تلاش اصلاحطلبان و جریان رسانهای ضد انقلاب برای بهرهبرداری سیاسی از قتل داریوش مهرجویی
گروه سیاسی: داریوش مهرجویی، کارگردان نامدار کشورمان و همسرش شامگاه شنبه در ویلایشان به قتل رسیدند. این حادثه بهانهای شد تا جریانی سابقهدار در خونسواری، برای موجسواری و بهرهبرداری سیاسی و مغرضانه از قتل مهرجویی، از همان لحظات ابتدایی وارد عمل شود.
تاکنون تنها اطلاعاتی که در ارتباط با قتل کارگردان مطرح کشور و همسرش منتشر شده، گزارش پزشکی قانونی است. بر اساس گزارش پزشکی قانونی، پس از انجام کالبد شکافی، علت فوت مرحوم مهرجویی و همسرش خونریزی شدید به دلیل جراحات وارده به واسطه برخورد چاقو یا جسم برنده و نوک تیز به بدن اعلام شده است. همچنین طبق گزارش پزشکی قانونی، فرضیهها درباره تجاوز درباره هر دوی مقتولان منتفی است. تاکنون 4 مظنون در جریان تحقیقات و رسیدگی به پرونده قتل مرحوم داریوش مهرجویی و همسرش بازداشت شدهاند که هیچیک از آنها جزو اتباع بیگانه
نیستند. در شرایطی که هنوز هیچ اطلاعی از نحوه قتل و انگیزه قاتل یا قاتلان در دست نیست و تحقیقات پلیس و مراجع ذیربط قضایی در جریان است، رسانههای فارسیزبان خارجنشین با همراهی جریان مغرض داخلی، به دنبال بهرهبرداری سیاسی از خون ریخته شده داریوش مهرجویی هستند.
به طور مشخص شبکه تروریستی اینترنشنال از همان ساعات ابتدایی انتشار خبر، با پیوند این قتل جنایی به قتلهای موسوم به زنجیرهای که در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی اتفاق افتاد، موجسواری روی موضوع را کلید زد. این شبکه تروریستی که در اغتشاشات سال گذشته نیز با تولید اخبار دروغ و کشتهسازی به دنبال تحریک احساسات مردم علیه جمهوری اسلامی بود، در ارتباط با پرونده قتل مهرجویی و همسرش نیز با تکرار این سناریوی نخنما، انگشت اتهام را به سمت جمهوری اسلامی نشانه رفت. این در حالی است که این رسانه وابسته به موساد، هیچ سند و مدرکی در ارتباط با چرایی قتل مهرجویی منتشر نکرده است، چرا که اساسا مدرکی وجود ندارد که بخواهد منتشر شود.
سایر رسانههای فارسیزبان خارجنشین نیز اگرچه فعلا به صورت چراغ خاموش اما همان خط ضدایرانی تروریستهای اینترنشنال را دنبال میکنند؛ خطی که در هفتههای اخیر با سوءاستفاده از حادثه رخ داده برای آرمیتا گراوند دنبال میشد که به نتیجه نرسید و ناکام ماند.
* از شبکه تروریستی تا مغرضان داخلی
همزمان با شبکه تروریستی اینترنشنال، تعدادی از چهرههای وابسته به اصلاحطلبان هم خط متهم کردن حاکمیت به دست داشتن در قتل مهرجویی و وحیده محمدیفر را دنبال کردند.
در همین رابطه میتوان به اظهارات عمادالدین باقی اشاره کرد که در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «قتل هولناک داریوش مهرجویی، فیلمساز برجسته ایرانی و همسرش، دقیقا به سبک قتل داریوش فروهر و همسرش، قطعا پیام واضحی در یادآوری قتلهای زنجیرهای دهه۷۰ دارد. با تداعی قتل 2 داریوش و همسرانشان به یک شیوه، در پی القای چه پیامی هستند؟ بدون شک هرگونه شتابزدگی در قضاوت میتواند اهداف شوم قاتلان را محقق کند».
وی در ادامه نوشت: «توصیه میکنم دستگاههای ذیربط در همین آغاز، با مشارکت افراد و نهادهای مورد اعتماد جامعه در روند تحقیق، راه را برای پذیرش نتایج تحقیق و جلوگیری از پیچیده و شبههناک کردن پرونده که خواست قاتلان تبهکار است، بگشایند».
م.ر سردبیر روزنامه اصلاحطلب هممیهن نیز در اظهار نظری مشابه نوشت: «شب پاییزی، زن و شوهر کاردآجین، آن هم شناختهشده و نامآشنا. مرد، داریوش... آشنا نیست؟ خیلی آشناست. میتوان با همین واژهها، خیلی زود پیش رفت و متنی نوشت و موضعی گرفت. شاید چندان بیراه هم نباشد اما بعضی وقتها باید خشم را فروداد. باید منتظر ماند. باید به قول اهل هنر، آشناییزدایی کرد. شاید سناریوی مهرجویی، پیچیدهتر از آن باشد که فکر میکنیم. پیشاپیش، سکانس آخر را حدس نزنیم...».
