printlogo


کد خبر: 265689تاریخ: 1402/5/17 00:00
شعارنویسی سیاسی روی قله دماوند جلوه دیگری از برهنگی فرهنگی جریان غرب‌زده
ابتذال در قله
* سکوت مدعیان محیط‌زیست در قبال شعارنویسی روی قله دماوند، ماهیت سیاسی و امنیتی فعالیت‌های آنان را آشکار‌تر کرد

گروه سیاسی: ابتذال و دیگر هیچ؛ این بهترین و دقیق‌ترین تعریفی است که می‌توان از جریان موسوم به زن، زندگی، آزادی برداشت کرد؛ تعریفی که این جریان مبتذل با عملکرد خود در اغتشاشات 1401 و چند ماه اخیر به جامعه ایرانی ارائه کرد.
به گزارش «وطن امروز»، اغتشاشاتی که پاییز سال قبل به بهانه فوت مهسا امینی از سوی دشمنان ایران با بازیگری تعدادی اراذل و اوباش در کشور به راه افتاد، پروژه براندازی جمهوری اسلامی و تجزیه ایران را توأمان دنبال می‌کرد و با به کار‌گیری تروریسم و خشونت حداکثری به دنبال تحقق این اهداف بود. در همین رابطه می‌توان به شهادت ده‌ها نیروی مدافع امنیت و تخریب اماکن عمومی و مقدس مثل مساجد اشاره کرد. علاوه بر این، عملکردی که جریان آشوب و تروریست زن، زندگی، آزادی در اغتشاشات از خود به جا گذاشت، مشخصا علیه هویت ایرانی و اسلامی مردم بود. ائتلاف‌ها و اتحادهای گوناگون و البته بی‌ثمری که گروه‌های ضدایرانی، از سلطنت‌طلبان و منافقین گرفته تا تجزیه‌طلبان و امثال مسیح علینژاد شکل دادند، به طور واحد یک هدف را دنبال می‌کرد و آن به نابودی کشاندن ایران بود. با این حال عدم توجه و اقبال مردم ایران به این گروه‌ها و سابقه تاریک و خشونت‌آمیزی که از اپوزیسیون در حافظه تاریخی ایرانی به ثبت رسیده، باعث شد پروژه شوم ایران‌ستیزی آنان ناکام ماند. اما چرا معتقدیم جریان موسوم به زن، زندگی، آزادی چیزی جز ابتذال نیست؟
* تخریب تندیس نامداران ایران
آبان‌ماه 1401 بود که در جریان آشوب‌ها، تصاویری از تخریب تندیس ۳ شاعر مشهور ایرانی، حافظ، سعدی و پروین اعتصامی سوژه کاربران شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها برای به رخ کشیدن لودگی و ابتذال طرفداران زن، زندگی، آزادی شد. ماجرا از این قرار بود که گروهی از اوباش ضدایرانی با رنگ‌پاشی روی تندیس ۳ شاعر پرآوازه ایران، به تخریب آنها پرداختند. از نظر وحشی‌های زن، زندگی، آزادی، جرم حافظ و سعدی بر سر داشتن دستاری شبیه عمامه و جرم پروین اعتصامی نیز داشتن روسری بود. جدا از اینکه این اقدام سطح بی‌سوادی و روحیه توحش اوباش را به رخ کشید، نشان داد جریان‌های ترور و آشوب به‌رغم تمام شعارهای به ظاهر ایران‌دوستانه و وطن‌پرستانه‌ای که داشتند، کمترین قرابتی هم با نمادهای افتخار ایران ندارند. در تصاویری که آن زمان از حافظیه شیراز منتشر شد، مشخص بود اوباشی که خود را مجذوب حافظ می‌دانند، با لودگی تمام سعی در بر هم زدن محفل قرائت قرآن داشتند. این هم از جمله مواردی بود که سطح بلاهت مدعیان آزادی را به نمایش گذاشت و نشان داد این افراد برخلاف ژست‌های حافظ‌دوستی‌ای که دارند، حتی نمی‌دانند خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی به علت از بر بودن قرآن کریم، به لقب حافظ مشهور شده است.
