پیادهروی اربعین حقیقتا یک واقعه معجزهآساست. در دنیایی که اصالت با لذت و خودخواهی است، اینکه میلیونها نفر حول محور خداخواهی گرد هم بیایند و زیباترین صحنههای دیگرخواهی و دیگردوستی را به منصه نمایش بگذارند، حقیقتا اتفاق نابی است؛ کسانی که زیباترین صحنههای عشق و مهرورزی را نثار هم میکنند و در عین حال گرداگرد ضدظلمترین جریان تاریخ جمع شدهاند؛ تابلویی زیبا از جمع بین لطافت و حماسه. اربعین پدیدهای نیست که بشود در یک مجال کوتاه همه ابعاد آن را بررسی کرد اما «آب دریا را گر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید». بر همین اساسا در گفتوگویی با حجتالاسلام حبیبالله فرحزاد، کارشناس امور دینی به بررسی جنبههای معنوی و عرفانی راهپیمایی اربعین پرداختیم.
* جناب آقای فرحزاد! چرا در میان ائمه ما تا این میزان بر زیارت و بزرگداشت امام حسین علیهالسلام تاکید شده است؟ این بزرگداشت اربعین شهادت امام حسین علیهالسلام و این راهپیمایی باشکوهی را که هر ساله شاهد آن هستیم، درباره سایر ائمه مشاهده نمیکنیم؛ علت چیست؟
ببینید! اربعین فقط مخصوص امام حسین(ع) است، ما برای سایر معصومان اربعین نمیگیریم. امام صادق(ع) فرمودند: «إنَّ السَّماءَ بَکَت عَلَى الحُسَینِ علیه السلام أربَعینَ صَباحا»؛ آسمان تا 40 روز در مصیبت امام حسین(ع) گریست.
امام عسکری(ع) میفرمایند: علامت مومن 5 چیز است و یکی از آنها زیارتالاربعین است. به اضافه اینکه در روز اربعین هم زیارتنامه برای حضرت وارد شده و جابربن عبدالله انصاری اول زائری بود که به زیارت قبر امام حسین(ع) با عزیزانش وارد شد و به زیارت رفت.
جملات بلندی در زیارت اربعین میخوانیم که یکی از این جملات، این است «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ».
امام حسین(ع) شخصیتی است که در زیارت به خداوند عرض میکنیم خون خودش را بذل کرد. بذل چیزی بدون چشمداشت؛ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا. نوعاً انسانها در قبال کاری که میکنند، پاداش و جزایی میخواهند ولی اهلبیت(ع) همه کارهایشان خالص است و این بسیار مهم است. لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا؛ در تفسیر صافی ذیل این آیه روایت داریم که حتی به زبان هم نیاوردند که ما تشکر نمیخواهیم، خداوند از سرّ دل آنها خبر داده که آنها هر کاری میکردند برای خدا بود. خوبها یا برای ثواب کار میکنند یا از ترس جهنم ولی اینها خانوادهای هستند که اصلا کاری به مزد و جزا ندارند، خشنودی پروردگار و خواست خدا مهم است. در هر صورت امام حسین(ع) خون و هستی خود را بذل کرد و نتیجه این فداکاری و گذشت این شد: لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ؛ برای اینکه بشریت و انسانها را از حیرت گمراهی و جهالت و نفهمی و نادانی نجات دهد. هیچ شخصی و شخصیتی در عالم مثل امام حسین(ع) قربانی در راه خدا نشد. ذبح عظیمی که در قرآن کریم آمده است امام حسین علیهالسلام است.
بزرگترین قربانی راه خدای متعال وجود نازنین امام حسین(ع) است که از مال، جان، فرزند، خون، گوشت و پوست و استخوان و پیراهن کهنه، طفل 6 ماهه، اصحاب، همسر، خواهر و هر چه تصور کنید، گذشت.
