دکتر محمدرضا حسنیآهنگر*: درک راهبرد این روزهای محور مقاومت در منطقه غرب آسیا یکی از مسائل مهمی است که البته زوایای مختلفی دارد.
تعبیر راهبرد به بررسی چگونگی نوع کنشگری عناصر فعال در صحنه اشاره دارد. با این اوصاف نوع کنشگری محور مقاومت در منطقه غرب آسیا را باید به پیش و پس از شهادت فرماندهان مقاومت در 13 دی 98 تقسیم کرد. مبارزه با تروریسم، اخراج تکفیریها، حمایت از حقوق بشر در یمن و تلاش برای حفظ ثبات منطقه اولویتهای رویکرد منطقهای محور مقاومت است که پیش از شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی براساس «واقعگرایی دفاعی» در سیاست منطقهای مقاومت دست آخر منتهی به پایان داعش در عراق و سوریه در 30 آبان 96 شد.
برخلاف پیشبینیهای غرب و متحدانش در منطقه، شهادت فرماندهان مقاومت با دستور مستقیم دونالد ترامپ معادلات دیپلماسی و میدان را به هم ریخت. حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران به پایگاه آمریکایی «عینالاسد» نمود بارز بهکارگیری «واقعگرایی تهاجمی» به عنوان مکمل جدید کنشگری منطقهای محور مقاومت بود و سرآغاز فصل جدید تحولات غرب آسیا.
هدف از طرح این مقدمه، بررسی برخی راهبردهای اثربخش محور مقاومت است که اکنون جریان دارد و تاثیر آن در آینده نیز مشهود خواهد بود.
افزایش بازدارندگی نظامی مقاومت در برابر تهدیدها
بازدارندگی را بهطور کلی میتوان «استفاده یک طرف از مجموعهای از تهدیدها برای قانع کردن طرف دیگر به عدم انجام یک عمل نامطلوب» تعریف کرد.
بازدارندگی استراتژی جنگ نیست بلکه استراتژی صلح است. بازدارندگی دشمن را از نظر فیزیکی دفع نمیکند بلکه از نظر روانی وی را از تجاوز منصرف میکند. بازدارندگی نه تنها در میان کشورها و دولتها به چشم میخورد بلکه میان انسانها و حتی حیوانات وجود دارد.
برهمین اساس بخشی از رویکرد نوین محور مقاومت به توسعه ساز و برگ نظامی بازمیگردد که البته توصیهای است که مبنای الهی آن در قرآن کریم است.
با این اوصاف، تسلیح و به روزرسانی توان رزمی حزبالله لبنان با هدف توازنبخشی به امنیت آن مناطق در برابر تهدید رژیم حقیر صهیونیستی، شبکهسازی متحد و توسعه قدرت رزم موشکی و پهپادی نیروهای مقاومت فلسطین در کرانه باختری رود اردن، افزایش بهکارگیری تاکتیکهای نظامی هجومی در یمن، توسعه ثبات در سوریه و استقرار سامانههای دفاع هوایی با موافقت دولت دمشق، تحویل مناطق تحت سیطره ارتش روسیه به حزبالله لبنان در سوریه و توسعه فراگیری دفاع بازدارنده زمینی، هوایی و دریایی در خلیج فارس براساس دکترین دفاع همهجانبه جمهوری اسلامی ایران، افزایش صادرات سلاح دفاعی به کشورهای همسایه و فرامنطقهای متقاضی مبارزه با تروریسم و تلاش برای شکلدهی به شبکه یکپارچه دفاع موشکی و پهپادی، از جمله اقدامات انجامشده توسط محور مقاومت در راستای افزایش سطح بازدارندگی در مقابل تهدیدهای احتمالی غرب و همپیمانانش پس از شهادت فرماندهان مقاومت به شمار میرود.
«دیپلماسی عزت» نسخه جامع سیاست خارجی مقاومت
زاویه دیگر «واقعگرایی تهاجمی» محور مقاومت در همگرایی منطقهای به اتخاذ «دیپلماسی جمعی فعال» بازمیگردد.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی اخیرا درباره سیاست خارجی مطلوب از کلیدواژه «دیپلماسی عزت» در نفی «دیپلماسی التماسی» استفاده کردند که اگرچه در ظاهر خطاب به دولت وقت ایران گفته شده است اما نسخه اجرایی جامع برای همه شؤون دیپلماسی محور مقاومت به شمار میرود.
همافزایی دولت سیزدهم در توسعه روابط با کشورهای منطقه، عضویت در پیمان شانگهای و ورود به ائتلاف قدرتهای اقتصادی نوظهور «بریکس»، برداشتن گامهای اثربخش در زمینه کریدورسازی منطقهای، حل و فصل پروندههای فیمابین با عربستان سعودی و مدیریت روابط خارجی برای بهرهگیری از ظرفیتهای کشورهای حاشیه خلیج فارس، تلطیف و توسعه روابط با بحرین، مصر و کشورهای آفریقایی و اثربخش کردن استراتژی «چماق و هویج» در مدل بازیهای پیرامونی و فرامنطقهای، از جمله گامهای برداشته شده در این زمینه است.
