دریافتکننده جایزه صلح نوبل در ایران، جنایت رژیم صهیونیستی در غزه را محکوم نکرده است
گروه سیاسی: یک هفته از جنایت جنگی رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین میگذرد؛ جنایتی که اعتراض و نگرانی بسیاری از مردم جهان اعم از مسلمان و غیرمسلمان را درپی داشته و طیف کثیری از افراد در جوامع و کشورهای مختلف را به خیابان کشاند؛ طیف عظیمی از مردم که به صورت حضوری یا مجازی به این خوی وحشیگری فاشیستهای صهیونیست واکنش نشان دادند و اعمال ضدبشری آنها را هم محکوم کردند.
با وجود شهادت و مجروحیت بیش از ۲۰۰۰ کودک فلسطینی و واکنش سخت و جدی جامعه جهانی علیه این توحش اما حامیان و نمادهای حقوق بشر غربی ساکت و منفعل، تنها به این جنایت جنگی نگریسته و حتی کوچکترین واکنشی هم علیه این اقدام ضدبشری صهیونیستها نشان ندادند.
به گزارش «وطن امروز»، بحث حقوق بشر و حامیان آن که دولتهای غربی و ایالاتمتحده آمریکا بیش از همه دم از آن میزنند و با جوایز و عناوین مختلف هم در تلاشند نمادی از آن را به جهانیان نمایش دهند، از مباحثی است که بیش از هر کلیدواژه دیگری امکان برملا کردن استانداردهای دوگانه حقوق بشری را خواهد داشت، چراکه اساسا حقوق بشری مورد توجه است که استانداردهای خودساخته آنها را دربر گرفته و اساسا در جهت سیاستهای کلانی باشد که غرب در دستور کار قرار داده است.
پس اگر دولتی، میلیونها نفر را مورد ظلم قرار داده و به قتل برساند اما جنایتش همسو با سیاستها و استانداردهای غرب باشد، نهتنها در زمره جنایت جنگی و ضد بشری قرار نخواهد گرفت، بلکه از مصادیقی است که باید حتما انجام میشده تا منادی امنیت و صلح شود!
نکته جالبتر این است که دولتهایی معیارهای حقوق بشری را معین میکنند که در قتل و کشتار و جنایت علیه مردم کشورهایی چون افغانستان، عراق، پاکستان، ویتنام، سوریه و فلسطین ید طولایی داشته و در راستای سیاستهای بهظاهر حقوقبشری و انساندوستانه خود، مردم این کشورهای مورد ظلم قرار گرفته را تحت فشار قرار دادند.
منادیان جنگ و زورگویی در نقاط مختلف کره زمین هم در نهایت روزگاری به این جمعبندی رسیدند تا همان معیارهای سلیقهای حقوق بشری خود را به شکل جایزه و تقدیری سیاستزده درآورده و به افرادی که از نظر خود در جهت صلح و امنیت گام برداشتهاند، جایزه صلح نوبل را اعطا کنند؛ جایزهای که اگر نگاهی به سیاهه برندگان آن طی سالهای اخیر انداخته شود، اوج نگاه انساندوستانه، حقوق بشری و صلحآمیز بودنشان برای همگان برجسته میشود(!) مناخیم بگین، شیمون پرز، اسحاق رابین، شیرین عبادی، آنگسان سوچی و این آخری نرگس محمدی؛ فهرست برخی از کسانی است که در جهت تحقق صلح و مصادیق حقوق بشری مورد نظر غرب، قدمهای بهمراتب بلندتری از سایرین برداشتهاند!
مثلا نرگس محمدی همان کسی است که طی سالهای گذشته از هر فرصتی برای ایجاد بحران امنیتی در داخل مرزهای ایران استفاده کرده است. حمایتهای همهجانبه او از جریان آشوب و اغتشاشاتی که سال گذشته پروژه ناامن کردن ایران را دنبال میکرد، نمونهای از این موارد است. همراه شدن با دولتهای بیگانه و حمایت از تحریمهای ظالمانه غرب علیه مردم ایران نیز از دیگر مواردی است که در کارنامه سیاه نرگس محمدی به چشم میخورد.
