* مهرجویی و همسرش شامگاه شنبه در ویلای شخصیشان در کرج به ضرب چاقو به قتل رسیدند/ * شناسایی 4 مظنون و دستگیری 2 نفر/ * روایت وکیل خانواده مهرجویی درباره مفقود شدن 2 سنتور چند روز قبل از قتل
محمد رشوند: بگذارید با سکانس معروف فیلم پری شروع کنیم. خسرو شکیبایی در تاکسی نشسته است، شروع به گریه میکند و ناگهان سایر سرنشینان بغض میکنند و هم آوایش در اشک ریختن میشوند، کات. به زمان حال بر میگردیم؛ یکشنبه 23 مهر 1402 یک خبر شوکهکننده ناگهان خواب را از چشم مردم ایران میرباید؛ داریوش مهرجویی کارگردان و فیلمساز مشهور ایران به همراه همسهرش وحیده محمدیفر در منطقه فردیس کرج به قتل میرسند؛ با ضربات متعدد چاقو. این پایان التهابآور مردی از سینمای ما است که در قاب آثارش جز شعر و نوای زندگی چیزی نشنیدیم. داریوش مهرجویی و این پایان جنایی غریبترین احتمالی بود که هر بینندهای میتوانست حدسش را بزند. احتمالا بسیاری از اهالی جامعه هنردوست و حتی غیرسینمایی ما که فقط یکی از آثار سینمایی او را دیده باشند، بسان همان سرنشینان تاکسی، اشک میریزند. خیلیها بیآنکه جزئیات را بدانند اما برایشان این پایان تراژیک قابل هضم نیست. مرگ حق است و پایان همه ما اما قتل آن هم به این شکل، هرگز.
اگر داریوش مهرجویی پس از ساخت فیلم «گاو»، در همان ابتدای راه از دنیای سینما خداحافظی میکرد باز هم به بزرگی همین امروزش بود که میشناسیم. گاو کافی بود بیآنکه در «دایره مینا» دوری بزند و از فاجعه «خون کثیف» در قبل از انقلاب در جامعه وقت بگوید، ساکن خانه پرحکایت «اجارهنشینها» شود، با حمید «هامون» به دنیای عرفان سرک بکشد و بعد از عبور از خانه پر داستان بانو سهگانه پردرد سارا، پری و لیلا را به تصویر بکشد. داریوش مهرجویی با همان چند اثر نخستش تا ابد بر تارک سینمای ایران میدرخشید بیآنکه در «درخت گلابی» از عشق کهنه حرف بزند و در «سنتوری» و «میهمان مامان» ما را با سینمای دیگری آشنا کند. بامداد یکشنبه 23 مهر 1402 خون پرحجمی از سینما و فرهنگ ایران در دل یک ویلای بکر و خلوت ریخته شد و چه پایانی تلختر از این برای ما؟
هیچ کارگردانی در تاریخ سینمای ایران به اندازه مهرجویی برای موضوع صدا و و موسیقی در دل سینما ارزش قائل نشد و باید هم بعد از قتل شوکهکنندهاش اینچنین سکوت وحشتآور بر اهالی فرهنگ و هنر حاکم میشد. اگرچه به اقتضای سن و طبیعت غیرقابل گریز گذر زمان، او کم کم همانند هر قهرمانی از روزهای اوجش فاصله گرفت اما همین که بود و نفس میکشید، شاید مایه فخر سینمای ما بود. او رفته و اینک شاهد سناریوهای متعددی درباره قتل او و همسرش هستیم اما بازگردیم به همه آنچه رخ داد و شائبههایی که در کمتر از 24 ساعت به وجود آورد.
* جزئیات قتل داریوش مهرجویی
فرمانده انتظامی البرز جزئیات حادثه قتل داریوش مهرجویی و همسرش را تشریح کرد. سردار حمید هداوند، فرمانده انتظامی استان البرز دیروز در تشریح جزئیات قتل داریوش مهرجویی و همسرش اظهار داشت: شب گذشته - شامگاه شنبه- خبر قتل داریوش مهرجویی (کارگردان سینما و تلویزیون) و همسرش در ویلای شخصی واقع در زیبادشت مشکیندشت توسط دخترشان به پلیس گزارش شد. وی گفت: با حضور پلیس در صحنه مشخص شد قتل بر اثر جراحت ناشی از ضربات سلاح سرد از ناحیه گردن و اعضای بدن به علت نامعلوم توسط فرد یا افراد ناشناس رخ داده است.