امامان ما همه شهید شدند ولی هیچکدام سر از بدنش جدا نشد و این همه جسارت و اهانت و مصائب متحمل نشدند. خدای متعال در مقابل این همه ایثار و فداکاری و گذشت، یک عشق و شور و حالی از شهادت امام حسین(ع) در دلها ایجاد کرده است.
خاتم انبیا حضرت محمد(ص) فرمود: اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام حَرارَهً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً؛ خدای متعال در شهادت امام حسین(ع) یک حرارت و شوری و عشقی در دل مومنان ایجاد کرده که با هیچ چیزی سرد و کمرنگ و خاموش نمیشود.
* در سالهای اخیر شاهد هجمه سنگین دشمنان به عزاداری امام حسین(ع) بویژه مراسم باشکوه اربعین و در عین حال حضور میلیونی ایرانیها در این کنگره باعظمت هستیم. شما علت آن را چه میدانند و این هجومها را چگونه تحلیل میکنید؟
هیچ مکتبی مانند مکتب امام حسین(ع) مورد هجوم دشمنان و شیاطین قرار نگرفته است. صدها شبکه ماهوارهای با پول آلسعود و صهیونیست و استکبار جهانی در تخریب راه اهلبیت و مکتب ناب تشیع فعالیت میکنند.
عزاداری را زیر سوال میبرند و شبههافکنی میکنند و حتی برخی از خودیها با آنها همراهی میکنند ولی چراغی که ایزد بر فروزد، هر کسی بخواهد خاموش کند، ریشه او میسوزد، چون وعده فرموده که هیچوقت این نور خاموششدنی نیست.
کی شود دریا ز پوز سگ نجس/ کی شود خورشید از پف منطمس
اگر میلیونها نفر به طرف خورشید فوت کنند، یک سر سوزن نور و حرارت آن کم نمیشود. تمام آسمان و زمین شعاع نور و وجود اهلبیت(ع) است. با خدا و اولیای خدا هیچ کسی نمیتواند مقابله کند، نور خدا را خاموش یا کمرنگ کند. با همه این تبلیغات سوئی که میشود، شما میبینید در راهپیمایی عظیم اربعین میلیونها زائر با چه عشق و شور و حالی از همه کره خاکی به این مراسم میآیند. از کشورهای مختلف جهان به این مراسم میآیند. از قارههای مختلف؛ از آفریقا از آمریکا از استرالیا و جاهای دیگر میآیند.
80 هزار حاجی ایرانی در یک سال به مکه مشرف میشوند اما حدود 3 میلیون ایرانی به مراسم اربعین میروند.
یکی از مسؤولان موکبها به من میگفت این نیروهای زیرمجموعه ما که من آوردم، در شهر خودمان کار نمیکنند اما اینجا که آمدهاند به عشق امام حسین(ع) 22 ساعت کار میکنند و میگویند میخواهند از زوار امام حسین پذیرایی کنند. این شور و عشق قابل توصیف نیست.
سر راه را میگیرند به زور شما را میبرند که پای شما را ماساژ دهند. پای زوار امام حسین(ع) را میبوسند و میشویند و میگویند آب آن تبرک است. کفشهای زوار را واکس میزنند و از امام حسین(ع) شفاعت میخواهند. چه غوغایی است؛ شبیه قیامت است.
یک موکبی را رفقا رفته بودند و میگفتند اینها قبایلی از عراقیها هستند و به خاطر اینکه از زوار امام حسین(ع) پذیرایی کنند، پول کم داشتند و خانهها و زمین خود را فروختند و از حکومت وام گرفتند تا برای زوار امام حسین(ع) موکب برپا کنند.
عراقیها در طول سال از خوراک و پوشاک و خرج زن و بچه میزنند که پول جمع کنند تا ایام اربعین خرج زوار امام حسین(ع) کنند. محبت حسین(ع) موج عالمگیر است و مقدمهای برای ظهور امام زمان(عج) است.