گفتنی است اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی در حالی بود که نیمه مهرماه پیامهایی از سمت شیرین عبادی و عبدالکریم لاهیجی به نرگس محمدی ارسال شد که چنانچه وی رفتارهای تند و افراطی خود را تشدید کند، آنها میتوانند نظر اعضای کمیته نوبل برای اعطای این جایزه سیاسی به وی را جلب کنند.
این مشت نمونه خرواری از سازوکار غرب در اعطای چنین جایزهای است و مسلما سایر ادعاهای آنها در راستای حقوق بشر و صلح جمعی نیز بهمثابه انبوهی از ادعاهای روانی برای پوشاندن جنایاتی که علیه مردم مظلوم روا داشته میشود، رد خواهد شد.
این مساله آنجا برجستهتر میشود که تنها پس از چند روز از دادن جایزه صلح نوبل به آشوبگری چون نرگس محمدی، رژیم صهیونیستی به تلافی شکست سختی که در عملیات توفان الاقصی از مجاهدان مقاومت دریافت کرده، طی جنایتی جنگی مردم غزه را زیر بمباران شدید قرار داده و تا زمان نگارش این گزارش هم دست از فاجعه ضد بشری خود نکشیده است. رفتار حامیان جریان آشوب اما نسبت به این دو اتفاق کاملا متفاوت است؛ برای اولی که منادی آشوب و جنگ در ایران بود، کف و سوت زده و شادی کردند اما برای دومی، زبان در کام گرفته و سوای سکوت، طرف جانی ضدبشری صهیونیست را هم گرفتند!
جنایات فاشیستهای صهیونیستی که تا این زمان بیش از ۲۲۰۰ نفر از فلسطینیان را شهید و بیش از 8500 نفر از مردم این کشور را زخمی کردهاند هم باعث نشد اندکی از شرافت نداشته برخی مدعیان دروغین صلح و عاملان اصلی آشوب جوشیده و آنها را وادار به واکنش علیه این جنایت کند.
این در حالی است که مردم بسیاری از کشورهای مسلمان و غیرمسلمان جهان، طی اقدامات اعتراضی، هم به صورت مجازی و هم به صورت فیزیکی با حضور در خیابانها، اقدامات سبعانه و غیرانسانی صهیونیستها را محکوم کرده و نتوانستند در برابر پروپاگاندای شدید غرب و رژیم صهیونیستی، شرافت و انسانیت خود را از یاد برده و سکوت کنند. بوئنوسآیرس، برازیلیا، لندن، پاریس، امان، طرابلس، رم، نیویورک، تهران و مردم بسیاری از شهرها و کشورهایی که قلبشان برای مردم مظلوم غزه میتپد، با در دست داشتن پرچم فلسطین از عملیات توفان الاقصی و ساکنان نوار غزه در مبارزه با رژیم صهیونیستی حمایت کرده و نمود واقعی حقوق بشر و انسانیت و صلح را به دول مدعی غرب نشان دادند.
مشخصا عدم موضعگیری و واکنش بانیان آشوب و حامیان و کارفرماهای غربی ایشان، فقط یک وجه را بازنمایی میکند که آن هم پول است؛ وجهی که مسلما اینها را به چنان فلاکت و دریوزگی میاندازد که برای رسیدن به آن حاضرند همه چیز را معامله کنند؛ خاک کشور خود، جان مردم خود و در نهایت شرافت و انسانیتی را که سالها نزد اربابان خود گرو گذاشته و از قِبل آن نان درمیآورند. سیاهه کالاهای معاملاتی اینها در سایه پروپاگاندای غربی و بازی رسانهای آنهاست. کارفرماهای اینها هم مسلما تنها چیزی را مصداق حقوق بشر و انساندوستی میپندارند که سیاستهای خودشان را تحتالشعاع قرار نداده و در جهت تئوریزهکردن جنگ، ناامنی و آشوبهایی که در نقاط مختلف دنیا به راه میاندازند، قرار بگیرد، اگرنه هیچ دلیل قانعکنندهای برای دادن جایزه صلح به افرادی چون مناخیم بگین، آنگ سان سوچی، شیمون پرز و نرگس محمدی که به عنوان بانیان و عاملان آشوب، جنگ و کشتار در دنیا شناخته میشوند، وجود نخواهد داشت.