مهدی طاهرخانی: بزرگترین دستاورد پرسپولیس در قزوین نه تنها ۳ امتیاز با ارزش و مهم بود که باید به یک «اتفاق» مهم و «مغفول» اشاره کرد؛ پرسپولیس با وجود تغییرات بالای 60 درصد، همانطور بازی کرد که پیشتر از این تیم دیده بودیم. دستکم به دنبال «بهانه» نبودند که «نبردیم» چون ۷ بازیکن اصلیمان را نداشتیم! ۳ امتیاز زیر سنگ بها بود نه بهانه.
شاید قدرت نه چندان زیاد پیکان، کمک شایانی به قرمزها کرد اما از یاد نبرید آنها تقریبا با تیم دوم خود مجبور به بازی خارج از تهران شدند. نقطه قوت پرسپولیس در امور تدافعی «مثلث» انتهای زمین آنهاست؛ ۳ ضلعی ملیپوش و قابل ستایش این تیم که به علت مصدومیت سنگین یکی از این ۳ تا پایان فصل دیگر شاهد تکرارش نیستیم؛ بیرو، کنعانیزادگان و پورعلیگنجی.
۳ بازیکن مهم تیمملی که به احتمال بسیار زیاد هر سه از بازیکنان ثابت ما در جام ملتهای پیش رو به حساب میآمدند اما مصدومیت مرتضی پورعلیگنجی همه چیز را بر باد داد. دستکم تا ۶ ماه نه پرسپولیس او را خواهد داشت نه تیم ملی. به واسطه نداشتن گلر ذخیره مطمئن، کادر فنی مجبور به استفاده از بیرانوند تازه از راه رسیده شد. مرتضی پورعلیگنجی را دیگر در اختیار ندارند اما از هراس مصدومیت، کنعانیزادگان برخلاف بیرانوند استراحت کرد که این غیبت میتوانست «تاوان» بسیار سنگینی داشته باشد.
موقعیتهای متعددی که نصیب پیکان شد دلیل اصلیاش همین موضوع بود. طبیعی است که کیفیت فرشاد فرجی با پورعلیگنجی این همه فاحش و محسوس باشد، البته گولسیانی تا حدودی توانست جای کنعانیزادگان را پر کند اما ناهماهنگیهای زیادی بویژه در ضدحملات، آفسایدگیری و سانترهای پیکان دیده شد.
از سوی دیگر، نبود مهدی ترابی، وحید امیری و سرلک عملا قدرت جبهه چپ قرمزها را کاهش داد. شاید عالیشاه قادر بود موازنه را برقرار کند اما او هم در «آمبولانس» پرسپولیس آخرین صندلی را رزرو کرده بود.
واقعیت این است که هواداران پرسپولیس باید تا انتهای فصل با نبود یاسین سلمانی کنار بیایند. پیکار با فولاد در اهواز و آن بازی یکطرفه و مالکانه با ترکیب کاملا متفاوتتری حاصل شده بود اما کادر فنی باید نشان میداد پایداری در اصول تاکتیکیاش صرفا به حضور چند ستاره نیست. میلاد سورگی نیمه دوم بهتر شد و با محوریت طراحی حملات توسط سروش رفیعی، پرسپولیس همانگونه بازی کرد که همیشه به آن سبک وفادار است.
نبود ۷ بازیکن از ۱۱ مهره ثابت، عملا باعث زلزله ویرانگر در هر تیمی میشود و باید این واقعیت را هم در نظر گرفت اگر تیم قدرتمندتری روبهروی قرمزها قرار میگرفت آنها به مشکل جدی بر میخوردند.