مصادیق خارجی دیپلماسی عزتمند «مقاومتپایه»
مفهوم دیپلماسی عزتمند «مقاومتپایه» در دکترین دیپلماسی برخی کشورهای مقاومتگرا نیز به وضوح مشهود و ملموس است. به عنوان مثال امضای توافق ترسیم مرز دریایی لبنان و رژیم موقت صهیونیستی در آبان 1401، ثمره دووجهی مقاومت در میدان و چانهزنی در میز مذاکرات برای حزبالله و دولت لبنان بود که نشان دهنده استیصال صهیونیستها و نمایانگر ناتوانی تلآویو در برابر دیپلماسی عزتمند نیروهای مقاومت بود. درهمین رابطه شاهد اشتراک سوریه در به کارگیری دیپلماسی «عزتمندانه» هستیم.
دولت بشار اسد پیش از انتخابات ترکیه در قبال تلاش گسترده رجب طیب اردوغان حاضر به مذاکره به نفع سیاستهای آنکارا نشد و اولویتش را بر خروج ارتش ترکیه و تامین منافع ملی آن کشور گذاشت.
دعوت مجدد سوریه به نشست اتحادیه عرب، بازگشت روابط امارات و عربستان به گفتوگو با بشار اسد و نفی جریانهای اخوانی تندروی سوری از جانب «الازهر» قاهره را میتوان بخشی از دستاوردهای اثربخش به کارگیری دیپلماسی عزتمند در بلاد «شام» عنوان کرد.
موازنهسازی در بهکارگیری توأم 2 ابزار دیپلماسی و میدان
موازنهسازی در بهکارگیری توأم 2 ابزار دیپلماسی و میدان در رویکرد آیندهنگرانه محور مقاومت در غرب آسیا و روابط سیاست خارجی آنها سهم بسزایی خواهد داشت.
از جمله مولفههای قدرتآفرینی که به نظر میرسد کشورهای عضو محور مقاومت از رهگذر دیپلماسی عزتمند «مقاومت پایه» نسبت به تحقق آن ممارست دارند و در آینده دامنه آنها را گسترش هم خواهند داد، میتوان به برخی موارد اشاره کرد.
1- توسعه توانمندیهای مقاومت عراق و خنثیسازی دسیسههای ارتش تروریست آمریکا برای انحلال این ساختار مردمنهاد بشری مانند مجموعه دفاعی - جهادی «حشد الشعبی»
2- توسعه زیرساختهای بشری و دفاعی انصارالله یمن با چشمانداز افزایش توان مقاومت و قدرت پیشروی در صورت تکرار خصومتورزی ریاض و ابوظبی
3- آگاهیبخشی مستمر به دولت لبنان با هدف جلوگیری از روی کارآمدن مهرههای غربنشانده در این کشور
4- به روزرسانی ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای برای جلوگیری از بازتولید داعش که چندی است در دستور کار ارتش تروریست آمریکا قرار دارد.
5- تقویت و عضوگیری بیشتر در ائتلافهای منطقهای همسو با تفکر مقاومت و جمهوری اسلامی ایران
6- افزایش گفتوگوهای دیپلماتیک بین سران کشورهای مقاومت با دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس و تبیین مستندات فعالیتهای مخرب رژیم تروریست صهیونیستی
7- رصد و پایش تحولات افغانستان با هدف آگاهیبخشی به سران دولت موقت طالبان برای کنشگری آگاهانه آنها در برابر سوءاستفاده غرب و رژیم صهیونیستی از ظرفیت برخی جریانهای به اصطلاح جهادی نزدیک به تروریسم بینالملل که متوجه صلح منطقهای و مرزهای جمهوری اسلامی ایران میشود.
8- بهکارگیری همه ابزارهای دفاعی و دیپلماسی ذیل برنامه هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران و مقاومت منطقه برای اخراج هر چه سریعتر نیروهای نظامی آمریکا از منطقه
9- آیندهپژوهی و راهکارسنجی کاهش دسترسی و اشراف پایگاههای جاسوسی آمریکا و غربپایه در مناطقی مانند اقلیم کردستان عراق
10- حمایت همگرایانه تسلیحاتی و دیپلماتیک از مقاومت فلسطین با هدف ایجاد بازدارندگی نظامی در برابر حملات صهیونیستها و افشاگری اقدامات ضدحقوق بشری رژیم اشغالگر قدس در کرانه باختری و اقصی نقاط منطقه غرب آسیا.
*رئیس دانشگاه جامع امام حسین