گروه سیاسی: شامگاه 22 مهر امسال دختر داریوش مهرجویی در تماس با پلیس، از قتل هولناک پدر و مادرش وحیده محمدیفر خبر داد. اگرچه از همان ابتدا تحقیقات پلیس و دستگاه قضا در ارتباط با این پرونده قتل به صورت ویژه آغاز شد اما هولناک بودن این قتل باعث شد جریانی فرصتطلب با سوءاستفاده از ابهاماتی که در ماجرا بود، پروژه بهرهبرداری سیاسی از این حادثه و ایجاد هجمه علیه حاکمیت را کلید بزند. چهرهها و رسانههای اصلاحطلب از همان لحظات ابتدایی انتشار خبر قتل مهرجویی و وحیده محمدیفر؛ در حالی که هنوز نه قاتلان شناسایی و بازداشت شده بودند و نه از انگیزه قتلها اطلاعاتی در دست بود، به صورت مستقیم و تلویحی انگشت اتهام را به سوی جمهوری اسلامی نشانه رفتند. دست داشتن یک گروه سازمانیافته در پس پرده قتل مهرجویی، ایجاد تشکیک در روند تحقیقات پلیس و طرح بیاساس ارعاب جامعه با قتل داریوش مهرجویی، ادعاهای بیاساسی بود که در این مدت از سوی چهرههای شاخص و روزنامهها و رسانههای اصلاحطلب تولید و بازنشر شد و از سوی شبکههای فارسیزبان خارجنشین از جمله شبکه تروریست اینترنشنال به صورت ویژه پوشش داده شد.
اما اکنون یک هفته پس از کشته شدن داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر، ابعاد ماجرا تقریبا روشن شده است. قاتلان مهرجویی و همسرش شناسایی و بازداشت شدند و اعتراف کردند؛ اعترافاتی که نشان میدهد برخلاف تلاش اصلاحطلبان برای القای این گزاره که قتل مهرجویی و محمدیفر هدفمند و سازمانیافته بوده، این قتلها رنگ و بوی انتقامجویانه داشته است.
قاتل اصلی داریوش مهرجویی که اکنون مشخص شده باغبان سابق او بوده، در اعترافات اولیهاش که بامداد روز گذشته توسط پلیس منتشر شد، گفته است: بعد از اینکه با شکایت خانواده مهرجویی دستگیر شدم، از آنها کینه به دل گرفتم. آنها بهخاطر یک جاروبرقی از من نگذشتند و وقتی آزاد شدم، سراغشان رفتم و خواستم ۳۰ میلیون تومانی را که از آنها طلب داشتم بدهند اما انکار کردند.
با توجه به این اعترافات، باید گفت انگیزه قاتل و همدستان او در به قتل رساندن داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر، شخصی و یک اقدام انتقامجویانه بوده است اما اکنون که هم قاتلان دستگیر شدهاند و هم ابهامات پرونده قتل کارگردان مشهور ایرانی تا حدودی روشن شده، موضوعی که باید مورد بررسی قرار گیرد، عملکرد فراجا و دستگاه قضا در ارتباط با این پرونده است.
* یک تقدیر، یک انتقاد
قاتلان مرحوم مهرجویی و همسرش ظرف 5 روز شناسایی و دستگیر شدند. این نشان از سرعت عمل فراجا و قوه قضائیه دارد که شایسته تقدیر است اما چیزی که توی ذوق میزند، ضعف عملکرد پلیس و دستگاه قضایی در اطلاعرسانی و ارائه جزئیات پرونده است. از آنجا که در این حادثه، یک فرد نامآشنای حوزه فرهنگ و سینما به طرز فجیعی به قتل رسیده بود، انتظار میرفت پلیس و مراجع ذیربط، از همان ابتدای کار با مدیریت فضای رسانهای و ارائه دقیق جزئیات پرونده، راه را بر فرصتطلبان ببندند اما چیزی که در واقع اتفاق افتاد، ارائه قطرهچکانی اطلاعات از سوی پلیس بود که همین موضوع باعث شد فضا برای بهرهبرداری سیاسی و جناحی اصلاحطلبان از حادثه ویلای زیبادشت فراهم شود.
همین عدم مدیریت رسانهای افکار عمومی از سوی پلیس و دادستانی منجر به این شد که اصلاحطلبان، حاکمیت را در جایگاه متهم ردیف اول حادثه نشانده و برای جمهوری اسلامی رجز بخوانند که اگر نتایج تحقیقات پرونده قتل چیزی خلاف انتظار آنها باشد، برای جامعه قابل پذیرش نخواهد بود. یعنی اجازه نخواهند داد قابل پذیرش باشد!
یکی دیگر از ضعفهایی که دادستانی در پرونده قتل مهرجویی از خود نشان داد، بیعملی در برخورد قاطع با تشویشکنندگان اذهان عمومی جامعه بود. در حالی که انتظار میرفت دادستانی، نسبت به برخورد با دروغپردازان و موجسواران ورود کند و اجازه فرصتطلبی را به جریان خاص سوءاستفادهگر ندهد، شاهد بیرغبتی یا بیمیلی دستگاه قضا در ارتباط با این موضوع بودیم.
با این حال اکنون که همه ابعاد پرونده روشن شده، لازم است مراجع قضایی نسبت به برخورد با افراد و جریانی که پروژه تهمتزنی آشکار به جمهوری اسلامی را دنبال میکردند، ورود کند.