* نبود مهرهها همتاکتیک را برهم نزد
با این وجود در اکثر دقایق بازی شاهد همان فوتبال مالکانه پرسپولیس و بازیسازی از انتهای زمین بودیم. نبود مهدی ترابی و امیری به صورت محسوسی باعث افت خلاقیت در جناح چپ شده بود اما از شانس خوب گلمحمدی، سروش رفیعی در بهترین فرم خودش بود؛ یکتنه ۲ پاس گل داد و یک پنالتی هوشمندانه گرفت. از طرفی شهاب زاهدی هم برخلاف بازیهای قبل، موقعیتهای کمتری را خراب کرد و موفق شد از ۵ موقعیت نسبتا خوبی که نصیبش شد ۳ گل بزند. منهای ترابی چند بازیکن در سالهای اخیر موفق به هتتریک در پرسپولیس شدهاند؟ از این رو نباید بیتفاوت از کنار این ۳ گل گذشت و گفت کار چندان مهمی نبود. اتفاقا کاملا عکس. هم مهم بود هم میتواند نقطه عطف فوتبال او باشد. شهاب زاهدی ثابت کرد با وجود شروع ناامیدکننده، کمکم توان بازیابی روحیه خودش را دارد. بعد از آن شروع ضعیف و اتفاقات دیدار با النصر شاید هر بازیکنی بود از حیث روحی کاملا ویران میشد اما شهاب نشان داد قدرت عجیبی در بازیابی روحیهاش دارد. درست در نقطه مقابل مهدی عبدی که با چند انتقاد ناگهان سقوط میکرد.
زدن آن پنالتی حساس با حضور گولسیانی درون زمین، روحیه و اعتماد بهنفس خاصی را طلب میکرد و شهاب نشان داد از این موهبت برخوردار است.
اگر او همین روند را ادامه دهد شاید بعد از سالها پرسپولیس در خط حمله صاحب یک آقای گل شود.
اما همانطور که شرحش رفت، بزرگترین برگ برنده پرسپولیس در قزوین، وفادار بودن به اصلش بود. نبود ۷ بازیکن ثابت و تاثیرگذارش موجب نشد کادر فنی تاکتیک همیشگیاش را عوض کند. صد البته کیفیت کار با حضور مهرههای اصلی گونه دیگری میشد اما همان مثلثهای همیشگی در کانالهای کناری ساخته شد؛ در چپ با حضور سروش، نعمتی و سورگی و در راست دانیال، صادقی و عمری. کیفیت پایین چمن (فریب سبز بودنش در تصاویر تلویزیونی را نخورید، چرا که اکثر بازیکنان از بد بودنش گله کردند) موجب نشد آنها به فوتبال مستقیم رو بیاورند.
پرسپولیس اگرچه در چند صحنه حقیقتا خوششانس بود که دروازهاش بیشتر از یک بار باز نشد اما آنها روی همان تاکتیک همیشگیشان ۳ گل زدند و چند موقعیت در حد تکبهتک را هم از دست دادند که مهمترینش ضربه سورگی بود که مدافع پیکان مانع فرو ریختن دروازه بدون دروازهبان پیکان شد.
با توجه به وقفههای پرتعداد لیگ این فصل که تا اینجای کار بیشتر از فوتبال تعطیلی را شاهد بودیم و در ادامه به واسطه جام ملتهای آسیا سکتههای بیشتری هم خواهیم داشت، داشتن یک نیمکت آماده و پرروحیه، باعث قهرمانی هریک از مدعیان خواهد شد.
پرسپولیس به ۲ مدافع مرکزیاش وابستگی زیادی داشت و دلیل اصلی اینکه تیمهای حریف قادر به ساختن موقعیت هم نبودند به بازیخوانی و استواری پورعلیگنجی و کنعانیزادگان مربوط بود اما پنجشنبه شب هیچکدام نبودند. نبض سرخها در میانه میدان دست سرلک و امیری است. طراح حملات آتشین از جناح چپ، ترابی است و چه حسرت بیپایانی برای هواداران قرمز که تازه جواهری مانند یاسین را دیده بودند و حالا به جز «مرتضی» همه این ستارهها به علاوه عالیشاه باز خواهند گشت اما تا سال ۱۴۰۳ خبری از یاسین سلمانی نیست.
پرسپولیس اینگونه شامگاه پنجشنبه آزمون دشواری را در غیاب پرحجم ستارههایش پشت سرگذشت. تولد شهاب را جشن گرفت و خرسند شد در روزهای سخت، سروش چگونه جور بقیه را میکشد.
