سیدعلی هدایتی: عملیات توفان الاقصی از سوی مقاومت فلسطین هیمنه ارتش صهیونیستی را درهم شکست و ضربهای بسیار بیشتر از ۲ جنگ ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ اعراب به رژیم صهیونیستی وارد کرد.
از سوی دیگر خشونت دیوانهوار صهیونیستها در کشتار و نسلکشی مردم غزه، موجب خشم و نفرت عمومی در دنیا علیه رژیم اشغالگر قدس شده و آبرو و اعتباری برای این رژیم باقی نگذاشته است.
در کنار این واقعیات بسیار مهم که ناشی از بهکارگیری اندیشه مقاومت در مقابل رژیم اشغالگر قدس است، رفتار مردم مظلوم غزه در قبال تهاجم وحشیانه نیز درسآموز است. مردم غزه با وجود این حملات وحشیانه همچنان از مقاومت حمایت میکنند و حاضر به ترک غزه نیستند. ۲ دلیل عمده مردم غزه در عدم ترک این باریکه، یکی عدم تمایل به ترک کشور و سرزمین مادری و دیگری عقیم گذاشتن راهبرد صهیونیستها برای از بین بردن حماس است.
چرا فلسطینیها به این نتایج رسیدهاند؟
۱- باور عمیق به مقاومت به عنوان تنها راه حفظ سرزمین و مقابله با اشغالگران. به عبارت دیگر فلسطینیها به این باور رسیدهاند که هزینه مقاومت بسیار بیشتر از سازش است.
۲- عدم پایبندی رژیم صهیونیستی به قوانین و پیماننامههای بینالمللی. فلسطینیها بیشتر از هر مردم دیگری عدم پایبندی صهیونیستها به قوانین بینالمللی و توافقنامههای مختلف با رژیم صهیونیستی از جمله توافق ۱۹۶۷ را دیده و با تمام وجود لمس کردهاند.
تاریخ را که نمیتوان از میانه آن خواند و ارزیابی کرد و بر اساس آن نسخه نجات ارائه داد. اینکه برخی در داخل ایران میگویند حماس باید فلسطین و غزه را ترک کند تا وحشیگری صهیونیستها به اتمام برسد(!) نشانه ناآشنایی آنها با تاریخ فلسطین و عدم فهم آنها از معادلات این منطقه است. نسخه سازش در ادوار گذشته نیز به بهانه حفظ جان فلسطینیها روی میز گذاشته و امضا شد اما آیا طی سالهای اخیر اشغالگران برای حکومت فلسطینی برآمده از سازش، اعتباری قائل بودهاند یا به توافقنامهها با این حکومت پایبند بودهاند؟ اشغالگران برخلاف مفاد توافقنامههای صلح با دولت خودگردان عمل کردهاند. در کنار تداوم اشغالگری و ساخت شهرکهای جدید، آنها حتی از به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی نیز سر باز زدهاند و آنها را در قالب دولت خودگردان به رسمیت میشناسند. رژیم صهیونیستی از به رسمیت شناختن پاسپورت فلسطینی هم خودداری میکند و یک تشکیلات سیاسی محدود و کاملا کنترلشده را در سرزمینهای اشغالی قابل پذیرش دانسته است. به عبارت دقیقتر، رژیم اشغالگر برخلاف توافقنامههای امضاشده با فلسطینیها بویژه قرارداد ۱۹۶۷، هرگز حاضر به به رسمیت شناختن کشور و دولت فلسطینی نشده است. در واقع آنها تاکنون حاضر نشدهاند حتی نسخه سازش فلسطینیها با خود را نیز به رسمیت بشناسند!
در چنین شرایطی این نسخه مقاومت بود که گام به گام منجر به عقبنشینی صهیونیستها شد و باریکه غزه را تبدیل به تنها نقطه از سرزمین فلسطین کرد که تحت مدیریت کاملا فلسطینی قرار دارد و رژیم اشغالگر در آن نقشی ندارد. اگر مردم مظلوم غزه زیر بمبارانهای وحشیانه تاب میآورند و حاضر به ترک غزه نیستند حتما به این دلیل است که برای آنان غزه روزنه و نوید پیروزی نهایی فلسطین است. مردم در باریکه غزه، پس از دههها، زندگی در خاک فلسطین و تحت مدیریت فلسطینی را تجربه کردهاند که این نیز نتیجه مقاومت است
لذا در چنین شرایطی با در نظر گرفتن این واقعیات، چگونه برخی در داخل توصیه میکنند حماس از غزه خارج شود تا مردم غزه از زیر بمباران صهیونیستها نجات یابند؟ افرادی که چنین پیشنهادهایی میدهند از وضع زندگی فلسطینیها در مناطق تحت مدیریت تشکیلات خودگردان باخبرند؟ آیا مردم آن مناطق اکنون در امنیت و رفاه قرار دارند و از گزند صهیونیستها در امانند؟ توهینهای مکرر صهیونیستها به مقدسات مسلمانان و کشتار تفریحی فلسطینیها توسط شهرکنشینها نتیجه حضور حماس در غزه است یا نشانه خوی ستمگری و اشغالگری رژیم صهیونیستی و شهرکنشینان صهیونیست؟
پیشنهاد خروج حماس از غزه، پیشنهادی است که منافع رژیم مجعول صهیونیستی را تامین میکند و در واقع به مثابه التیامی برای کاهش درد زخم صهیونیستها بر اثر توفان الاقصی است.
پیشنهاد خروج حماس از نوار غزه نشانگر ادامه حیات تفکری است که هنوز معتقد است دنیا را بدون موشک و صرفا با گفتمان میتوان اداره کرد!