حکایت آنچنان ویژه است یاران
که باید بشنوید آن را دوچندان
از اینجانب ترامپِ موطلایی
سیاست بازِ فرز، استاد عمران
ز هر علمی کمی سررشته دارم
فضا و دامداری، طب و ادیان
در آلودهترین فاز کوویدی
تز وایتکس را من کردم عنوان
به دکترها خودم گفتم بدانید
که کلیه هست جزء قلب انسان
و حتی قسمتی از ماه هم هست
بلاشک بخشی از مریخ الان!
جهان پر بود از خصم و کدورت
من آن را کردهام مثل گلستان
به این بالابلند امضا قسم که
خودم کندم گلابی را ز بنیان
خودم دوشیدم از آن گاو فربه
طلا و پول و شیر و نفت، آسان
زمان دولتم تیر و تپانچه
فراوان گشت و صد البته ارزان
و این تازه رخی از آن قمار است
که بازی کردهام در صفحه، هر آن
«کلاهت را بکن قاضی» به جز من
چهکس آورده آرامش به دوران؟
بدان من صلح را حاکم نمودم
«به جون هرچی مَرده»! به نمکدان!