همانطور که از این اظهارات پیداست، اصلاحطلبان به دنبال تبدیل یک پرونده قتل جنایی که تاکنون هیچ اطلاعاتی درباره نحوه انجام آن و انگیزه قاتل پیدا و منتشر نشده، به معضل سیاسی و اجتماعی برای جمهوری اسلامی هستند. ربط دادن قتل مهرجویی به قتلهای زنجیرهای آن هم از همان ساعات ابتدایی کشف حادثه، صرفا نشاندهنده میزان غرضورزی اصلاحطلبان است؛ اصلاحطلبانی که خواسته یا ناخواسته پروژه جریان رسانهای ضدایرانی برای التهابآفرینی در کشورمان را پیش میبرند.
این همزبانی ضدانقلاب و اصلاحطلبان در راستای ایجاد التهاب و ناامنی از طریق دروغگویی در حالی است که داریوش مهرجویی از کارگردانهای بیحاشیه و مهم سینمای ایران بود که برخلاف برخی سلبریتیهای مسالهدار که با مواضع سیاسی دنبال شهرت هستند، دارای کارنامه پرباری در حوزه سینما بوده است. دوری مهرجویی از حواشی سیاسی در اتفاقات پاییز 1401 نیز ثابت شد و با وجود فشارهای سیاسی و اهانت اوباش موسم به «زن، زندگی، آزادی» وی حاضر نشد برای خوشایند آنها اظهارنظری علیه جمهوری اسلامی مطرح کند.
در این شرایط کدام عقل سلیم میتواند قبول کند ماجرای مهرجویی دارای ریشههایی مانند قتلهای زنجیرهای است. از سوی دیگر به اعتقاد کارشناسان، قتل این کارگردان سرشناس آن هم به این شکل فجیع، اگر انگیزهای سیاسی داشته باشد، بیشتر مخالفان جمهوری اسلامی مورد اتهام قرار میگیرند، چرا که تلاشی است تا فضای اتهامزنی به نظام و نیز انحراف اذهان از مساله انسانی فلسطین را تقویت کند.
با این وجود اما موضعگیریهای بدون پشتوانه و تلاش برای القای دروغ از سوی اصلاحطلبان، یک بار دیگر نشان داد عناصر این جریان، فاقد صلاحیت فعالیت سیاسی در کشور هستند. ضمن اینکه اکنون این رسانههای اصلاحطلب هستند که به واسطه انتشار اخبار مشکوک همزمان با قتل مهرجویی و همسرش مورد توجه آگاهی و نهادهای نظارتی قرار دارند و اصلاحطلبان بهتر است دنبال راهی برای تبرئه همکاران و همفکران خود در ماجرای ترور باشند.
در کنار همه این موارد بسیار لازم است که دستگاههای امنیتی و قضایی نسبت به برخورد با دروغگویان و عوامل انتساب دروغ به نظام اسلامی اقدام کرده و کوچکترین مماشاتی را اعمال نکنند. این افراد همزمان با رسانه تروریستی اینترنشنال، مقامات جمهوری اسلامی را متهم به قتل یک کارگردان کردهاند. در واقع این افراد مصادیق «پادوهای تروریسم» در ایران هستند و باید به اشد مجازات برسند.
***
یکی دیگر از پروژههای کشتهسازی ضدانقلاب شکست خورد
رسانههای معاند در روزهای اخیر خبری در رابطه با خودکشی یک زندانی در زاهدان منتشر کردند که پیگیریهای قوه قضائیه نشان میدهد این ادعاها صحت ندارد. این رسانهها مدعی شدهاند یک زندانی به نام «اسلم صدیقی» سال ۱۴۰۱ بازداشت و به زندان مرکزی زاهدان منتقل شده و روز چهارشنبه هفته گذشته در زندان از طریق زدن رگ دست خود اقدام به خودکشی کرده است. بر اساس پیگیریهای انجام شده از سوی پایگاه خبری قوه قضائیه، اسلم صدیقی سال گذشته از زندان آزاد شده و اخبار منتشر شده درباره این فرد صحت ندارد. مهدی شمسآبادی، دادستان زاهدان نیز در رابطه با این موضوع گفت: اسلم صدیقی از تاریخ 29/9/1401 تا تاریخ 11/۱۲/1401 در زندان ایرانشهر بوده و بعد از این تاریخ از زندان آزاد شده و در حال حاضر آزاد است. همچنین اسلم صدیقی روز گذشته در گفتوگو با ایرنا، با انتشار فیلمی نسبت به این اقدام رسانههای بیگانه واکنش نشان داد و این ادعاها را تکذیب کرد.