گروه سیاسی: ایران به لحاظ جمعیتی، دربرگیرنده اقشار مختلفی از مردم است که در قالب قومیتهای مختلف، زیر پرچم واحد و نام کشور ایران، با وحدت ملی در کنار یکدیگر زندگی میکنند. غربیها نیز با علم به تفاوتهای قومی و مذهبیای که در کشورمان وجود دارد، به دنبال بحرانسازی در ایران هستند. این موضوعی بود که رهبر حکیم انقلاب نیز در دیدار اخیرشان با هزاران نفر از مردم استانهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی به آن اشاره کردند. حضرت آیتالله العظمی خامنهای در این باره فرمودند: «معلومات اطلاعاتی ما به ما میگوید دولت آمریکا در آمریکا یک مجموعهای را درست کرده است که اسم این مجموعه «گروه بحران» است؛ کارش چیست؟ ماموریت این گروه، بحرانسازی در کشورها است، از جمله در کشور ما. ماموریت این گروه این است که بحرانسازی کنند؛ بگردند نقاطی را که به نظر آنها موجب میشود در کشور بحران به وجود بیاید، پیدا کنند و این نقاط را تحریک کنند؛ این، ماموریت این گروه بحران آمریکا است. آنها نشستهاند فکر کردهاند، مطالعه کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که در ایران چند نقطه بحرانساز وجود دارد که باید آنها را تحریک کرد، آن نقاط را فعال کرد؛ یکیاش اختلافات قومی است، یکیاش مسأله تفاوتهای مذهبی است، یکیاش مسأله جنسیت و مسأله زن است؛ اینها را باید در ایران تحریک کنند تا اینها بحران درست کند و از طریق بحران بتوانند به کشور عزیز ما ضربه وارد کنند؛ این برنامه آمریکا است».
به طور مشخص در جریان اغتشاشاتی که سال گذشته به بهانه مرگ مهسا امینی در کشور به راه افتاد، شاهد تلاش همهجانبه جریان حامی آشوب برای فعال کردن گسلهای قومیتی بودیم. در همین رابطه میتوان به نقش پررنگ گروهکهای تروریستی تجزیهطلب کرد اشاره کرد که پروژه تحریک مردم مناطق غرب و شمال غرب کشور را دنبال میکردند. در کنار اینها، در منطقه جنوب شرق کشور نیز شاهد بازیگردانی جریان آشوب برای دامن زدن به اختلافات قومیتی و مذهبی بودیم که البته تا چندی پیش نیز ادامه داشت اما این موارد تنها بخشی از برنامه غرب، بویژه آمریکا برای ایجاد آشوبهای قومیتی است. کارویژهای که در ارتباط با ایران برای گروه بینالمللی بحران تعریف شده و رهبر انقلاب نیز به آن اشاره کردند، فراتر از این است.
گروه بینالمللی بحران (International Crisis Group)، یک سازمان ظاهرا غیردولتی و غیرانتفاعی است که سال 1995 با هدف فعالیت در زمینه مطالعه مناقشات خشونتبار و تدوین راهحل برای آنها تشکیل شد. با این حال، افراد حاضر در هیات امنای این سازمان که همه از سیاستمداران و سرمایهداران و چهرههای آکادمیک متنفذ هستند، نفوذ بسیار عمیق و محکم آن در ساختار حکومتی ایالات متحده و سایر کشورهای غربی، دسترسیهای گسترده آن به حلقههای تاثیرگذار سیاست و اقتصاد و منابع مالی تامینکننده فعالیت آن، نشان میدهد این سازمان که مقر اصلی آن در بروکسل بلژیک است، در همکاری تنگاتنگ با دولت ایالات متحده و متحدان غربی آن کار میکند. نکته جالب توجهی که در ارتباط با این سازمان وجود دارد، پشتیبانی مالی جورج سوروس، پدر انقلابهای رنگی در دنیا از آن است. همچنین در فهرست «هیات امنا»ی گروه بینالمللی بحران نیز نام جورج سوروس و هم نام پسر او الکساندر، دیده میشود. جورج سوروس کسی است که در جریان فتنه 88، با حمایت همهجانبه از فتنهگران، به دنبال به ثمر رساندن پروژه براندازی جمهوری اسلامی بود و از همان زمان نیز اذهان مردم ایران با نامش آشنا شد.
