printlogo


کد خبر: 266279تاریخ: 1402/6/1 00:00
کلید واقعی در ژوهانسبورگ!

محمدحسین مهدوی‌زادگان: «ساختارسازی» در نظام بین‌الملل، از پیچیده‌ترین و دشوارترین مراحل تکامل جمعی دولت‌های همسود یا همکار محسوب می‌شود. به عنوان مثال، تشکیل اتحادیه اروپایی پس از انعقاد پیمان «ماستریخت» در فوریه سال 1992 میلادی، از مصادیق ساختارسازی مبتنی بر منافع مشترک در عرصه روابط بین‌الملل محسوب می‌شود؛ جایی که در آن اکثر بازیگران درک مصداقی و معینی از فرصت‌ها، اهداف و تهدیدات داشته و مبتنی بر آن خلق یک ساختار هندسی با روابط متعارف و پیش‌بینی شده را در دستور کار قرار می‌دهند. هر اندازه ساختارسازی مبتنی بر اهداف عینی، خطوط قرمز راهبردی مشترک و انعطاف‌پذیری بر اساس ابتکار متقابل ساختار و بازیگران باشد، قطعا از پویایی بیشتری برخوردار خواهد بود. به عنوان مثال، یکی از دلایل افول اتحادیه اروپایی و تبدیل آن به منظومه‌ای ناکارآمد و پرتناقض طی سال‌های اخیر، بروکراسی بازدارنده  اروپایی و در نتیجه، مخدوش شدن رابطه ساختار/ کارگزار در آن بوده است، تا جایی که حتی خوشبین‌ترین طرفداران اتحادیه نیز آینده روشنی را برای آن به تصویر نمی‌کشند. 
یک- سفر رئیس‌جمهور کشورمان به آفریقای جنوبی جهت شرکت در اجلاس سران بریکس را باید معطوف به مقوله ساختارسازی جمعی و موثر در حوزه روابط بین‌الملل مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. اکنون کشورهای برزیل، آفریقای جنوبی، چین، روسیه و هند به همراه ده‌ها کشور دیگری که در انتظار پیوستن به حوزه بریکس هستند، از یک سو نسبت به گذار از ساختار اقتصادی - امنیتی مبتنی بر نظم ادعایی غرب متفق‌القولند و از سوی دیگر، در صدد بازتعریف و بلکه بازتولید الگوهای کلان تجاری در معادلات جهانی (به دور از نقش‌آفرینی مخرب غرب) هستند. یکی از مهم‌ترین ابتکارهای صورت گرفته در این مسیر، تشکیل «بریکس‌پلاس» است. در حال حاضر علاوه بر ۵ عضو اصلی، ۲۳ کشور به شکل رسمی و ۶ کشور به صورت غیررسمی و اعلامی خواهان عضویت در این گروه هستند که از آنها به عنوان «بریکس‌پلاس» یاد می‌شود. در حقیقت، بریکس پلاس، یک قالب و چارچوب اولیه است که کشورها به واسطه عضویت در آن، گزاره‌ها و بایسته‌های عملیاتی و تطبیقی با سایر اعضا را در مسیر عضویت نهایی در بریکس درک خواهند کرد. جایی که در آن، تمرین اولیه هم‌افزایی تجاری بر اساس ساختارهای فرامنطقه‌ای و جهانی جدید انجام می‌شود و متعاقبا، اعضای خود را برای ورود به ساختار اصلی آماده می‌کنند. این پالایش و تمرین اولیه، قطعا آینده موفقیت‌آمیزتری را برای حوزه بریکس رقم خواهد زد. 
دو- نکته مهم دیگری که باید در این باره مدنظر قرار داد، مربوط به سرمایه‌گذاری دولت سیزدهم در مسیر عضویت نهایی در حوزه بریکس و فراتر از آن، نقش‌آفرینی خاص در مسیر شکل‌گیری ساختارهای جایگزین تجاری - اقتصادی در جهان (که با محوریت لیبرال - دموکراسی شکل گرفته) است. بدون شک، این حرکت هوشمندانه مبتنی بر خلاقیت، آینده‌پژوهی موثر در حوزه روابط بین‌الملل و فراتر از آن، درک مقوله ساختارسازی نوین در مناسبات جهانی است. متاسفانه بین سال‌های 1392 تا 1400، دولت سابق معتقد بود تایید ساختارهای کنونی حاکم برحوزه روابط بین‌الملل و تن دادن به ساختارگرایی مدنظر نورئالیست‌ها، مترادف با عقلانیت در عالم سیاست و بالعکس، هرگونه تلاشی برای گذار از وضعیت موجود بر اساس ساختار‌سازی مشترک و نوین، مصداق اتلاف زمان و انرژی به شمار می‌آید. در سایه همین نگاه بود که استراتژی تکثیر زمین‌های بازی از طریق خلق ساختارهای جمعی نوین، جای خود را به پذیرش نظم غربی داد! نتیجه اصرار بر الگوواره‌های غربی و اصالت‌بخشی و حتی در مواردی تقدیس آنها توسط نظریه‌پردازانی مانند محمود سریع‌القلم و دیگران، هزینه‌های هنگفتی بود که در جریان خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با آن مواجه شدیم. یکی از اقدامات تحسین‌برانگیز دولت سیزدهم، عزم جدی برای گذار از برخی انگاره‌ها و ثوابت بازدارنده و آزاردهنده در مسیر توسعه اقتصادی کشور در سطح جهانی است. در این معادله، ایران عضوی موثر از یک ساختار جمعی جدید محسوب شده و فراتر از آن، به بسط و تعمیق این ساختار نیز کمک می‌کند؛ ساختاری که تصور آن خواب راحت را از چشم دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان آمریکایی و البته اصلاح‌طلبان، فتنه‌گران و اعتدال‌گرایان ربوده است.
اکنون رئیس‌جمهور کشورمان با کلید واقعی به ژوهانسبورگ می‌رود!

Page Generated in 0/0054 sec