printlogo


کد خبر: 266866تاریخ: 1402/6/20 00:00
استیصال رسانه‌های ضدانقلاب در مواجهه با استقبال مردم ایران از راهپیمایی اربعین
وقتی ضدواقعیت رنگ باخت

ابراهیم سعیدی: 5 درصد جامعه ایران در گرم‌ترین ایام سال برای شرکت در آیین اربعین راهی عتبات مقدسه در کشور عراق شدند. عدد اعجاب‌انگیزی که در گرماگرم تصاویر باشکوه مخابره شده از راهپیمایی اربعین و عدد 22 میلیونی مجموع زوار کربلا در روزهای منتهی به چهلمین روزشهادت امام حسین(ع) چندان به چشم نیامد؛ 4 میلیون و 50 هزار ایرانی که عمدتا تنها  نزدیک به 48 ساعت در گرما، جابه‌جایی مداوم میان وسایل حمل‌و‌نقل و ده‌ها سختی دیگر زمان گذاشتند تا به نجف برسند و ده‌ها کیلومتر را پا به پای دیگر عشاق امام حسین(ع) قدم در طریق کربلا گذاشتند. از سوی دیگر نیز صدها هزار شیعه عراقی نزدیک به یک ماه زندگی خود را وقف خدمت‌رسانی به زواری می‌کنند که به سمت مقصدی واحد یعنی مزار سیدوسالار شهیدان در حال عزیمت هستند. رکورد امسال حضور ایرانیان در این آیین مذهبی به رغم گرمای هوا و تمام سختی‌های راه در حالی بود که جامعه ایران در یک‌سال اخیر بیشترین هجمه‌ها و تبلیغات ضددینی را از سوی برخی جریان‌های وابسته به دولت‌های خارجی تجربه کرده است؛ جریانی که از شهریور سال گذشته به هر بهانه‌ای یا به اعتقادات مردم توهین می‌کرد یا اصول دینی و احکام شریعت را زیر سوال می‌برد و در آستانه هر مناسبت مذهبی فراخوان‌هایی برای هتک حرمت آن ایام و عدم همراهی با برنامه‌های دینی منتشر می‌کرد. در این شرایط اما صعودی شدن استقبال مردم از پیاده‌روی اربعین تبدیل به یکی از جلوه‌های انکارناپذیر اعتقادات دینی مردم ایران شد؛ جلوه‌ای که در یک‌سال گذشته بسیاری به دنبال انکارش بودند و حتی از پایان عصر دین در جامعه ایران حرف می‌زدند. در چنین شرایطی مواجهه جریان‌های معاند، رسانه‌های خارج از کشور و برخی مراجع اجتماعی اغتشاشات نیز با این واقعه جالب توجه بود. آنها که امید زیادی به کاهش استقبال از این آیین استراتژیک بسته بودند، ابتدا با دعوت به تحریم اربعین شانس خود را آزمودند، بعد حمله به زوار را در دستور کار قرار دادند، با منتشر شدن تصاویر و داده‌هایی که حکایت از شکوه اربعین 1402 داشت در مسیر بایکوت حرکت کردند و نهایتا با عیان شدن میزان بی‌سابقه استقبال عمومی از اربعین ترجیح دادند رو به روایت‌هایی از این دست بیاورند که اساسا حضور مردم در این پیاده‌روی ارتباطی با نظام جمهوری اسلامی ندارد و این نظام است که به دنبال مصادره این حضور می‌گردد(!) آنها البته به روی خود نمی‌آورند که خود جلودار انتساب هر کنش دینی مردم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند. با این حال آنچه واضح است یک واقعیت بزرگ (و در نوع خود بی‌نظیر و بدون مصداق مشابه) است و یک روایت ضدواقعیت که سعی می‌کند به هر طریقی این واقعیت را یا انکار کند یا از موضوعیت بیندازد.
سوالی که در این میان جای بررسی دارد این است که علت تقلا برای بایکوت اربعین چیست؟ آیا براندازان آگاهی نسبی از عمق باورهای مذهبی ایرانیان و ارادت تاریخی‌شان به خاندان عصمت و طهارت ندارند؟ آیا آنها نمی‌دانند که هر قدر گفتار و رفتارشان بیشتر در تضاد با باورهای مذهبی مردم قرار گیرد، جمعیت بیشتری را مقابل خود بسیج می‌کنند؟ آیا یک تجربه تاریخی وجود دارد که ایرانیان زیر پرچمی به ائتلاف جمعی رسیده باشند که خود را علنا ضددین و شریعت بخوانند؟ جواب تمام این سوالات به شکل واضحی منفی است. به سختی می‌توان پذیرفت که معاندان ایران و جریان‌های ویرانی‌طلب خارج‌نشین از چنین بدیهیاتی آنقدر غافل باشند.
