مهدی بختیاری: حادثه ناگوار حمله تروریستی به حرم شاهچراغ، چهارمین حادثهای بود که طی چند سال گذشته در اماکن مذهبی کشورمان رخ داد.
سال 96 در حرم حضرت امام خمینی(ره)، سال 1401 حمله به 3 روحانی در حرم حضرت امام رضا(ع) و 2 بار هم حمله به حرم حضرت شاهچراغ در سالهای 1401 و 1402.
این موضوع را از 3 منظر میتوان مورد بررسی قرار داد.
1- ناامنسازی؛ دستور کار قدیمی
ناامنسازی، پروژهای قدیمی و ادامهدار است که توسط دشمنان این کشور و این نظام از همان روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد، یا لااقل فکر و عزم آن هنوز در بین دشمنان ایران زنده است.
این واقعیت را در اخباری که گاه از کشف انبوهی از تسلیحات که به صورت قاچاق وارد ایران میشود میتوان فهمید؛ اینکه عزم برای ناامنسازی در ایران وجود دارد و الا این حجم از تسلیحاتی که تلاش میشود به صورت شبکهای و انبوه وارد ایران شود، برای چیست؟
کشور ما یک سال قبل درگیر یک مشکل بزرگ امنیتی بود که چند ماه به طول انجامید و بخشهای زیادی از جامعه را درگیر خود کرد.
فارغ از علت شروع ماجراهای سال گذشته، ادامه آن بدون شک حاصل یک برنامهریزی دقیق و کامل و همهجانبه از سوی دشمنان ایران بود که طیف وسیعی از عملیاتهای خصمانه از فضای مجازی گرفته تا پروژههای ناامنسازی و عملیاتهای تروریستی را در بر میگرفت.
اولین حمله تروریستی به حرم حضرت احمد بن موسی شاهچراغ هم دقیقا در کوران همین حوادث و با استفاده از فضای بهوجودآمده انجام شد، یعنی زمانی که طبیعتا بخشهای زیادی از سازمانهای امنیتی مشغول مقابله با اغتشاشات بودند.
این عملیاتها اگرچه نمیتواند ضربات سهمگین و کاری به حاکمیت بزند ولی کارکرد اصلی آنها را باید در پیشبرد اهداف ناامنسازی بررسی کرد. یعنی مردمی که با مشکلات عدیده اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی مواجهند، حالا با معضل ناامنی یا بدتر از آن، احساس ناامنی هم دست به گریبان شوند.
امنیت - به عنوان یکی از دستاوردهای افتخارآمیز نظام جمهوری اسلامی که همیشه به آن بالیده است- یکی از وجوه مهم هر کشوری محسوب میشود، حتی بالاتر از خیلی از اولویتهای دیگر که آنها هم هر کدام اهمیت خود را دارند. حالا شما اگر توانستید امنیت یک کشور را از مردم آن بگیرید یا لااقل روی احساس امنیت آنها تاثیر بگذارید، در واقع جامعه را به لحاظ روحی - روانی فلج کردهاید.
این خیلی سادهلوحانه است که فکر کنیم این دست اتفاقات یک موضوع شخصی بوده یا مثلا بدون پشتوانه است. حتما یک پشت و یک حامی بزرگتر این اقدامات را حمایت میکند که حالا باید بررسی کرد و دید چه کسانی پشت اتفاق اخیر بودهاند.
برخی رسانهها اعلام کردند این حادثه کار داعش بوده است. این حرف درست یا غلط چندان مهم نیست وقتی بدانیم خود داعش هم یک پشتی دارد که نهایتا به آمریکا و رژیم صهیونیستی و دیگر دشمنان ایران میرسد.