* پلیس: آثار ورود جبری در صحنه جرم دیده نمیشود
رئیس پلیس آگاهی کشور میگوید آثار ورود جبری در صحنه قتل خانواده مهرجویی دیده نمیشود و تخریبی در درها رخ نداده است. سردار محمد قنبری با حضور در منزل داریوش مهرجویی صحنه قتل را از نزدیک بررسی کرد. فرمانده پلیس آگاهی کشور گفت: با بررسی صحنه جرم، آثاری در صحنه قتل پیدا شده است که ما احتمال میدهیم مربوط به قاتل باشد. آثار ورود جبری در صحنه جرم دیده نمیشود و تخریبی در درها انجام نشده است. سردار محمد قنبری افزود: نگهبانی شهرک تا منزل مقتول یک کیلومتر فاصله دارد و تمام مسیرهای ورود و خروج در منطقه در حال بررسی است. در این تحقیقات برای نخستینبار از سگهای ردیاب نیز استفاده شده است تا در اطراف منزل به ردیابی بپردازند. وی با اشاره به تلاش ماموران برای پیدا کردن انگیزه قتل گفت: تحقیقات تا رسیدن به قاتل یا قاتلان ادامه خواهد یافت.
* حضور مدیران سینمایی در محل حادثه
در پی قتل داریوش مهرجویی و همسرش برای رسیدگی جدیتر، مدیران سینمایی با حضور در محل حادثه با مقامات قضایی و انتظامی گفتوگو کردند. به گزارش اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، در پی حادثه ناگوار قتل مرحوم داریوش مهرجویی و همسرش، معاونان و مدیران سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در محل واقعه با مقامات قضایی و انتظامی استان البرز دیدار و گفتوگو کردند. بر پایه این خبر، پس از اطلاع از حادثه، حبیب ایلبیگی معاون نظارت و ارزشیابی، مجید زینالعابدین مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و سیدمجید پوراحمدی مدیرعامل صندوق اعتباری هنر ضمن حضور در محل وقوع حادثه و تشکیل جلسه، پیگیر ابعاد این جنایت شدند. مدیران وزارت ارشاد و سازمان سینمایی در گفتوگو با رئیس کل دادگستری استان، فرماندهی کل انتظامی استان البرز، همچنین مقامات قضایی و انتظامی حاضر در محل خواستار پیگیری همهجانبه این حادثه تا روشن شدن کامل ابعاد آن شدند.
* ماجرای مفقود شدن اشیای خانه مهرجویی پیش از قتل
وکیل خانوادگی مرحوم مهرجویی میگوید: چند ماه قبل و پیش از آنکه خانواده مهرجویی به فرانسه سفر کنند، یکی از بستگانش از آنان میخواهد به دلیل مشکل خانوادگیای که برایش به وجود آمده، در ویلای شخصی مهرجویی در شهرک زیبادشت ساکن باشد. آنها نیز قبول میکنند. وی میافزاید: ۴ ماه پیش، پس آنکه خانواده مهرجویی از سفر فرانسه به ایران بازگشتند، داریوش به من گفت ۲ سنتوری که برای ساخت فیلم علی سنتوری تهیه کرده بوده است، از خانهاش ناپدید شده است. فرد دیگری که با خانواده مهرجویی آشناست و از ساکنان شهرک است نیز اشارهای به جابهجا شدن کتابهای نفیس استاد میکند. وی میگوید: بعد از سفر استاد چندین بار به من گفت ترتیب کتابهایی که داشتهام به هم ریخته است و در این میان برخی از کتابهای نفیسی که داشتم نیز اکنون پیدا نمیکنم. وکیل خانواده مهرجویی این را هم میگوید که «من خواستم سرقت سنتورها را پیگیری کنم که مرحوم مهرجویی اجازه نداد، حتی همین نکتهای را که هم مرحوم محمدیفر در پستش اشاره کرده نیز خواستم پیگیری کنم، باز هم ممانعت کردند و اجازه طرح شکایت از این موضوع را به من ندادند». به گزارش فارس، تاکنون ۴ مظنون در جریان تحقیقات و رسیدگی به پرونده قتل مرحوم داریوش مهرجویی و همسرش بازداشت شدهاند که هیچیک از افراد بازداشتشده از اتباع بیگانه نبودهاند.