* چگونه مراسم اربعین میتواند مقدمهساز ظهور امام زمان باشد؟ اساسا ارتباط شهادت امام حسین(ع) و ظهور امام زمان و شرایط آخرالزمان چیست؟
امام حسین(ع) به امام سجاد(ع) فرمودند: «یـا وَلَدی یـا عَلِیُّ، وَاللّهِ لا یَسْکُنُ دَمی حَتّی یَبْعَثَالله الْمَهْدِیَّ»؛ وقتی خون من بر زمین ریخته شود، به خدا قسم خون من از جوشش نمیافتد. این موج فراگیر میشود. این موج حرکت میکند، خون من از سکونت و جوشش نمیافتد تا زمانی که فرزندم امام زمان(عج) ظهور کنند که فرمود هزاران معاند را میکشد تا عدل الهی پیاده شود.
در روایت نیامده که از علائم ظهور، پیادهروی اربعین است اما این حرکت غیرعادی است و امید داریم علامتی از ظهور حضرت باشد. یک حکومت بخواهد 20 میلیون آدم را فقط چای یا آب بدهد، نمیتواند، در صورتی که موکبها با عشق و شور دائم در حال پذیرایی هستند. این فضا اصلا وصفکردنی نیست.
چقدر از برادران اهل سنت برای پیادهروی و زیارت میآیند.
برخی ارمنیهای اصفهان به پیادهروی میروند و میگویند ما نذر امام حسین(ع) کردهایم.
مرحوم علامه امینی در الغدیر جلد ششم صفحه 12 نقل کردهاند: پدر و مادر خلیل شاعر، ناصبی بودند، بچهدار نمیشدند، نذر کردند خدا به ما فرزندی مرحمت کند، او را بفرستیم سر راه زوار اباعبدالله را بگیرد؛ از روی جهالت فکر میکردند زیارت کار بدعتی است. همانطور که گفتیم امام حسین(ع) خون خود را داد تا مردم را از جهالت و تحیر نجات دهد و چراغ راه و کشتی نجات است. همه گمراهان عالم را نجات میدهد. کسانی که بخواهند نجات پیدا کنند و عناد نداشته باشند، به نور امام حسین(ع) هدایت میشوند. خداوند به اینان پسری مرحمت کرد، بزرگ شد و او را در خلوتی خواستند و گفتند: ما بچهدار نمیشدیم و تو را با نذر و نیاز گرفتیم و گفتیم اگر خداوند به ما پسری مرحمت کند، سلاحی به او بدهیم تا برود و از زیارت حسین جلوگیری کند تا مردم مشرک نشوند. گفت: نذرتان را ادا کنید. اسلحهای برداشت و رفت. چند ساعتی سر راه ایستاد، قافله و زائری نیامد، خسته شد و خوابید. مرحوم علامه مینویسند خواب دید قیامت به پا شده و ملائکه بهشت و جهنم، عدهای را به طرف بهشت و عدهای را به سوی جهنم میبرند، نوبت محاسبه او شد، گفتند این آمده سد راه زوار قبر اباعبدالله شود و با حسین و زیارتش مخالف است. به ترتیبی که در الغدیر آمده است، او را از نتیجه اعمالش آگاه کردند و از آن جهل و نادانی نجاتش دادند. از خواب پرید و هول کرد، من کجا میروم و حسین کیست، زوار او چقدر عظمت دارند.
روایت داریم هر قدمی که زائر قبر اباعبداللهالحسین(ع) برمیدارد، ثواب یک حج و عمره در نامه عمل او ثبت میشود. هر قدمی که بر میدارد، خداوند هزار گناه پاک میکند، هزار حسنه مرحمت میکند و هزار درجه میدهد. جبرئیل و میکائیل و اسرافیل زائر قبر اباعبدالله را همراهی میکنند تا بازگردد. 3فرشته مقرب خدای متعال او را همراهی میکنند.
از خواب بلند شد، توبه کرد، شیعه شد، جزو شعرا و مادحین اهلبیت شد و اشعاری در همین زمینه هم گفته است.
