نوید مؤمن: نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس لحظات آشفتهای را سپری میکند. استمرار و بسط عملیات رزمندگان مقاومت در عمق استراتژیک اراضی اشغالی از یک سو و تشدید نابسامانیها در ارتش رژیم اشغالگر قدس، بسیاری از پیشفرضها و محاسبات ذهنی و عملیاتی تلآویو را به چالش کشیده است. از سوی دیگر، نتانیاهو در ترسیم نقشه اضطراری در قبال شرایط جدید نیز قدرت خلق ثوابت و بنیانهایی که بتواند هندسه و شکل بازی را روی آن استوار کند، از دست داده است. درست در همین بحبوحه، نتانیاهو چارهای جز گفتاردرمانی صهیونیستها و نظامیان سرخورده ندارد. وی در یکی از تازهترین سخنانش مدعی شده است: «خاورمیانه را در چارچوب جنگ با حماس تغییر خواهیم داد. هنوز روزهای سخت سپری نشده است و ما در قلب جنگ قرار داریم و این آغاز ماجراست».
این تنها جمله صحیح و حرف راست نتانیاهو از ابتدای تولد شوم وی تاکنون محسوب میشود. قطعا نبرد رژیم اشغالگر قدس و حماس منجر به بازتعریف مبانی، استراتژیها و مناسبات جاری در منطقه و نظام بینالملل خواهد شد اما این بازتعریف قطعا به ضرر صهیونیستهاست! عملیات توفان الاقصی شکستی راهبردی و ماهوی را به رژیم اشغالگر قدس تحمیل کرده است که محصول و خروجی آن چیزی جز تسریع و تسهیل اضمحلال قطعی رژیم تروریست صهیونیستی نخواهد بود. بدیهی است با تضعیف فوقالعاده صهیونیستها و حرکت آنها به سوی نابودی مطلق، معادلات راهبردی و چهره منطقه تغییر خواهد کرد، بنابراین اصل حرف نتانیاهو صحیح است اما تفسیر و تصور وی از تغییر معادلات منطقه با آنچه در واقعیت رخ میدهد فرسنگها فاصله دارد. گفتاردرمانی نتانیاهو و وارونهنمایی صحنه و اجزای آن، نمیتواند به کاهش شکاف واقعیات میدانی و ایدهآلهای ذهنی نخستوزیر مفلوک رژیم صهیونیستی و همراهانش منجر شود.
سال 2006 میلادی در روزهای آغازین جنگ 33 روزه، ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت رژیم اشغالگر قدس مدعی بود تا نابودی کامل مقاومت لبنان دست از کار نخواهد کشید و حزبالله را برای همیشه از معادلات امنیتی لبنان و منطقه حذف خواهد کرد! اولمرت و عامیر پرتز (وزیر جنگ اسبق رژیم اشغالگر قدس) نیز در آن زمان آدرس تغییر چهره منطقه پس از جنگ 33 روزه را به افکار عمومی جهان مخابره کردند. با این حال ارسال تصاویر انهدام ناوچه ساعر و تانکهای مرکاوا، بدترین ضربه ممکن را به تلآویو تحمیل کرد.
متعاقب وقوع جنگ 33 روزه، چهره منطقه تغییر کرد اما نه به سود صهیونیستها! پس از آن حماسه بزرگ، شاهد گسترش «محور مقاومت» و تبدیل آن به «جبهه مقاومت» بودیم؛ پیشفرض شکستناپذیری رژیم صهیونیستی به دست فرزندان مقاومت در لبنان ابطال شد و حامیان غربی رژیم اشغالگر قدس نیز چارهای جز عقبنشینی از ایدهها و راهبردهای خطرناکی مانند خاورمیانه جدید یا جنگ تمدنها پیدا نکردند.
اکنون ۱۷ سال پس از جنگ ۳۳ روزه، شاهد وقوع حماسهای دیگر در منطقه هستیم. حماس و جهاد اسلامی فرماندهان این حماسه عظیم محسوب میشوند. حتی تحلیلگران غربی طی روزهای اخیر اذعان کردهاند جنس عملیات توفان الاقصی و متعاقبا تبعات آن را باید در چارچوب یک نقطه عطف راهبردی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. به عبارت بهتر، نمیتوان نسبت به این عملیات به مثابه یک حادثه یا حتی نبرد ساده نگریست. هر سناریویی که طی روزهای آتی نبرد رخ دهد، قطعا منجر به تغییر معادلات و انگارههای منطقهای به سود جبهه مقاومت خواهد شد. برقراری آتشبس با واسطهگری بازیگران منطقهای یا استمرار نبرد، هر دو حکم پاشنه آشیل راهبردی (و نه صرفا تاکتیکی) را خواهد داشت، بنابراین امروز تلآویو باید میان دو فاجعه دست به انتخاب بزند. البته به لحاظ روانی میتوان بابت این سردرگمی به صهیونیستها حق داد! آنها برای نخستین بار از زمان اشغال فلسطین، موجودیت نامشروع و حیات حداقلی خود را در خطر میبینند و قدرت هضم این صحنه را هنوز پیدا نکردهاند، البته مقاومت فرصتی برای درک وضعیت جدید به صهیونیستها نخواهد داد. آنچه امروز در تلآویو، حیفا و شهرکهای صهیونیستی میگذرد، حکایت از عزم مقاومت مبنی بر تغییر معادلات راهبردی منطقه به ضرر موجودیت و ماهیت رژیم اشغالگر قدس دارد. عزم راسخ قهرمانان مقاومت، بسیار زودتر از حد تصور دشمنان تحقق خواهد یافت.