نوید مؤمن: «قبل از امضای برجام عرض کردم این توافق به جایی نمیرسد، زیرا مساله اول غرب، برنامه هستهای ایران نیست. این را من از طریق علمی کشف کردم. مستقل از اینکه ما چگونه فکر میکنیم، باید ببینیم طرف مقابل چه موضوعی برایش مهم است. مساله نخست عمدتا آمریکا و بعد اروپا در برابر ایران، سیاست، نگاه و رهیافت ایران نسبت به اسرائیل و یهودیان آمریکاست».
این جملات را محمود سریعالقلم، یکی از اصلیترین تئوریسینها و اساتید محبوب آقایان روحانی و ظریف بر زبان رانده و تاکید کرده است این دیدگاه را حتی قبل از انعقاد توافق هستهای با آنها در میان گذاشته است. سریعالقلم در بخش دیگری از اظهارات اخیر خود تاکید کرده باید به رفع واقعی تحریمهای ضدایرانی از طریق تعامل سازنده با دنیا پرداخت.
صورتبندی اظهارات سریعالقلم چندان پیچیدگی ندارد: اینکه رفع واقعی تحریمها در ایران، در گرو تعریف و عملیاتیسازی نوعی رهیافت جدید در حوزه سیاست خارجی کشورمان است که مطابق آن، دغدغههای یهودیان آمریکا و صهیونیستها نسبت به ایران برطرف شود. درباره مواضع سریعالقلم نکاتی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد.
۱- رهبر حکیم انقلاب اسلامی بارها در فرمایشاتشان عنوان فرمودهاند مشکل اصلی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی، مربوط به ماهیت نظام و باورهای ملت ایران است و تا زمانی که این ثوابت تغییر نکند، دشمنی واشنگتن و متعلقات آن با تهران پابرجا خواهد ماند. اکنون آقای سریعالقلم، از یک زاویه دید و نیتی متفاوت، چنین گزارهای را مورد تاکید قرار داده است! پس بهتر است در همین نقطه، مسؤولان سیاست خارجی دولت سابق بپذیرند برجام (برخلاف ادعای قبلی آنها) شاهکلید ورود غرب به پروژه مهار همهجانبه ایران اسلامی و در نتیجه، دفرمه کردن ثوابت کلان راهبردی و حتی گفتمانی در کشورمان بوده است. پس در اینجا روایتسازی آقایان ظریف و روحانی مبنی بر اینکه برجام توافقی برد - برد و کارویژه آن صرفا کنترل تنشها میان طرفین (ایران و غرب) بوده به صورت کامل زیر سوال میرود. کسی که این ادعا را به چالش میکشد، نه به قول آقای روحانی افراد بدون شناسنامه و بیسواد، بلکه مریدان پر و پا قرص جیمز روزنا و فوکویاما در آمریکا هستند!
2- نکته دوم، به راهکار عملیاتی آقای سریعالقلم برای رفع تحریمها باز میگردد: اینکه ما تبدیل به یک بازیگر عادی و قابل پیشبینی در نظام بینالملل شویم و صهیونیستهای ساکن تلآویو، یهودیان ساکن آمریکا و متعاقبا سوسیال – دموکراتها، لیبرال – دموکراتها و محافظهکاران اروپایی نسبت به موجودیت و پیشرفت ما نگرانی نداشته باشند.
آقای سریعالقلم، صراحتا آدرس سقوط نظام جمهوری اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی را میدهد! قطعا تحقق این موارد، حتی با تجدید نظر در برخی مبانی گفتمانی و راهبردی نیز امکانپذیر نخواهد بود و صرفا اضمحلال مطلق این مبانی و جایگزینی آنها با نوعی نظم و فرامتن غربی (بر مبنای لائیسیته) میتواند منجر به تحقق شرایط مطلوب آقای سریعالقلم و اطرافیان ایشان شود. در اینجا مشکل نه از وقایع و مصادیق، بلکه ناشی از پارادایم و چارچوب نظری و تئوریک است که امثال آقای سریعالقلم سالهاست به صورت خودخواسته در آن گرفتار شدهاند. بهتر است یک بار برای همیشه این آقایان پاسخ دهند چگونه در محیطی مملو از تهدیدات ژئوپلیتیک، امنیتی، سیاسی و فرهنگی و در حالی که اساسا خود آمریکا و اتحادیه اروپایی شفافیت در حوزه سیاست خارجی و قابل پیشبینی بودن رفتار خود در حوزه روابط بینالملل را منسوخ تلقی میکنند، طرفداران غرب از کشورهای غیرغربی مطالبه قابل پیشبینی بودن و شفافیت را در این عرصه داشته و دارند.
3- نکته پایانی، به راهکار جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با شرایط موجود باز میگردد! اتفاقا فارغ از نگاه تسلیمگرایانه آقای سریعالقلم در برابر غرب، بخشی از نکات مطرحشده توسط ایشان برای تصمیمسازان حوزه سیاست خارجی کشورمان قابل قبول است: اینکه دشمنی آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ذاتی و گفتمانی بوده و پدیدههایی مانند برجام این دشمنی و مصادیق آن را از بین نخواهد برد.
در چنین شرایطی نسخه جمهوری اسلامی ایران برای مهار تقابل ذاتی و همهجانبه آمریکا و متحدانش علیه ایران، اصرار بر حفظ ثوابت راهبردی و بسط و تعمیق آنهاست. امروز برگ برنده ما در برابر غرب، غنیسازی 60 درصد در نطنز و فردو و ایجاد منظومه مقاومت در منطقه و بسط و تعمیق اجزای آن است نه ژست تعظیم در برابر واشنگتن و تروئیکای اروپا. دوباره تاکید میکنیم نگاه ایدهآلیستی نسبت به یک جهان مملو از مخاطرات ذاتی و اکتسابی برای بازیگران، پاشنه آشیل آنها محسوب میشود.