اذا شئت النجاه فزر حسینا
لکی تلقى اله قریر عینی
فان النار لیس تمس جسما
علیه تراب زوار حسین
دستگاه و حساب امام حسین(ع) از همه چیز جداست. آیتالله استادی ۲ کتاب برای شرح حال مرحوم آیتالله اراکی نوشتند که یکی حدود هزار صفحه است و دیگری مختصرتر است تحت عنوان آیینه صدق و صفا.
آیتاللهالعظمی اراکی مرجع بزرگی بوده و به «شیخالفقها» معروف بودند.
مرحوم آیتالله اراکی از مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحمدهادی میلانی نقل کردند ایشان فرمودند در نجف یکی از اساتید برجسته و بزرگان نجف، مرحوم آیتالله شیخ عبدالله گلپایگانی بوده که در حد مرجعیت بوده و فاضل و عالم بوده است، وضع مالی خوبی هم نداشته و در فقر شدید بوده، یک زمانی دیدند عبای نو به دوش انداخته، تعجب کردند و گفتند شما که پول ندارید، عبای نو از کجا آوردید. گفت سر درس مرحوم آخوند خراسانی یک اشکال حسابی کردم و آقا خوشش آمد و تشویقم کرد و یک عبا به من هدیه داد.
ایشان در حالاتش نوشته که شیخ عبدالله از دنیا رفت، بعد از مردن یکی از بزرگان ایشان را خواب دید که در یکی از باغهای بهشت بود و فضایی آکنده از ریحان و معنویت بود. از او پرسید از عالم برزخ چه خبر؟ گفت وقتی از دنیا رفتم، از طرف خدا فرشتههایی برای رسیدگی به پروندهها و اعمال من آمدند، خطاب شد عبدالله چه آوردی و چه کردی؟ گفتم: من عمری نماز و دعا خواندم و ذکر گفتم و درس دادم و درس خواندم. گفتند: اینها برای خودت بوده، برای خدا چه کردی؟ عبدالله گفت که هر عملی را ارائه دادیم یک شبههای به آن انداختند. گفت داشتم ناامید میشدم و دیدم که دستم در محضر پروردگار خالی است.
عبدالله گفت در اوج ناامیدی، فرشتهای به من خطاب کرد: نترس! در پرونده شما یک دُر گرانبها وجود دارد؛ شما زمانی که در نجف بودی، گفتی که من به زیارت قبر اباعبدالله بروم و وضع مالی خوبی هم نداشتی، پول رفتن هم نداشتی و گفتی که بروم از کسی پول بگیرم، باز گفتی که ولش کن، عزت خودم را زیر پا نمیگذارم و آبروی خودم را حفظ میکنم، با فقر و فلاکت پیاده از نجف به طرف کربلا و زیارت قبر حسین رفتی، مقداری که راه رفتی، پاهای تو ورم کرد، در راه زیارت حسین از پا افتادی. از پا افتادی و به زمین نشستی، خیلی خودت دلت شکست و گفتی که خدایا ما را سر کار گذاشتی، پول و اسم و رسم و دنیا ندارم و الان هم در راه ماندم و تک و تنها هستم. مقداری ناشکری کردی ولی یکمرتبه به خودت آمدی و گفتی من اشتباه کردم، چه چیزی بهتر از اینکه من در راه امام حسین(ع) آمدم و ولایت اهلبیت دارم. از صمیم دل شکر خدا کردی و گفتی خدا مرا توفیق داد تا در راه امام حسین(ع) باشم. این عمل تو دُری قیمتی است که قبول شده. به خاطر این زیارت و شکرگزاری که برای زیارت کردم، در کنار همه اعمالی که داشتم، این یکی قبول شد و دست من را گرفتند و نجات دادند.
