نوید مؤمن: همزمان با جنایات آشکار رژیم منحوس و اشغالگر صهیونیستی در نوار غزه، شاهد وقوع اتفاق دیگری در آمریکا بودیم که ارتباط مستقیمی با فضاسازی دروغین و کاذب سیاستمداران و رسانههای غربی علیه فلسطینیان داشت. در این جنایت، یک کودک ۶ ساله فلسطینی به همراه مادرش در ایالت ایلینوی با چاقو مورد حمله قرار گرفت و سپس در بیمارستان بر اثر شدت جراحات جان باخت. جو بایدن در واکنش به این جنایت مدعی شد این اقدام هولناک و نفرتانگیز در آمریکا جایی ندارد و با اصول و ارزشهای اساسی ما در زمینه آزادی و اعتقادات این کشور در تضاد است!
واقعیت امر این است که قتل کودک ۶ ساله فلسطینی در آمریکا، ترجمان و انعکاسی بسیار تلخ اما واقعی از همان فرهنگ و ارزشهای این کشور است. زمانی که رئیسجمهور یک کشور کمتر از 12 ساعت پس از بمباران بیمارستان المعمدانی راهی تلآویو میشود و حمایت رسمی و تمام قد خود را از کودککشی دستهجمعی صهیونیستها ابراز میکند، قطعا نمیتواند از محکومیت قتل کودک ۶ سالهای در خاک آمریکا سخن بگوید! کودکی که تنها به جرم فلسطینی بودن و مخالفت خانوادهاش با موجودیت رژیم صهیونیستی توسط فردی نژادپرست و طرفدار صهیونیسم، به وحشیانهترین شکل ممکن سلاخی شد و جان خود را از دست داد.
این حادثه شنبه هفته گذشته رخ داد اما به گونهای ابعاد و جزئیات آن از سوی رسانههای آمریکایی و اروپایی سانسور شده که گویا اساسا چنین موضوعی واقعیت نداشته و صرفا نوعی توهم بوده است! جریانهای رسانهای غرب ابعاد گسترده خبری و تحلیلی مربوط به قتل دهشتناک کودک فلسطینی در آمریکا را در میان فضاسازیهای صهیونیستی خود در جنگ غزه سانسور کردهاند؛ کافی بود این اتفاق برای یک صهیونیست در خاک آمریکا یا هر کشور دیگری رخ میداد تا شاهد صدور بیانیههای متعدد پارلمان اروپا، کنگره آمریکا و تبدیل شدن چهره قربانی فرضی به تیتر اول واشنگتنپست، نیویورکتایمز و یواسایتودی باشیم! بایدن با صدور یک بیانیه صوری، تلاش کرده است مانع تمرکز بیشتر افکار عمومی آمریکا و جهان بر قتل کودک فلسطینی در ایالت ایلینوی شود و منظومه رسانهای - تبلیغاتی غرب نیز مشغول مدیریت اجرای این بازی نانوشته وقیح است. این ماجرا، چیزی فراتر از استانداردهای دوگانه حقوق بشری و... بوده و منبعث از نوعی وقاحت ذاتی در ساختار حکمرانی غرب است.
در این ساختار حکمرانی، ارزشها، هنجارها و اخلاقیات دارای ارزش ماهوی نبوده و متناسب با اراده جریانات حاکم بر قدرت و ثوابت راهبردی و سیاسی غرب مورد تفسیر قرار میگیرد. نکته قابل تامل دیگر اینکه آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز ترجیح داده است در برابر این جنایت سکوت کند تا مبادا تمرکز دولت بایدن برای حمایت از صهیونیستها در نسلکشی غزه به هم بریزد! البته از دبیرکل سازمانی که قدرت و جرات صیانت از جان کودکان بیگناه فلسطینی را در غزه نداشته و اینگونه وقیحانه در برابر کشتار دستهجمعی افراد در یک بیمارستان منفعلانه عمل میکند، بیش از این نیز انتظاری نیست. در پارلمان اروپا و سازمانهای مدعی حقوق بشر در غرب نیز خبری از بیانیههای اشکبار در همدردی با بازماندگان کودک ۶ ساله فلسطینی سلاخی شده در آمریکا نیست! گویا ملیت و اصالت این کودک فلسطینی جایی را برای صدور چنین بیانیهای باقی نمیگذارد و بالعکس، باید رسانهها و سیاستمداران آمریکایی و اروپایی در قبال این حادثه سراغ پلن B بروند، یعنی همان سانسور، لاپوشانی و ادغام خبر در میان صدها خبر دیگر که در نهایت منجر به تمرکززدایی مخاطبان از اصل ماجرا شود! اینها همان افراد و رسانههایی هستند که جایزه صلح نوبل را به امثال نرگس محمدی و شیرین عبادی اهدا کردند.