حسین یاری: صدراعظم سرزمین ژرمنها در سخنانی تکراری و فریبنده، از دغدغه خود و کشورش جهت خلع سلاح هستهای در جهان خبر داد. اولاف شولتس در ادامه، جلوگیری از «غنیسازی نظامی» به وسیله ایران را «یک تکلیف مهم» خواند و گفت سلاحهای هستهای تهدیدی علیه بشریت بوده و اطمینان یافتن از عدم استفاده از آنها «یک وظیفه آنی» است. این مواضع برلین، درست در حالی مطرح میشود که اخیرا نیز تروئیکای اروپا در بیانیهای از تهران خواست با نصب مجدد دوربینها و تجهیزات نظارتی موافقت کند. تروئیکای اروپا در بیانیه خود مدعی شد ایران ارادهای از خود برای اجرای تعهدات شفافساز مندرج در بیانیه مشترک ماه مارس با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان نمیدهد.
در تحلیل مواضع اخیر صدراعظم آلمان همین بس که برلین نهتنها از طرفداران خلع سلاح هستهای در دنیا محسوب نمیشود، بلکه خلق و تقویت منازعات جهانی و متعاقبا ارتقای سطح منازعات هستهای، بیولوژیک، میکروبی و شیمیایی را بهمثابه یک فرمول کلان ضد امنیتی در صدر اهداف غیراعلامی اما محسوس سیاست خارجی خود قرار داده است. این سخنان را رئیس دولتی مطرح میکند که کشورش در زمان جنگ تحمیلی با تجهیز دیوانه قادسیه به سلاحهای شیمیایی کشنده، هزاران رزمنده و مردم عادی ایران را مسموم کرد و به شهادت رساند و هنوز هم با گذشت 35 سال از پایان دفاع مقدس، جانبازان بسیاری درد میکشند و پس از تحمل چند دهه بیماریهای شدید و آزاردهنده، شهید میشوند.
اگرچه سیاستمداران سوسیال ـ دموکرات آلمان همواره مدعی مخالفت ذاتی با ایجاد و تثبیت منازعات تسلیحاتی در دنیا هستند اما این قاعده حداقل درباره دولت ائتلافی متشکل از 3 حزب دموکراتهای آزاد، سبز و سوسیال ـ دموکرات صادق نیست! در جریان جنگ اوکراین، آلمان در روند ارسال تجهیزات تسلیحاتی تنشزا در میدان نبرد، تبدیل به یک بازیگر پیشرو شده و تانکهای لئوپارد 1 را روانه صحنه منازعه کرد.
نکته مهمتر اینکه دولتهای سوسیال ـ دموکرات و دموکرات ـ مسیحی آلمان نهتنها کمترین دغدغهای درباره خلع سلاح هستهای در دنیا ندارند، بلکه هیچگاه در برابر فعالیتهای تسلیحاتی - هستهای آمریکا و آزمایشهای ممنوعه اتمی ایالاتمتحده در صحرای نوادا اقدامی موثر انجام ندادهاند. جمله معروف آنگلا مرکل، صدراعظم سابق آلمان در زمان خروج ترامپ از برجام را همگان به یاد دارندجایی که وی تاکید کرد برلین نباید بر سر یک توافق هستهای (که ابطال شده است) با واشنگتن که شریک اصلی امنیتی آلمان محسوب میشود وارد منازعه شود! پس از آن نیز برخی سیاستمداران آلمانی مانند هایکو ماس، وزیر خارجه دولت مرکل با خلق ساختار نامرئی SPV و متعاقبا اینستکس، تلاش کردند ایران را به صورت یکجانبه در برجام حفظ کرده و در مقابل، کمترین اقدامی در زمینه رفع تحریمها انجام ندهند.
اکنون صدراعظم آلمان با اتخاذ ژستی حق به جانب، از یک سو مدعی تلاش خود برای خلع سلاح هستهای در جهان شده و از سوی دیگر، نسبت به فعالیتهای هستهای ایران و عدم تن دادن کشورمان به بازرسیهای فراپادمانی و غیرقانونی آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار میدهد. بهتر است اولاف شولتس از این پس قبل از اعلام مواضع خود در قبال تحولات جهانی، کمی وزن سیاسی خود را در قاموس روابط خارجی برلین مورد سنجش قرار دهد! محبوبیت دولت شولتس نزد افکار عمومی آلمان نسبت به دوران مرکل، بهمراتب پایینتر است و از وی به عنوان یکی از ضعیفترین و سردرگمترین صدراعظمهای تاریخ این کشور اروپایی یاد میشود.
ماجرا به اینجا ختم نمیشود. شخص اولاف شولتس و دیگر سوسیال ـ دموکراتهای پرادعا، حاضر هستند در راستای کسب منافعی مانند عضویت دائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد، به حامیان پشت پرده فعالیتهای هستهای ممنوعه آمریکا تبدیل شوند. معاملات متعددی که میان دستگاه امنیتی آلمان و آژانس امنیت ملی آمریکا صورت گرفته، بارها خشم رسانههای مستقل آلمانی را برانگیخته است. در چنین شرایطی، ابراز نگرانی صدراعظم کشوری که اساسا ادامه ابراز وجود خود در عرصه جهانی را در گرو تشدید تنشهای تسلیحاتی در نظام بینالملل جستوجو میکند، یک طنز تلخ محسوب میشود. از سوی دیگر، روایتگری مغرضانه شولتس از تعهدات فراپادمانی ایران در قبال آژانس بینالمللی انرژی اتمی و در مقابل، سانسور موضوعاتی مانند بیتعهدی مطلق اتحادیه اروپایی در قبال تامین منافع اقتصادی و رفع تحریمهای ضدایرانی، چندان از سوی صدراعظم آلمان عجیب به نظر نمیرسد! ژرمنها بر اساس سوء سوابق تاریخی خود در جهان، اساسا میانه خوبی با صداقت و حتی درایت حداقلی ندارند. این بحران ملموس که دارای مصادیق متعدد است، در دوران صدراعظمی شولتس به اوج رسیده است!