عبدالله دارابی: «فقر فرهنگی» و به بیانی خوشبینانهتر؛ «نقصان فرهنگی» از معضلات فوتبال ما است که اتفاقا حجم چشمگیری از کلیت جامعه فوتبالی بدان مبتلا هستند و بسته به منافع فردی، تیمی و مجموعهای با «شدت یا ضعف» توأم است. سخنان علیرضا بیرانوند، سنگربان شماره یک تیم ملی و پرسپولیس و از ارکان اصلی قهرمانیهای سرخپوشان در برنامه فوتبال برتر، مشتی از نمونه خروار است؛ آنجا که برابر دیدگان میلیونها بیننده تلویزیون، ماجرای درخواست پیراهن رونالدو توسط شهاب زاهدی و جواب رد ستاره پرتغالی را که همگان بدان واقف شدهاند، به وضوح(!) انکار میکند یا آنجا که ماجرای فسخ قراردادش با پرسپولیس و تمایلش به استقلالی شدن را خارج از واقعیت تعریف میکند و منتی بر سر هواداران باشگاهش میگذارد، آن هم با کلید واژه «هر کس به جای من بود...»! حال آنکه همگان به واقعیت موضوع آگاهی دارند و میدانند آنچه اتفاق افتاد با ادعای بیرانوند، تفاوتی عمیق دارد؛ از صحبتها و قرارهای او با مدیرعامل سابق استقلال و متعاقب آن صحبت نکونام با بیرانوند که تمایلش برای پیوستن به استقلال را ابراز کرده بود تا جلسه اضطراری گلمحمدی با درویش برای ممانعت از رفتن وی و ناراحتی شدید سرمربی از جدا شدن دروازهبانش، پنهان شدن درویش در ماشین برای روبهرو نشدن با هواداران به خاطر محرز شدن این انتقال در آن مقطع، تهدید مدیرعامل پرسپولیس به شکایت از استقلال و بیرانوند، صحبتهای سلیمانی، وکیل و سخنگوی بیرانوند در برنامه فوتبال برتر که عشق و تعصب را منسوخ شده و متعلق به دهه ۶۰ عنوان کرد و بر اولویت پول در این دوره تاکید کرد و مسلما مواضعش هماهنگ با موکلش بوده است، تلاشها و رفت و آمدهای مکرر وحید امیری در مسیر باشگاه و خانه بیرانوند برای منصرف کردن او که البته با درخواست و هماهنگی طرفین شکل میگرفت، اخطار حسین قربانزاده، رئیس سابق سازمان خصوصیسازی به حجت کریمی درباره عدم جذب سنگربان حریف و قرارداد مجدد بیرانوند با پرسپولیس که برخلاف ادعای ظاهری درویش و بیرانوند و با توجه به شواهد و قرائن، به مدد هوادار متمول چرب و نرم هم بوده است! سنگربان پرسپولیس مدعی است او و همبازیانش به رغم مشکلات مالی فراوان، به جای آشکار کردن آن و اعتراض و اعتصاب، مشکلات را درون باشگاه حل میکنند و این رمز توفیقات چندساله باشگاهش است، در حالی که در بازه زمانی حضور وی در تیم پرسپولیس چندین بار اعتراض و اعتصاب نسبت به مشکلات مالی شکل گرفت، حتی در دوران طلایی برانکو و اتفاقا یکی از نفرات اصلی که در چند نوبت نیز نقش لیدر را داشت، شخص بیرانوند بود که آخرینش به همین لیگ جاری و حضور دسته جمعی بیرانوند و همبازیانش جلوی دوربینها و اعتراض به عدم پرداخت آپشنهای فصل قبل بازمیگردد. با این اوصاف و سوابق مبرهن و مورد اطلاع عموم، چرا منتی دروغین بر سر هوادار بیچاره نهاده میشود؟ هواداری که تنها کسی است که نه تنها از پول هنگفت فوتبال نصیبی نمیبرد، بلکه پول، وقت، سلامتی و احساس پاکش را رایگان برای فوتبال و فوتبالیستها هزینه میکند و اینچنین نیز بازیچه «عشق به پول» همانهایی میشود که در سرما و گرما و بیمزد و منت همراه و مشوقشان بوده است! ریشه این معضل همان فقر فرهنگی و تزریق پول بیحساب و کتاب در فوتبال «آماتور در رسم» ولی «حرفهای در اسم» ما است! جالب اینکه هفته قبل تواضع و رفتار حرفهای و اخلاقی ابرستاره فوتبال جهان در قبال ۲ هوادار ایرانیاش را دیدیم و همگان از جمله علیرضا بیرانوند آن را تحسین کردند و از این تواضع در اوج شهرت وی مبهوت ماندند اما متاسفانه در فوتبال ما که یک صدم اعتبار، شهرت و افتخارات رونالدو نصیب کسی نشده و قریب به یقین در آینده نیز نخواهد شد، هوادار در جهت نیت به اهداف اشخاص، سیبل میشود! در صورتی که آن که مدعی قدمت و غنای فرهنگی و تمدنی است، ماییم، نه رونالدو و آن که در عمل بسیار پیشتازتر است، رونالدوست نه ما! البته حرجی نیست چون: «از کوزه همان برون تراود که در اوست».