علی آران: توفان الاقصی همانطور که از ابتدا مشخص بود، فقط تار عنکبوت اشغالگران صهیونیست در فلسطین و کلاه سازش غرب بر سر اعراب منطقه را بر باد نداده، بلکه از خاورمیانه فراتر رفته و در حال دگرگون کردن آخرین بقایای نظم غربی در سراسر جهان است؛ نظمی که سرانجام ناظم آن، رئیسجمهور ایالات متحده نیز فاتحه آن را خواند.
جو بایدن جمعه گذشته به حامیان انتخاباتی دموکراتها گفت: «نظم جهانی کنونی به رهبری ایالات متحده به نوعی تمام شده است اما واشنگتن سیستم جایگزین آن را شکل خواهد داد.» بعد از تغییرات توفانی در منطقه ما متعاقب شکست نومحافظهکاران واشنگتن در پیادهسازی نقشه خاورمیانه جدید و متعاقب آن ابراز شک مردم آمریکا و اروپا به کارآیی نظام حاکم با برپایی جنبش ضد سرمایهداری اشغال والاستریت و دیگر مراکز کنترل اقتصاد صهیونیستی، تقریبا یک دههای میشد بحث بر سر زمان تحقق قطعی ایده «قرن بدون آمریکا» یا دستکم افول نظام بینالمللی مبتنی بر استعمار نوین غربی در گرفته بود. در این مدت، با اینکه حتی برخی از معتبرترین نظریهپردازان حامی سلطه ابدی لیبرالیسم و دیگر مظاهر نظم آمریکایی استغفار کردند اما همچنان طیف وسیعی از خادمان و نوکران و سینهچاکان دستگاه سلطه حاضر نبودند این واقعیت را بپذیرند که فواره استعمار در حال به حضیض آمدن از نقطه اوج پیشین خود است.
طرفه آنکه نخستین کسی که با ادعای برپایی «نظم نوین جهانی»، عملا افول نظم جهانی قبلی را جار زد، کسی نبود جز نخستین رئیسجمهور ایالات متحده در قرن بیستویکم میلادی. نومحافظهکاران یهودی و اوانجلیستی که به جرج بوش پسر مشاوره میدادند، او را متقاعد کرده بودند جنگافروزی در عراق و افغانستان با هدف به آتش کشیدن کل خاورمیانه، به منزله آغازی است بر پایان نظام دولت - ملت و مقدمهای برای تشکیل دولت جهانی پسران صهیون.
به عبارت دیگر پارادایم تغییر در نظامات بینالمللی، پارادایمی آمریکایی با هدف پوست انداختن دستگاه سلطه آمریکایی بود اما کار آنطور که حلقه اشتراوسیها و نوچهشان در کاخ سفید تصور میکردند پیش نرفت و این پروژه به بنبست خورد. حال 22 سال بعد از اعلان جنگ بوش سبکمغز به جهان به نام «نظم نوین بینالمللی»، یک رئیسجمهور دیگر آمریکا - که اتفاقا به سبب بیماری نسیان کهنسالی، آشکارا عقلش از بوش پسر هم بیشتر پارهسنگ بر میدارد- با اعتراف به زوال نظم قبلی، باز هم دم از برپایی «نظم نوین بینالمللی» توسط آمریکا میزند. جدا از اینکه جهان تقریبا ربع اول قرن حاضر میلادی را شاهد شکست ادعای سلف او در کاخ سفید بوده، خود ایالات متحده نیز بیشباهت به آمریکای جهانخوار قبلی بوده و هیچیک از ویژگیهای منحصربهفرد 2 دهه پیش، در دوران ابرقدرت بودنش در جهان تکقطبی را ندارد.
نه فقط دیگر حنای هژمونی آمریکایی با رو آمدن رقبای جهانی و قدرتهای منطقهای رنگی ندارد و مقام اقتصاد اول دنیا را هم به چین و متحدان شرقیاش واگذار کرده، بلکه در خانه هم اوضاع خوب نیست و ساختار حکمرانی ایالات متحده نیز به گواه نخبگان خودش از درون در حال فروپاشی است. البته فراموش نمیکنیم که بایدن و تیم لیبرالهای اینترنشنالیست حزب دموکرات، در تمام 3 سالی که از حضورشان در کاخ سفید میگذرد، مدام از در تکذیب سقوط نظم جهانی فعلی و خطاب کردن آن با عنوان نظم قبلی یا در حال گذار – طبق ادبیات سیاسی روسی، چینی و ایرانی – درمیآمدند، چرا که آن را آخرین میراث به جا مانده از دوران ابرقدرتی عمو سام میدانستند. حتی رسانههای زنجیرهای آنها، طی حدود یک سال و 8 ماهی که از جنگ اوکراین با همه تبعات جهانیاش میگذرد، تغییر نظام جهانی را یک توهم شرقی میخواندند.