2- رفتارشناسی دشمنان ایران
اگر رفتار رسانههای ضد ایرانی - به عنوان یکی از اصلیترین بازوهای دشمنان ایران برای اثرگذاری در داخل - را در حوادث مشابه ببینیم، به هیچوجه حاضر نیستند از عنوان تروریسم در این مواقع استفاده کنند و این را به پروتکلهای رسانهای خود حواله میدهند که مثلا برای جلوگیری از جانبداری این کار را میکنیم(!) که البته این حرف برای رسانههایی که ذات، اصل وجود و نطفهشان برای دشمنی با یک ملت منعقد شده، حرف بزرگتر از دهان است. همینها وقتی اقدام مشابهی در اروپا مثلا در انگلیس رخ میدهد، همه آن پروتکلها را کنار میگذارند اما در ایران، «تروریست» در نهایت میشود «فرد مسلح» و رهبران گروههای تروریست میشوند رهبر فلان حزب یا گروه!
در توئیت یکی از دوستان نکته جالبی خواندم که اینها را به شخصیت «استفان» در فیلم سینمایی «جانگوی آزادشده» تشبیه کرده بود؛ نوکر سیاهپوستی که در دشمنی با سیاهپوستان دیگر، از ارباب سفیدپوست خودش هم تندتر و حریصتر بود.
3- امنیت
کشور ما بحق به لحاظ امنیتی در سطح مطلوبی قرار دارد. درست است ما در مقاطعی با ناامنیهایی در برخی نقاط کشور روبهرو بودیم، یا حتی ترورهایی داشتیم که برخی از آنها بسیار اسفبار بود ولی با همه اینها، وقتی با بسیاری از کشورهای دیگر مقایسه میکنیم میبینیم با ناامنی گسترده و فلجکننده در ایران مواجه نیستیم.
نمونه آن برپایی راهپیماییهای بزرگ چندمیلیونی در کشور یا همین هیئات عزاداری در ماه محرم است که همه آنها در امنیت کامل، زیر یک چتر بزرگ امنیتی انجام میشود که ممکن است خیلی هم به چشم نیاید.
با این حال هیچ سیستمی در دنیا نمیتواند مدعی شود امنیت را صددرصدی برقرار کرده است؛ نه در آمریکا، نه در کشورهای اروپایی و نه در هیچ جای دیگر.
مهم این است که ما از این اتفاقات درس بگیریم و بلافاصله باگها و خلأها را شناسایی و برطرف کنیم.
ما در گذشته با مشکلاتی در همین اماکن مذهبی روبهرو بودیم که بسیاری از آنها برطرف شده است.
در اتفاق قبلی در همین حرم شاهچراغ، فرد تروریست حتی توانست وارد شبستان حرم شود و 13 نفر از هموطنانمان را به شهادت برساند اما مورد اخیر به لطف خدا این اتفاق نیفتاد و خسارات کمتری وارد شد که البته همین هم زیاد است و توقع میرفت در محلی که یک بار این حادثه به همین شکل رخ داده، با وضعیت بهتری از لحاظ امنیتی مواجه باشیم.
در یک نگاه کلیتر، این امنیت را باید از سرحد مرزها جدی گرفت. قریب به اتفاق مجریان عملیاتهای تروریستی در داخل، ملیت غیرایرانی دارند یعنی بالاخره از یک جایی وارد کشور شدهاند.
هیچکس منکر هوشیاری و تلاش سازمانهای امنیتی در مرزهای کشور نیست ولی به نظر میرسد هنوز هم جای کار زیادی وجود دارد.
این افراد یا غیرقانونی وارد کشور میشوند یا به هر حال در داخل به یک نحوی پشتیبانی شدهاند. الان تعداد زیادی از مهاجران در داخل سازماندهی نشدهاند، در حالی که این امر باید به سرعت اجرا شود تا هم مشکلات معیشتی خود آنها کم شود و هم چالشهای امنیتی به واسطه حضور برخی عناصر نامطلوب برطرف شود.
امنیت چیزی نیست که بشود در رابطه با آن تعارف کرد، البته اینکه برخی این موضوعات را دستاویز قرار دهند و همه مهاجران در داخل - حتی آنها که قانونی وارد کشور شدهاند - را به یک چوب برانند و شعارهای شبهنژادپرستی بدهند هم اشتباه دیگری است که خود، پیامدهای امنیتی جداگانه دارد.