لیگ بیستوسوم، فرسایشی و شاید طولانیترین لیگ در همه جهان، یک «قهرمان» بیشتر نخواهد داشت. این مجموعه باید نیمکت بسیار خوب با ذهنیت همیشه برنده داشته باشد، چه پرسپولیس، چه سپاهان، چه استقلال و تراکتور.
فرقی ندارد، لیگ فرسایشی، وقفههای کلافهکننده برای جام ملتها و لیگ قهرمانان آسیا به علاوه بحران مصدومیتها سراغ تکتک تیمها میآید. شاید «غرولند» و بهانه نداشتن فلان بازیکن، مصرف چندروزه برای مربیان بازنده داشته باشد اما واقعیت این است که در پایان لیگ این فصل آن تیمی فاتح جام است که تیم دومش با قدرت و ذهنیت همان تیم اول وارد میدان شود. از یاد نبرید سپاهان چند مهره موثرش مثل نورافکن، شکاری و مغانلو را به خاطر مصدومیت در اختیار نداشت و احتمالا در چند بازی پیش رو هم نخواهد داشت. اعتماد به مهرههای نیمکتنشین تنها راه رسیدن به جام است.
پرسپولیس نشان داد دستکم در این مورد تیم تقریبا متوازنی دارد و محک این واقعیت مهمترین دستاورد پرسپولیس در قزوین بود.
***
استقلال بازی باخته مقابل هوادار را به زیبایی برد
هوادارپسند
روز گذشته تیم فوتبال استقلال در شرایطی مقابل هوادار صفآرایی کرد که کمتر کسی چنین سناریویی را برای این بازی متصور بود. آبیها در همان دقایق ابتدایی بازی 2 بر صفر عقب افتادند و این نتیجه همچون آب سردی بود بر پیکر هوادارانی که برای نخستینبار این فصل در ورزشگاه آزادی شاهد بازی تیم محبوب خود بودند اما همانند دفعات گذشته باز هم این جواد نکونام بود که درس بازگشت را به محمود فکری دیکته کرد. مهمترین شاخصه استقلال به همراه جواد نکونام در این فصل به آرامش آنها مربوط میشود؛ تیمی که 2 بر صفر عقب افتاده بیآنکه به فوتبال احساسی و مستقیم روی بیاورد، گام به گام تاکتیک مد نظرش را در زمین پیاده کرد و روی درخشش خیرهکننده مهرداد محمدی توانست 3 گل به تیم فوتبال هوادار بزند. محمدی در همان نیمه نخست موفق شد یک ضربه پنالتی را نیز از حریف بگیرد و همانند 2 فصل گذشته این کوین یامگا بود که به راحتی موفق شد این ضربه پنالتی را تبدیل به گل کند. اگر چه هوادار با نتیجه 2 بر یک نیمه نخست را به رختکن رفت اما با توجه به عقب کشیدن افراطی و عجیب این تیم و حمایت همهجانبه سکوها، استقلال بازی را کاملا در دست گرفت و موفق شد روی خلاقیت وینگر تازه واردش، 2 گل دیگر به ثمر برساند؛ یک بار روی ضربه سر و دیگری ضربه شوت خیرهکنندهای که ورزشگاه آزادی را به مرز انفجار کشاند. استقلال این بازی را با نتیجه ۳ بر ۲ پیروز شد تا باز هم ثابت شود در رقابت محمود فکری و جواد نکونام، این سرمربی استقلال است که دست بالا را دارد. تعویضهای نکونام کمک شایانی به بازگشت آبیها کرد. او درست در همان دقایقی که تیمش محتاج تغییر تاکتیک بود، هر 5 تعویضش را انجام داد تا آب رفته را به جوی بازگرداند. به این ترتیب آبیها به خاطر تفاضل گل پایینتر از پرسپولیس به رده دوم جدول رسیدند تا همچنان تیم نکونام یکی از مدعیان اصلی کسب جام باشد.