* غم‌زده‌هایی که رقاص شدند
جریان توحش زن، زندگی، آزادی در ادامه با موج‌سواری روی مرگ مهسا امینی، به مقابله با شادی و نشاط جامعه ایرانی برخاست. در همین رابطه می‌توان به هجمه هماهنگ این جریان به مقولات نشاط‌آفرین در ایران اشاره کرد. از تحریم کنسرت‌ها گرفته تا حملات زامبی‌وار به شادی مردم به مناسبت شب یلدا یا عید نوروز، بخوبی روحیه ضدایرانی این جریان را نشان داد. این در حالی بود که اوباش طرفدار زن، زندگی، آزادی در پس پرده از هیچ خوشحالی و لذت‌جویی دریغ نکردند.
جماعت متوحشی که هرگونه شادی مردم ایران را تقبیح می‌کردند، با انتشار تصاویری از رقاصی خود، از آن به عنوان مبارزه(!) با جمهوری اسلامی یاد می‌کردند. 
جریانی که سال 1401 با خط و نشان کشیدن برای جمهوری اسلامی، هشدار می‌داد نظام اسلامی سال 1402 را نخواهد دید، در آغاز سال جدید، تمام اقدامات براندازانه خود را در فعالیت‌های ضدارزشی و تولید ناهنجاری اجتماعی خلاصه کرده بود. اوباشی که ژست غم به خود گرفته بودند و نسخه زندگی بدون شادی برای مردم ایران می‌پیچیدند و بدون توقف در حال پمپاژ غم به جامعه ایرانی بودند، ماه محرم به یک‌باره تغییر مشی داده و مردم ایران را به رقص و اباحه‌گری فرامی‌خواندند.
* برده‌های بی‌وطن
یکی دیگر از مظاهر ابتذال و لودگی جریان موسوم به زن، زندگی، آزادی را می‌توان در برخورد این جریان نسبت به بازی‌های تیم‌ ملی فوتبال کشورمان در رقابت‌های جام‌جهانی مشاهده کرد. پس از واگذاری نتیجه بازی برابر انگلیس و آمریکا شاهد جشن مجازی اوباشی بودیم که ضمن ابراز خوشحالی بابت ناکامی تیم ملی فوتبال ایران، به تقدیر از آمریکا و انگلیس می‌پرداختند. حضور تعداد معدودی از طرفداران زن، زندگی، آزادی در خیابان و ابراز خوشحالی نسبت به باخت ایران نیز حاکی از آن بود که جریان مبتذل زن، زندگی، آزادی تا چه میزان می‌تواند بی‌وطن باشد و این بی‌وطنی را با صدای بلند فریاد بزند.
* فتح قله ابتذال
جدا از همه مواردی که مورد اشاره قرار گرفت، در روزهای اخیر تصاویری از سوی شبکه‌های ضدایرانی منتشر شد که نشان داد طرفداران زن، زندگی، آزادی توانسته‌اند قله ابتذال را فتح کنند.
اخیرا فیلمی از یک گروه کوهنوردی منتشر شد که نشان می‌دهد آنها پس از صعود به قله دماوند، به عنوان مرتفع‌ترین قله و یکی از نمادهای ایران، در حال ثبت نشان بلاهت و حماقت خود روی قله دماوند هستند. طبق این تصاویر، چند نفر با اسپری رنگ، اقدام به شعارنویسی روی قله دماوند می‌کنند.
انتشار این تصاویر واکنش‌ منفی کاربران شبکه‌های اجتماعی را در پی داشت. با این حال افرادی که تا دیروز خود را حامی ایران، محیط‌زیست و... می‌دانستند، روزه سکوت گرفته و هیچ واکنشی نسبت به این اقدام مبتذل نشان نداده‌اند. حتی اصلاح‌طلبانی که هیچ موضوعی در هیچ حوزه‌ای را بدون اظهارنظر کنار نمی‌گذارند نیز تصمیم به سکوت گرفته‌اند. تخریب قله دماوند مایه تاسف است؛ موضوعی که اوج ابتذال جریان زن، زندگی، آزادی را به تصویر می‌کشد.

Page Generated in 0/0079 sec