امام صادق میفرمایند: مَنْ أَرَادَالله بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ(ع) وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ؛ هر کسی خدا اراده خیر به او کرده، محبت و جذبه امام حسین(ع) و محبت زیارت امام حسین(ع) او را از خود بیخود میکند. بیاختیار به طرف اباعبدالله میرود.
* آیا در عدد 40 سری نهفته است که بزرگداشت چهلمین روز شهادت سیدالشهدا و زیارت این روز از علامات مومن ذکر شده است؟
همانطور که عرض کردم اربعین از خصایص امام حسین(ع) است. امام صادق(ع) فرمودند: «إنَّ السَّماءَ بُکَت عَلَی الحُسَینِ علیهالسلام أَربَعینَ صَباحا». طبق آیات و روایات فراوان موجودات عالم فهم و درک و شعور دارند، سجده دارند. علم امروز هم این را ثابت کرده است، چیز پیچیدهای نیست. همه ذرات عالم دارند. گفت: دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی. آسمان و اهل آسمان تا 40 روز برای آقا اباعبدالله عزادار بودند. یعنی این عدد 40 یک عدد خاصی است که در قرآن و روایات هم بر عدد 40 تاکید شده است. مثلا حضرت موسی -وَ أَتمَمنَاهَا بِعَشرٍ فَتَمَّ مِیقشاتُ رَبِّهِ أَربَعِینَ لَیلَهً- چهل شب وعده ملاقات داشته است. مثلا پیغمبر ما از ازل، پیغمبری در وجودش بوده است. فرمود من پیغمبر بودم وقتی حضرت آدم بین آب و گل بوده است. به قول ما پر قنداقی داشته است منتها در 40 سالگی میفرماید اظهار رسالت کن، رسالتت را اعلام کن. خود عدد 40 یک عدد تکاملی است و برای دورههای تکامل انسان است، مثلا اینکه کارهای خیر را آدم بتواند 40 روز ادامه دهد. آن سمت هم باز روایت داریم. مثلا کسی خدایی ناکرده لقمه حرام بخورد تا 40 روز دعایش بالا نمیرود، نمازش درست قبول نمیشود، خدایی نکرده کسی لب به شراب بزند، حداقل اثرش تا 40 روز است. یعنی هم گناه ممکن است اثرش تا 40 روز باشد، البته بدون توبه چون توبه کند پاک میشود، هم ثوابها را میگویند تا 40 روز نورانیت دارد. اگر بتوانید تا 40 روز ادامه دهید، آن نور مستقر میشود و در وجود ما به تکامل میرسد. اربعین در واقع تجدید عاشوراست و تجدید خاطرههای حوادث مصائب سنگین عاشوراست. یعنی در واقع عاشورای دوم است که اهلبیت بنا بر قولی آمدند و کل مصائب عاشورا دوباره تجدید میشود و در واقع یک پیمان و بیعتی است با اباعبدالله و راه اباعبدالله و همنوایی با امام حسین(ع) و یاران و اصحاب ایشان.
اول زائری که در روز اربعین به زیارت امام حسین علیهالسلام رفت، جابر بوده است. عطیه میگوید: دست جابر را گرفتم و روی خاک قبر اباعبدالله علیهالسلام گذاشتم. آنقدر جابر گریه و ناله کرد که از هوش رفت. بعد آب به صورتش زدم، به هوشش آوردم. ۳ مرتبه صدا زد: یا حسین علیهالسلام! یا حسین علیهالسلام! یا حسین علیهالسلام! آقا جان من پیرغلام شما جابرم. از راه دور به زیارت شما آمدهام. هر وقت عرض ارادت میکردم جواب من را میدادی ولی الان حبیب لایجیب حبیبه؟؛ چرا دوست جواب دوستش را نمیدهد؟ خودش به خودش جواب داد. صدا زد: جابر چه انتظار داری از حسینی که بدن مقدسش قطعه قطعه در کربلا و سر مبارکش بالای نیزه است و بین بدن و سرش فرسخها فاصله افتاده، جواب تو را بدهد.