
* به فرمایش علامه طباطبایی امر به معروف و نهی از منکر قوه مجریه اسلام است اما حقوق بشر غربی در درون خود چنین ضمانت‌های اجرایی ندارد و ضمانت اجرای حقوق بشر غربی قدرت دولت‌هاست و دولت‌هایی که سازنده حق باشند نمی‌توانند ضمانت اجرایی این حق باشند بلکه حق را به نفع خودشان و برای خودشان تفسیر می‌کنند.
*  اگر موافق باشید، بازگردیم به سؤال اول و اصلی این گفت‌وگو و بیشتر درباره تمایز حقوق بشر غربی و اسلامی صحبت کنیم. اعلامیه‌های حقوق بشر غربی و اسلامی را اگر آیینه‌ای از حقوق بشر در این 2 مکتب بدانیم چه تفاوت‌های بنیادینی بین این 2 وجود دارد؟
۱- حقوق بشر اسلامی تفاوت ریشه‌ای و مبنایی با حقوق بشر غربی دارد. حقوق بشر اسلامی؛ بر پایه توحید و بندگی خدا و آزادی توأم با مسؤولیت انسان در برابر خداوند و حیات و کرامت انسانی و برادری و برابری و رحمت و مودت و جهاد و مقاومت و نفی ستمگری و ستم‌کشی و برقراری صلح و امنیت و همگرایی و عدالت و پیشرفت و ساخت تمدن نوین انسانی بر پایه اسلام استوار است. منظومه حقوق سه‌ضلعی و بر حسب اهمیت ترتب دارد؛ حق‌الله و حق عمومی و حق فردی. در حالی که حقوق بشر غربی اولویت را به حق فردی با نگاه لیبرالیستی می‌دهد و حق‌الله را به طور کلی از دایره حقوق خارج‌ می‌کند. 
۲- حقوق بشر اسلامی در هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی جامع؛ فطری؛ واقعگرا؛ متوازن و متعادل و پویا و الهام‌بخش و جهان‌شمول و تحقق‌بخش منافع و آرزو‌های همه بشریت و پایان‌بخش مشکلات و بحران‌های اساسی و دارای ضمانت اجرا‌های عینی در صورت درک حق و عدل و شناسایی آن توسط جامعه جهانی است؛ بر خلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر که بر پایه الحاد و بی‌دینی و لیبرالیسم و امپریالیسم حقوقی فاتحان جنگ دوم جهانی تدوین شده است و صرفا فرهنگ و تمدنی را نمایندگی می‌کند که به آخر خط رسیده است و در حال فروپاشی است و با بحران‌های بزرگ دست و پنجه نرم می‌کند که فهرست برخی از این بحران‌های فلج‌کننده جامعه جهانی بیانگر این امر است. 
بحران قدرت و مدیریت مسائل بنیادین انسان؛ ایجاد ناامنی؛ تروریسم و جرم و جنایت‌های بی‌شمار؛ نابودی اخلاق و عاطفه و نگاه ابزاری به انسان و بردگی نوین و فساد و فروش و تجارت و انحطاط انسان و متلاشی کردن خانواده؛ ظهور و بروز تبعیض نژادی و فقر و شکاف طبقاتی و بی‌هویتی و گسست اجتماعی و بی‌معنا بودن زندگی. 
 بر اساس اعلامیه حقوق بشر اسلامی، در عین لزوم تلاش برای اجرایی کردن مفاد آن در کشور‌های اسلامی و بازسازی امت واحده اسلامی و ضرورت دفاع از حقوق ملت‌های مظلوم فلسطین، یمن، بحرین و سایر ملت‌های تحت ستم و تضمین حق مقاومت در برابر اشغالگران و متجاوزان و ناقضان حقوق بشر در سطح کشور‌های اسلامی؛ لازم است نهضت مطالبه‌گری و گزارشگری نقض فاحش حقوق‌بشر در غرب را به طور جدی دنبال کرد. ما می‌توانیم به طور فعال مدعی نقض فاحش حقوق بشر در غرب باشیم. 
 ۳- شناسایی حقوق انسان در اسلام با احیای فطرت و کرامت انسان پیوند ناگسستنی دارد، در حالی که اعلامیه حقوق بشر غربی با تکرار حقوق طبیعی و تفسیر ناروا از آن، فطرت خدایی انسان را نادیده گرفته و با نگاه مکتب پوزوتویستی، کرامت انسان را در حد بعد حیوانی و بلکه پست‌تر از آن تنزل داده است. 
  انسان در نگاه اسلام، جانشین خدا در زمین است؛ «انی جاعل فی‌الارض خلیفه»؛ دارای کرامت عام و فراگیر در همه عرصه‌های وجودی؛ «لقد کرمنا بنی آدم» برخوردار از نعمت‌های بی‌حد و حصر خداوند است؛ «و ان تعدوا نعمه الله لا تحصو‌ها» و دارای استعداد و توانمندی غیرقابل وصف براساس اصل تسخیر «سخر لکم ما فی‌ الارض جمیعا» و نیز امانت‌دار و مکلف به عمران و آبادانی و اصلاح جهان و مبارزه با فساد در سرتاسر گیتی «و حمل‌ها الانسان انه کان ظلوما جهولا» بر پایه کسب و ارتقای کرامت و رشد و تعالی انسانی «وفضلناکم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا» جهت رسیدن به کمال انسانی و قرب الهی «قد افلح من تزکی» است. 
بر خلاف اعلامیه حقوق بشر غربی که نظریه اراده و قدرت برتر مادی و غالب را بر اساس منطق فرعونی و استکباری ضد بشری را ملاک قرار داده است؛ «قد افلح الیوم من استعلی».

 


Page Generated in 0/0076 sec