در ارتباط با پشتیبانی مالی جورج سوروس از گروه بینالمللی بحران نیز میتوان به گزارش سایت رسمی این سازمان اشاره کرد که در بخشی از متن معرفی گروه بحران مینویسد: با آغاز فعالیتهای گروه بینالمللی بحران، جورج سوروس 200000 دلار آمریکا برای تامین مالی فعالیتهای سازمان تعیین کرد و در ادامه مسیر متعهد شد این بودجه را افزایش دهد.
* تمرکز گروه بحران بر ایجاد گسلهای قومیتی
تا پیش از وقوع اغتشاشات پاییز سال قبل در ایران، گروه بینالمللی بحران تمرکز خود را به صورت ویژه بر مذاکرات هستهای ایران و غرب گذاشته بود. چنانکه در روند مذاکرات منجر به برجام نیز ردپای این سازمان دیده شد اما در چند ماه اخیر و با توجه به شرایطی که در پی آشوبها به وجود آمد، این سازمان نیز تمرکز خود را بر شکافهای اجتماعی در ایران متمرکز کرد. آخرین گزارش رسمی این سازمان در ارتباط با ایران، بخوبی بیانگر این موضوع است.
در آشوبهای سال قبل، به رغم تلاشهای همهجانبهای که جریان ترور و آشوب به کار بست و در حالی که در برخی مناطق سیستانوبلوچستان و غرب کشور شاهد آشوب و ناامنی بودیم، استان خوزستان نسبت به همراهی با این حوادث اقبالی نشان نداد. به همین خاطر در آستانه سالروز اغتشاشات، جریان ضدایرانی به صورت ویژه دست روی این منطقه از کشور گذاشته است. گروه بینالمللی بحران در گزارش 30 مرداد امسال خود با عنوان «خوزستان ایران: تشنگی و آشفتگی» نوشت: «خوزستان، یکی از غنیترین استانهای ایران و پنجمین استان پرجمعیت این کشور است که با مشکلات جدی روبهرو است. این استان از تخریب شدید محیط زیست و محرومیت اقتصادی رنج میبرد. کمبود آب که باعث اعتراضات در اواسط سال 2021 شد تقریبا به طور قطع تکرار خواهد شد و میتواند ناآرامیهای مشابهی را ایجاد کند».
این سازمان آمریکایی در ادامه گزارش خود در پاسخ به این سوال که چه راهحلی برای رفع مشکلات خوزستان وجود دارد، مینویسد: افزایش مشارکت اقلیتهای قومی در حکومتهای محلی و افزایش ابتکارات زیست محیطی فعال میتواند به کاهش برخی مشکلات عمیقا ریشهدار خوزستان کمک کند اما اصلاح آنها مستلزم تغییرات اساسی سیاسی و ساختاری اقتصادی است که به نظر میرسد جمهوری اسلامی تمایلی به انجام آن ندارد. اقدامات مفیدی وجود دارد که دولت میتواند در خوزستان انجام دهد، بویژه برای کاهش نارضایتیهای سیاسی. توانمندسازی مقامات محلی و ترکیب دیدگاههای جمعیت عرب که در بهترین حالت احساس میکنند از فهرست اولویتهای تهران کنار گذاشته شدهاند و در بدترین حالت مشکوک به تبعیض عمدی هستند، میتواند به رفع مشکل کمک کند». همانطور که از این گزارش پیداست، گروه بحران با ادعای اینکه استان خوزستان از سوی دولت نادیده گرفته شده، به طور مستقیم دست روی نقاط قومیتی گذاشته و راهحل رفع مشکلات ادعایی این استان را توجه به جمعیت عرب (پانعربیسم) میداند که در نهایت باید منجر به تشکیل حکومت محلی شود. این نخستینبار نیست که در ماههای اخیر شاهد تلاش آشکار جریان ضدایرانی برای بحرانآفرینی در خوزستان هستیم. هشتم شهریور امسال بود که وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: «28 مرداد گذشته، ۲ تروریست کاملا مسلح و مجهز، توسط سربازان گمنام امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف در اداره کل اطلاعات استان خوزستان دستگیر شدند. از این افراد 382 قلم انواع بمبهای دستساز، ابزارآلات و مواد شیمیایی پیشساز بمب و 65 بمب آتشزای آماده، کشف و ضبط شد». این اقدامات تروریستی در کنار تلاش سازمانها و اندیشکدههایی مثل گروه بینالمللی بحران برای فعال کردن گسلهای قومیتی در مناطق مختلف کشور، بخوبی نشان میدهد اختلافات قومی و مذهبی، نقاط مد نظر دشمن برای ضربه زدن به کشور است.