printlogo


کد خبر: 267333تاریخ: 1402/7/5 00:00
مرغ آمریکایی همسایه!

نوید مؤمن: مقامات آمریکایی و اعضای شورای همکاری خلیج‌ فارس بعد از اتمام نشست مشترک  اخیر خود بیانیه‌ای صادر و ضمن  تکرار اتهامات علیه جمهوری اسلامی ایران، بر موضع امارات در ارجاع پرونده ادعایی جزایر  سه‌گانه ایرانی به دیوان دادگستری بین‌المللی تاکید کردند. در این بیانیه که مملو از اتهام‌زنی‌های تکراری به کشورمان و زیر سوال بردن تمامیت ارضی ما است، طرفین از ارتباطات دیپلماتیک میان عربستان و کشورهای عضو  شورای همکاری خلیج‌ فارس (GCC) با ایران برای توقف تشدید تنش در منطقه  نیز استقبال کردند! 
1- بدیهی است جزایر سه‌گانه تنب بزرگ، تنب کوچک  و بوموسی، خط قرمز جغرافیایی و ارضی ایران محسوب می‌شود و هیچ بازیگری از آمریکا و روسیه گرفته تا اتحادیه اروپایی و چین حق به چالش کشیدن آن را نداشته و نخواهد داشت اما آنچه در این برهه موضوعیت دارد، مربوط به نوع مواجهه اصلاح‌طلبان با موضع واشنگتن در قبال جزایر سه‌گانه است! مقامات آمریکایی از سال 1997 میلادی تلاش کرده‌اند مواضع صریحی را درباره جزایر سه‌گانه (به سود ابوظبی) اتخاذ نکنند تا در یک پرونده ملی و سرزمینی، خود را در مواجهه علنی و آشکار با ملت ایران قرار ندهند اما این بار، مقامات آمریکا بر ادعای مخدوش اماراتی‌ها مهر تایید نواخته‌اند تا دامنه منازعات منطقه‌ای و مداخله‌گرایانه خود و تهران را عمیق‌تر و گسترده‌تر سازند اما انگیزه فرامتنی آمریکا از این اقدام چیست و چرا رسانه‌های پرادعایی که تا چندی پیش به دلیل مواضع غیرقابل توجیه روس‌ها و چینی‌ها در قبال جزایر سه‌گانه فریاد «مرگ بر شرق» را سر می‌دادند، در قبال وقاحت کاخ سفید سکوت کرده‌اند؟!
واقعیت این است که آمریکا نه تنها کمترین موافقتی با عادی‌سازی روابط تهران - ریاض (حتی در سطح اندک) ندارد، بلکه نسبت به عدم توانایی خود در بازتولید تروریسم تکفیری داعش در منطقه شدیدا نگران به نظر می‌رسد. مقامات ارشد هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه متفق‌القولند منازعات راهبردی در منطقه خلیج‌ فارس و غرب آسیا باید جاری باشد تا در سایه این منازعات، بتوان مداخله‌گرایی مزمن واشنگتن و اتحادیه اروپایی را توجیه کرد. فراتر از آن، تولید و بازتولید تروریسم تکفیری، تاکتیک خطرناک غربی‌هاست که صرفا در فضای بحرانی منطقه می‌تواند قدرت و جرأت ظهور و بروز پیدا کند. 
اکنون آمریکا در آینده‌پژوهی تحولات منطقه با متغیرها و ثوابتی روبه‌رو است که قدرت پیش‌بینی و مدیریت آنها را تا حد زیادی از دست داده است. 
در چنین شرایطی، واشنگتن ترجیح داده است تقابل منطقه‌ای خود با تهران و تلاش برای تشدید شکاف‌ها میان ایران و اعضای شورای همکاری خلیج‌ فارس را مضاعف سازد. از این رو ادعای آمریکایی‌ها در استقبال از توافق تهران - ریاض، دروغ بزرگی است که هر 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس (کویت، عربستان، قطر، عمان، بحرین و امارات) نسبت به آن واقف هستند. قطعا بیانیه‌های ظاهری و تصاویر تزیینی نمی‌تواند چنین واقعیتی را کتمان سازد. 
2 ـ در اینجا به سوال اصلی خود باز می‌گردیم: چرا بازخواست مقامات آمریکایی درباره زیر سوال بردن حاکمیت ایران نسبت به جزایر سه‌گانه، با سکوت و انفعال جریانات ظاهرا ملی‌گرا مواجه شده است؟! چرا محصول و خروجی طرح این ادعا، نگارش یادداشت‌های پرزرق و برق و مملو از خشم و مطالبه‌گری نسبت به واشنگتن نیست؟ 
پاسخ این سوال به اندازه‌ای واضح است که نیاز به تکرار و تفسیر ندارد: زمانی که فرامتن غربگرایی بر متن و واقعیت تحولات جاری در حوزه روابط بین‌الملل سایه می‌افکند، دیگر نمی‌توان سخن از انصاف و حتی واقع گرایی در حوزه‌های گوناگون (از جمله تفسیر وقایع جاری در حوزه سیاست خارجی و تحولات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای) به میان آورد. در اینجا، تفکیک تلخی میان ژست، رفتار و نیت بازیگران مدعی ملی‌گرایی و واقع‌بینی در حوزه سیاست خارجی وجود دارد که روز به روز خود را در آوردگاه‌ها و بزنگاه‌های حوزه دیپلماسی بیشتر نشان می‌دهد. قطعا زمانی می‌توان ادعای جریانات معلوم‌الحال در دفاع از  تمامیت ارضی ایران را واقعی دانست که نوع برخورد و مواجهه آنها با تخطی‌گران از این مساله، تابعی از جنس پرچم کشورها و ماهیت حکومت بازیگران خارجی نباشد. بهتر است کسانی که مدعی درک زبان دنیا هستند، کلاه خود را قاضی کنند که در مواجهه با  صدور بیانیه مشترک اخیر آمریکا و کشورهای حوزه خلیج‌ فارس در قبال جزایر سه‌گانه ایرانی، چگونه عمل کرده‌اند و تفاوت این عملکرد، با مواضع قبلی آنها در مواجهه  با روسیه و چین (درباره پرونده مذکور) چه بوده است؟!

Page Generated in 0/0054 sec