اگر در گذشته ورزش آسیا تنها به چین، ژاپن و کرهجنوبی ختم میشد و ایران با این ابرقدرتها رقابت میکرد، حالا باید با قدرتهای نوظهوری بجنگد که با سرمایهگذاری کلان جزو مدعیان شدهاند. ورزش ایران در نوزدهمین دوره بازیهای آسیایی با کسب ۵۴ مدال طلا، نقره و برنز به کار خود پایان داد و برخی ورزشکاران از رسیدن به مدالهایی که پیشبینی میشد باز ماندند.
بازیهای آسیایی برای ورزش آسیا و کشورهای آسیایی به نوعی یک المپیک کوچک محسوب میشود؛ المپیکی که متر و معیار اندازهگیری کیفیت و کمیت ورزش در قاره پهناور است و کشورها در آن خود را در بوته نقد و آزمایش قرار میدهند؛ یک امتحان واقعی برای کشورها که مابین المپیک، خود را بسنجند که کجا ایستادهاند. ورزش ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. کاروان ورزش ایران در بازیهای آسیایی همواره یک مدعی جدی بوده و جزو قدرتهای تراز اول و مهم قاره پهناور محسوب میشود اما در بازیهای آسیایی هانگژو کاروان ایران با ادوار پیشین تفاوتهای آشکاری داشت.
در وهله نخست در دوره اخیر بازیهای آسیایی، کمیته ملی المپیک در جهت کوچکسازی کاروان در ابعاد تیمهای اعزامی و حتی کادر سرپرستی حرکت کرد و با کاهش ۱۵۰ نفره کاروان نسبت به دوره گذشته تلاش کرد در این مسیر گام بردارد و همین امر سبب شد با نگاه منطقی و اصولی تعداد قابل توجهی از رشتهها که در سپهر ورزش آسیا و جهان جایگاهی ندارند، از حضور در این آوردگاه مهم بازبمانند؛ چه آنکه کمیته ملی المپیک برخلاف ادوار پیشین قصد نداشت توریست به این رقابتها اعزام کند. نتیجه این سیاست اصولی کاهش تعداد نفرات کاروان بود. اگرچه در میان کاروان اعزامی در برخی رشتهها نیز انتظارات بر آورده نشد و نتایج مطابق انتظار نبود اما در کاروان اعزامی دیگر خبری از توریست نبود.
در کنار موارد فوق، کمیته ملی المپیک جوانسازی کاروان را نیز هدف قرار داد و با همکاری فدراسیونهای ورزشی کوشید کاروانی را به هانگژو اعزام کند که عمده نفرات آن ورزشکاران جوانی هستند که در ابتدای مسیر قهرمانی خود قرار دارند و علاوه بر کیفیت لازم، در این آوردگاه مهم تجربهای بس ذیقیمت توشه راهشان شد؛ نفراتی که تا سالها میتوانند در میادین جهانی بویژه المپیک برای ورزش ایران افتخارآفرینی کنند.
در حقیقت کمیته ملی المپیک کسب مدال به هر قیمتی را نمیخواست، بلکه با یک رویکرد درست و اصولی نگاه ویژهای به بحث پشتوانهسازی داشت تا ورزش ایران در این آوردگاه مهم ستارههای جدیدی را نیز شناسایی کند؛ اتفاقی که در کشتی، اسکیت، دوومیدانی، دوچرخهسواری، واترپلو، هندبال، تکواندو و... رخ داد و عمده نفرات اعزامی نه ستارههای به انتهای خط رسیده، بلکه جوانانی بودند که در ابتدای راه ورزشی و بلوغ حرفهای خود قرار دارند. سیاستی که آینده ورزش ایران را بیمه خواهد کرد و نتیجه آن در سالهای آتی بویژه المپیک بارور خواهد شد.
کمیته ملی المپیک در حد توان برای هانگژو تدارکات مفصلی داشت. از سرکشی مرتب به اردوهای ورزشکاران و تیمهای ملی گرفته تا رسیدگی به امور جاری و برخی دغدغههای قهرمانان و ورزشکاران و در کنار آن پرداخت منظم و کامل بودجه مصوب به فدراسیونهای ورزشی تا پیش از هانگژو، از جمله اقدامات مثبت کمیته ملی المپیک در سال بازیهای آسیایی بود تا ورزشکاران بدون کوچکترین دغدغه و با آمادگی کامل راهی هانگژو شوند.
نباید فراموش کرد تیم مدیریتی کمیته ملی المپیک کمتر از یک سال است عنان کار را در دست گرفته و در بدو ورود باید ورزش ایران را برای بازیهای آسیایی تجهیز میکرد و در همین مدت کوتاه، کم نگذاشت؛ اگرچه سیاستگذاری و برنامهریزی در بحث ورزش نیازمند یک بازه زمانی حداقل ۴ ساله است و پس از آن میتوان عملکرد یک تیم مدیریتی را سنجید و به آن نمره داد. در حقیقت تیم فعلی کمیته ملی المپیک ناگزیر از حرکت روی مسیری بود که تیم سابق کمیته ملی المپیک با دیدگاه و تفکرات مختص خود آن را ریلگذاری کرده بود و از همین رو نمیتوان تمام آنچه را در هانگژو اتفاق افتاد به تیم فعلی نسبت داد.