سیدمهدی ناظمی*: این روزها مجموعه نمایشی جدیدی در قالب یک مینی سریال ۷ قسمتی بر قاب شبکه اول سیما نقش بسته است و هر هفته جمعهها به نمایش درمیآید؛ «عاشورا» که پیشتر نظارهگر نسخه سینمایی آن با عنوان «موقعیت مهدی» بر پرده سینما بودیم و توانست جوایزی را در جشنواره فیلم فجر از آن خود کند روایتی از زندگی شهیدان مهدی و حمید باکری و یادی از حماسهسازان لشکر ۳۱ عاشورا است.
رسانه ملی بر مدار تحولیاش حول محورهایی چون ایثار، مقاومت و شهادت و توسعه سبک زندگی ایثارگرانه حرکت میکند و ساخت تولیدات بصری در گونههای متنوعی چون سریال را برای به تصویر کشیدن زندگی مفاخر و قهرمانان ملی، به طور جدی در دستور کار دارد؛ چنانکه پیش از این شاهد پخش سریال «سوران» و کمی پیشتر نیز بیننده 2 سریال «گیلدخت» و «آتش و باد» روایتگر رشادتهای مردمان این مرز و بوم در دل تاریخ با نگاهی به سنتهای باستانی و دیرینه ایرانیان بودیم و ساخت سریالهایی از این دست از سوی مرکز سیمافیلم دنبال میشود.
عملیات بدر یکی از عملیاتهای مهم زمان جنگ بود که باید به آن پرداخته و توصیف میشد. عاشورا تلاش کرده است تا حدی نمایشگر فرهنگ آذریزبانهای وفادار و عاشق کشور باشد که سهم قابل توجهی در پیشرفت کشور داشتهاند. به واقع نمایش فرهنگ آذریزبانها را میتوان یکی از ویژگیهای مثبت این کار دانست که اتفاقا بسیار ملموس و خودمانی هم به تصویر کشیده شده و خروجی اثر بسیار عالی است و مخاطب میتواند بهراحتی با آن ارتباط برقرار کند.
البته این سریال نیز همانند هر اثر دیگری ممکن است ضعفها و نواقصی داشته باشد که باید نقد و بررسی شود تا در تجربههای بعدی برای ساخت چنین اثرهایی آنها را برطرف کنیم؛ ساخت مینی سریالها و تهیه نسخه سینمایی برخی تولیدات اتفاق بسیار خوبی است و باید تداوم یابد، چرا که باکیفیت سینمایی میتوان مینیسریال تولید کرد.
اگر این رویه تبدیل به سنت شود بسیار خوب است که البته لازمه آن ورود جدیتر نهادهای سرمایهگذار به این عرصه است. این نهادها باید بدانند که موظف هستند هر نهاد فرهنگی بخش قابلتوجهی از بودجه خود را صرف این حوزه کنند و مدیران ارشد به این نکته توجه کنند که برای تولیدات بزرگ هنری باید به صورت اشتراکی کار کنند.
باید چند مینی سریال به صورت فصل به فصل ساخته و یک رویداد از چند زاویه به تصویر کشیده شود تا حق مطلب را ادا کند؛ اگر پروژهها را به صورت کلان سرمایهگذاری کرده و زیرساختها را حفظ کنیم میتوانیم در کارهای دیگر از آنها استفاده و در روند تولید صرفهجویی کنیم. این روش تولید صنعتی است که جهان مدتهاست به آن رو آورده است و اگر قرار باشد از رقابت رسانهای جا نمانیم باید سریع این روش را به کار ببندیم.
هر ملتی با قهرمانانش زنده است. کشورهایی هستند که از اتفاقات بسیار کوچکی که در آن رخ داده و هر مقاومتی که در برابر بیگانه انجام شده باشد، قهرمانسازی میکنند و فیلمهای بعضا اغراقآمیزی هم میسازند که این باور در وجود مردم کشورشان نهادینه شود که در کشور قهرمانپروری زندگی میکنند. کشور ما بدون اغراق، قهرمانپرور است و از گذشتههای دور تا همین امروز قهرمانان بسیاری را در خود پرورانده است. منظور از قهرمان، معنی هنری کلمه نیست، بلکه قهرمان ملی است که توانسته اقدامات تاریخی را رقم بزند.
پرواضح است که اگر ما زندگی و دستاوردهای این قهرمانان ملی را تبدیل به درام و اثر نمایشی نکرده و مخاطب را با آن مواجه نکنیم، بتدریج و روزبهروز ضعیفتر خواهیم شد. بر ما لازم است که قهرمانان را معرفی کنیم تا بدانیم راه چیست و آن را گم نکنیم.
ما موظف هستیم آثار نمایشی در حوزه دفاعمقدس تولید و این آگاهی و تذکر را برای خودمان ایجاد کنیم که به این وقایع بیندیشیم، درک کنیم و نسبت خود را با آنها مقایسه کنیم. از دیگر سو باید میراث گرانبهایی را که از این رویدادها برای ما به جا مانده است، پاسداری کنیم و احیانا اگر کجروی و خطاهایی در این مسیر داشتیم برطرف و اصلاح کنیم.
استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه فلسفه سینما و هنر *