محمدحسین مهدویزادگان: رئیسجمهور سابق در دیدار جمعی از وزرا و معاونان سابق خود، به بازخوانی دوران پس از خروج دولت ترامپ از برجام پرداخته و در توضیح تماس تلفنی با امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه و تبادل پیام با آمریکا مدعی شده است:
«مکرون یکی دو بار به من زنگ زد، چون ترامپ گفته بود مساله منطقه و موشک هم اضافه شود تا من به برجام برگردم. در یک تلفن آقای مکرون به من گفت من فهمیدم، به ترامپ هم گفتم موشک و تسلیحات را رها کن. گفت این را رها کرده است دیگر، فقط منطقه. در تلفن بعدی به من گفت من فهمیدم فقط سوریه، منطقه را هم نمیخواهیم، فقط راجع به سوریه با هم حرف بزنیم و همکاری کنیم. همین. ما در این حد هم حاضر نبودیم امتیاز دهیم به آنها».
حتی اگر تمام ادعاهای مطرحشده از سوی آقای روحانی را حمل بر صحت کنیم، در قبال همین موارد نیز ملاحظات و نکاتی اساسی وجود دارد که بخشی از آنها مربوط به اصل خروج دولت وقت ترامپ از توافق هستهای و بخش دیگر، مربوط به نحوه مواجهه دولت با شرایط جدید بوده است. یکی از وجوه اشتراک آقایان ظریف و روحانی در تشریح و بازخوانی خاطرات مربوط به انعقاد و اضمحلال برجام، سانسور هدفمند مقدمه ماجراست! این افراد هرگز به ملت ایران و تاریخ بابت چرایی اطمینانخاطر مطلق خود نسبت به عدم خروج آمریکا از برجام در سال 2015 (زمان انعقاد توافق هستهای) پاسخگو نیستند! طبق باورهای ذهنی و محاسباتی رئیسجمهور سابق، هرگز امکان خروج یک دولت آمریکا پس از اوباما از برجام وجود نداشت زیرا شورای امنیت سازمان ملل متحد با 15 رای موافق اعضای دائم و غیردائم خود چنین توافقی را تایید کرده بود. بر همین مبنا، برجام تبدیل به نقطه ثقل معادلات سیاست خارجی، تجارت بینالمللی و معیشت ایرانیان شد و ترامپ با یک حرکت خودکار، به راحتی آن را زیر پا گذاشت! آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز البته در همدردی با آقایان روحانی و ظریف بیانیهای اعتراضی صادر کرده و از ترامپ خواست در اعمال تحریمهای همهجانبه و جدید علیه ایران تا حدودی رعایت انصاف کند!
این همان مقدمه سانسور شده در روایتگریهای اعضای دولت سابق در قبال برجام محسوب میشود. بهتر است قبل از آنکه آقای روحانی وارد بازخوانی ماجرای واسطهگری مکرون جهت دیدار وی و ترامپ شود، به این سوال مهمتر پاسخ دهد: اساسا بحران ناشی از خروج ترامپ از توافق هستهای چگونه شکل گرفت و نقش سیاستگذاریهای افراطی دولت سابق در وزندهی کاذب به یک توافق ابطالپذیر در خلق این بحران تا چه اندازهای پررنگ است؟!
اساسا کدام مقدمه و بسترسازی منجر به شکلگیری این نتیجه فاجعهبار در حوزه معیشتی و سیاست خارجی کشورمان شد؟ نسبت این مقدمه و نتیجه در تفکر آقایان روحانی و ظریف چگونه قابل ترسیم است؟
نکته دیگر اینکه آقای روحانی تلویحا نسبت به اینکه ما حتی درباره مساله سوریه نیز (به عنوان مطالبهای فرابرجامی) حاضر به امتیاز دادن به دولت ترامپ جهت بازگشت وی به برجام نشدهایم، ابراز نارضایتی کرده است. نوع استدلال آقای روحانی در این باره واقعا جالب توجه است و میتواند به الگویی جامع برای توجیهگران سیاست خارجی مکانیکی و بدون روح تبدیل شود! ایشان مدعی شده ترامپ از خواسته خود مبنی بر گنجاندن برنامه موشکی ایران در توافق عقبنشینی کرده و درباره مذاکرات منطقهای نیز صرفا خواستار توافق با ایران درباره سطح حضور نظامی - امنیتی در سوریه شده است! آیا واقعا رئیسجمهور سابق که منتقدان سیاست خارجی دولت خود را مشتی افراد بدون شناسنامه و بیسواد میدانست، متوجه نیست سوریه نقطه کانونی ما در حوزه سیاستگذاری منطقهای محسوب میشود؟! آیا توافق مدنظر ترامپ و ایران بر سر سوریه، به خودی خود اسم رمز و مصداق عینی مهار همهجانبه منطقهای و تسلیحاتی کشورمان از سوی غرب محسوب نمیشد؟ تفکیک مطالبات ترامپ از ایران بر سر سوریه با مطالبات موشکی - منطقهای آمریکا، در بهترین حالت ممکن یک آدرس نادرست با هدف وارونهنمایی تلخترین وقایع حوزه سیاست خارجی کشور در دوران حضور یک دولت غربباور است.