در این موقعیت، الگوی رفتاری ضدانقلاب و آنچه را که در شورش زن، زندگی، آزادی ادعای مرکزیت دارد از چند جهت می‌توان بررسی کرد. شایان ذکر است که این موارد لزوما در نسبت با یکدیگر نیستند اما هرکدام امکان جدیدی را برای فهم این رویه جریان برانداز برای‌مان فراهم می‌کند.
1- ضدانقلاب از هیچ چیز به اندازه قدرت‌نمایی عینی دینداران هراس ندارد. هرآنچه نمود میدانی از دینداری مردم باشد از سوی این جریان مورد حمله قرار می‌گیرد. به همین خاطر محرم و صفر، غدیر، لیالی قدر، اربعین و... به عنوان بازه‌های زمانی که واقعیت دینی ایران را نمایان می‌کند همواره با انکار و غضب خارج‌نشینانی همراه می‌شود که تلاش خود را معطوف به تثبیت این گزاره کرده و می‌کنند که اساسا میلی از جامعه به سمت دیانت و توحید وجود ندارد. در همین زمینه جریانی که تا به حال مدعی چیزی بود که آن را حجاب غیراجباری می‌خواند به تازگی در ادبیات و تولیداتش دعوت به برداشتن روسری می‌کند. چرا که بعد از دعوت به کشف حجاب در سال گذشته، هر عدم کشف حجابی را از سوی مردم به معنای «نه» شنیدن به خود می‌داند. وجه اجتماعی حجاب و پایبندی اکثریت جامعه به این حکم الهی عملا باعث شده تا آنها حمله به اصل حجاب را به عنوان لازمه موضوعیت بخشیدن به خود در دستور کار قرار دهند.
2- یکی از اهداف آشوب‌های خیابانی سال گذشته حمله به اعتماد به نفس دینداران برای حضور در جامعه بود. این حمله که گاه با تعرض به روحانیون و زنان محجبه و گاه از طریق بازتولید ادبیات خشونت‌آمیز و موهن پیگیری می‌شد به دنبال تضعیف اعتماد به نفس متدینان و منزوی کردن آنها در فضای عمومی بود. در چنین موقعیت‌هایی صف‌های کیلومتری مردمی که برای شرکت در یک مستحب مذهبی متحمل زحمات و مرارت‌های متعدد می‌شدند وجهی از واقعیت جامعه را عیان می‌کرد که از قضا در تایید زیست مومنانه ایرانیان بود. با این نگاه، ضدانقلاب به خوبی آگاه است که مسلط شدن روایت اربعین در فضای عمومی جامعه ایران عملا حکم باطل‌السحر استراتژی آنها را برای تضعیف و انزوای بدنه دینداری دارد که به گواه نشانه‌ها اکثریت را در دست دارد.
3- اربعین از جهات زیادی ممتازترین آیین جمعی انسان معاصر به حساب می‌آید. به معنای دیگر اگرچه طیف گسترده‌ای از آیین‌های مذهبی را می‌توان برشمرد که مردم در آن حاضر می‌شوند و جلوه‌ای از باورهای دینی‌شان به حساب می‌آید اما اربعین به علت فرمت مردم‌نهاد برگزاری، اصالت با یاریگری در مقابل منفعت‌جویی و جریان داشتن روح ایثار و تعاون، جذبه منحصربه‌فردی دارد که عملا هر سال تعداد بیشتری را به سمت خود جذب می‌کند. همین جنبه‌های ذاتی این آیین باعث می‌شود که تاثیرگذاری اجتماعی بالایی برای شرکت‌کنندگان خود داشته باشد. بیم از تکثیر این آیین (که شاهد مثال‌هایی از آن را می‌توان یافت) باعث می‌شود تا اساسا تمایل برای بایکوت و انکار آن بیشتر از هر هجو و حمله‌ای در جریان ضدشریعت وجود داشته باشد. جریانی که در روایت‌سازی‌هایش همواره مذهب را در مقابل انسان و ارزش‌هایش قرار می‌دهد نمی‌تواند شاهد آیینی باشد که عالی‌ترین و ناب‌ترین احساسات و ارزش‌های انسانی در آن تنظیم‌گری می‌کند. در این چارچوب می‌توان مدعی بود اربعین 10سال آینده به مراتب شمول اجتماعی و سیاسی بیشتری نسبت به اربعین امسال داشته باشد (آنچنان که اربعین امسال به مراتب جایگاه و تاثیرگذاری بیشتری نسبت به اربعین 10سال قبل داشت).

Page Generated in 0/0062 sec