آوردهاند در روز هجدهم اکتبر سنه ۱۹۲۲ میلادی، بنگاه خبررسانی انگلیس اظهار وجود نموده و خبرگزاری بیبیسی زایانده شد. اما بعد، خبرگزاری را آن چیز گویند که مورد وثوق مردم باشد خبرهایی را که میرساند.
بیبیسی را اموری است چون خبرگیری و خبرسازی، ماهیگیری و ماهیسازی و بهتر آن است بستر آن آبهای آلوده دریای مواج اخبار جهان باشد.
در جعل و تحریف و تعریف و تمجید و تشکیک و آتشآوردن معرکه خبری از رو نرفته و راه صلاح در پیش نگرفته، چونان که بیبیسی را با دبلیوسی تفاوتی نماند.
در این راه چونان عادی عمل نموده که تاندون مغز از شنیدن خبرهایش جیغ ممتد کشیده. مردمان را از منابع خبری غیر از خود چونان دیو و لولو و دوسر و دو گوش ترسانده و مدعی است خبر راست از آن اوست، پایش بیفتد جان عمه ملکه را هم قسم میخورد.
در دنیای خبر، لات کوچه خلوت بوده و در هنگامه راستیآزمایی گوید: کی بود؟ کی بود؟ من نبودم! شاه و ملکه انگلیس را نصبالعین خود گذاشته و رضایت ایشان را شرط حیات دانسته، حیاط کاخ ملکه را استودیو خبری پنداشته و با چهل زبان دنیا خبر به مردمان رسانده. بیبیسی فارسی را از برای فارسیزبانان و بیبیسی انگلیسی را از برای انگلیسیزبانان و حال هوش خواننده را به چالش کشیده تا بگوید بیبیسی عربی را از آن چه مردمانی است؟
تنی چند از مخاطبان خویش را مسخ کرده، آنچنان که او را گویند: هر روز را ما مهمان عقل و کیاست تو خواهیم بود و حال نداریم سواد رسانه بیاموزیم، هر آنچه تو گویی حکماً راست است.
از این جماعت که بیبیسی را نصبالعین خود گماشتند، براندازانی یافت شدند که اخبار شبکههای داخلی خویش را دروغ پنداشته و اگر بیبیسی روز را شب بنامد، وانگهی میکپند و اگر شب را روز گوید، باز هم میکپند. ایشان را خواب زیادت میآید.
پس بر سردر بیبیسی بنبشتند: «حاصل یک روز بیسوادی رسانهای حکمرانی من است.» پس مردمان بباید بکوشند و در کسب سواد رسانه ممارست نمایند که طلب آن از مهمات است و فرد را دانش شناخت خبر راست از دروغ و شایعه از واقعیت واجب است و داروی دانش و تجربت، ایشان را از جهل برهاند.