***
معمای تاریخ پست بیتاریخ
اسکرینشات مرموز
انتشار یک اسکرینشات عجیب منتسب به همسر مهرجویی ساعاتی قبل از قتل در یک سایت اینترنتی
انتشار مصاحبه روزنامه اصلاحطلب با مقتوله در روز اعلام خبر قتل
نخستین واکنش تلخی که پس از خبر قتل بهتآور داریوش مهرجویی و همسرش در فضای مجازی حاکم شد، موج عجیبی بود که در راستای پروژه افغانهراسی به راه افتاد. ۲ پست اینستاگرامی و یک مصاحبه با مرحوم محمدیفر مربوط به شماره روز گذشته روزنامه اعتماد و سایت اینترنتی فراز، نکات مبهم ماجرا بود. در این میان یک پست بیتاریخ منتسب به صفحه شخصی همسر مهرجویی شاید کلید ماجرا باشد. در این پست که متاسفانه در اسکرینشات آن تاریخ وجود ندارد و در صفحه اینستاگرام مقتوله نیز دیگر نیست، نوشته شده است: «امشب فاجعه بود؛ ساعت ۸ داشتم به زندگی میرسیدم و اینکه شام چی بذارم. همسرم خواب بود. مونا بیرون خانه. در سکوت یهو دیدم سگمون، چیلی بد داره پارس میکنه. احساس خطر کردم، در آشپزخانه رو فورا قفل کردم. بعد دیدم چیلی رفته جلوی در ورودی خونه و بد عصبانی است... رفتم دیدم در پشت شیشههای مات پنجره از پشت یک نفر چسبیده به در... اول فکر کردم شوخی است... گفتم کی هستی؟... هیچی نگفت، هی گفتم تو کی هستی؟ حرف زشتی زد و ناگهان چاقویی از پشت سایه روشن مات پنجره به من نشان داد... گفتم الان زنگ میزنم 110. گفت بزن ولی حسابتون رو میرسم. لهجه ایرانی نداشت. فورا به نگهبانی شهرک زنگ زدم... رسیدن ولی طرف فرار کرده بود اما من رو با چاقو تهدید کرد. این چند وقت مورد دستبرد هم قرار گرفتیم... از گوشی بگیر تا لپتاپ و البته ۲ سنتور با اسم و عکس داریوش مهرجویی و بهرام رادان برای چند سال پیش پروژه سنتوری. اینجا اعلام میکنم خرید و فروش این ۲ سنتور غیرقانونی و دزدی است». این پست بیتاریخ مشخص نیست دقیقا برای چه زمانی است و حتی در صفحه اینستاگرام همسر مهرجویی نیز وجود ندارد. اما عدهای عنوان میکنند ناظر به پست دیگری که در آن تاریخ مندرج شده، برای 8 بهمن 1401 است و عدهای دیگر میگویند برای 15 مهر 1402. با جستوجو در فضای مجازی میبینیم اولین بار سایت سینما اعتماد 17 مهر این پست را منتشر کرده است. سایت اعتماد آنلاین نیز روز 18 مهر به این پست اشاره کرده است اما ماجرا وقتی عجیبتر میشود که سایت اینترنتی فراز روز شنبه 22 مهر این اسکرینشات را مجددا منتشر میکند، بیآنکه به تاریخش اشاره کند. این سایت ۲ ساعت قبل از قتل مهرجویی و همسرش این اسکرینشات مجهول را بازنشر کرد. جالب اینکه این سایت اینترنتی روز گذشته خبر خود را از روی سایت حذف کرد! روزنامه اعتماد هم در شماره دیروز خود ادعا کرده با همسر مهرجویی مصاحبه اختصاصی کرده است اما در این مصاحبه که دیروز منتشر شد، هیچ حرف تازهای به نقل از مرحوم محمدیفر دیده نمیشود و تنها همان بازخوانی محتوای آن پست بیتاریخ است. به عبارتی مصاحبه اعتماد با همسر مهرجویی (به فرض صحت) احتمالا در همان ساعتی که مهرجویی و همسرش به قتل رسیدند در صفحه این روزنامه جایگذاری شده بود. اگر فرض کنیم حقیقتا این پست بیتاریخ و پاک شده برای 15 مهر 1402 است، چرا باید در تاریخ 22 مهر و با گذشت یک هفته از ماجرا، ناگهان ۲ رسانه اصلاحطلب به موضوع تقریبا بیات شده در یک روز بپردازند و تنها چند ساعت بعد از این موضوع، ناگهان آن قتل هولناک رخ دهد؟ طبیعتا این موضوعی است که فراجا به آن خواهد پرداخت و مشخص میکند اولا تاریخ واقعی پست مورد بحث درباره تهدید فرد چاقو به دست برای چه زمانی است، ثانیا چه علتی داشته است با وجود فرض انتشار در تاریخ 15 مهر 1402، یک هفته بعد ۲ رسانه همزمان بعد از 7 روز آن را بازخوانی کنند تا بعد از این قتل حیرت انگیز، اذهان عمومی به سمت و سوی پروژه افغانهراسی برود و البته مهمتر از همه اینها مشخص میکند آیا اساسا این پست ادعایی صحت دارد یا خیر. چون هیچ مدرکی درباره انتساب آن به همسر مهرجویی وجود ندارد. بدون شک اینها همه کلیدهای ماجراست و مهمتر از همه اینها شاید پیگیری ادعای روزنامه اعتماد مبنی بر مصاحبه با همسر مهرجویی و صحتسنجی این ماجرا بتواند در یافتن سرنخهای قتل کمک کند. در صورت انجام مصاحبه و وجود فایل صوتی، شاید بتوان به مستندات مهمی درباره قتل و یافتن قاتل یا قاتلان دست یافت. در غیر این صورت، باز یک معمای پیچیده دیگر ایجاد میشود.