اینکه چرا بایدن اکنون پس از در گرفتن معرکهای بیمانند در سرزمین فلسطین میان صهیونیسم و جبهه مقاومت که بوی تهدید موجودیت منحوس اسرائیل از آن به مشام میرسد، به صرافت اعترافی تاریخی افتاده، بسیار حائز اهمیت است. فراموش نکردهایم که در زمان آخرین تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به خاک لبنان در سال 2006، کاندولیزا رایس، وزیر خارجه دولت بوش، جنایات اسرائیلیها در جنگ تموز (33 روزه) را به درد پیش از زایمان تشبیه کرده و مدعی تولد خاورمیانهای جدید بعد از آن جنگ شده بود. با شکست ارتش عبری از حزبالله، فرزند نامشروع آمریکا و اسرائیل، مرده به دنیا آمد و مابقی داستان تا امروز را همه میدانیم.
آیا این بار هم باید منتظر یک زایمان دردناک اما ناکام دیگر توسط نظام سلطه باشیم؟
بعید است این بار حتی زایمانی در کار باشد، چرا که حتی خود بایدن اعتراف میکند نظم جهانی کنونی به رهبری ایالات متحده، مرده است.
بایدن میگوید: «ما به مدت 50 سال در یک دوره پس از جنگ به سر میبردیم که بسیار خوب کار میکرد اما این [دوران] به نوعی تمام شده است. به نوعی کاملا بخار شده است. ما به یک معنا به نظم جهانی جدید نیاز داریم».
سوال این است: یک موجود مرده چطور زنده میزاید؟ و چگونه میتوان انتظار داشت آمریکایی که دوران سلطهاش بر نظم جهانی قبلی به سر رسیده، خود طبق ادعای رئیسجمهورش بتواند نظمی جدید را به جهان دیکته کند؟
اگر آمریکا چنین اقتدار و اعتباری داشت اصلا چرا اجازه داد دوران سلطهاش یا همان نظم جهانی اولیه به سر آید که به قول بایدن حالا مجبور به جایگزینی آن باشد؟
اینجاست که باید همانند بسیاری از نخبگان جهانی - شامل انجمنهای روانشناسان آمریکا - به طور جدی در عقل بایدن شک کرد و همین طور تمام رهبران آشکار یا در سایه آمریکا که پذیرفتهاند این پیرمرد آلزایمری پرحاشیه، مرد اول کاخ سفید و رئیس حکومت باشد.
گافهای اخیر بایدن درباره نظم قدیم و نظم جدید، در کارزار انتخابات ریاستجمهوری 2024 در واشنگتن، میتواند نشانهای زودهنگام از زایمان مرده دموکراتها در انتخابات سال آینده ریاستجمهوری و انتخابات میاندورهای کنگره باشد: یک پیرمرد به آخرخط رسیده که راننده ماشینی است که به اعتراف خود او زهوارش در رفته، اینگونه میخواهد به مسافرانی که هم از رانندگی و هم از کهولت سن رانندهشان به ستوه آمدهاند، امیدواری بدهد بزودی آنها سوار یک خودروی آخرین مدل خواهند شد ولی در همان حال راننده خرفت در حال هدایت ماشین داغانش به مناطق جنگی گوشه و کنار جهان است!
گویی آب از سر بایدن گذشته و نظم قدیم و جدید، چیزی جز دستاویزی برای جلوگیری از غرق شدن او و همپالکیهایش نیست.
چطور یانکیهای به وحشتافتاده از رکود و تورم و سوءمدیریت و بحرانهای سیاسی و اجتماعی، حرف بایدن را باور میکنند؟
واکنش استهزاآمیز مسکو و پکن به ادعای بایدن، بعد جهانی هذیانگویی یک هژمون سابق را عیان میکند. همان که در سرمقاله دیروز «وطن امروز» نیز به آن پرداختیم (از هژمون تا هذیان- اول آبان 1402- صفحه اول).
بایدن گفته است: «فکر میکنم ما فرصتی برای انجام کارها داریم، اگر به اندازه کافی جسور باشیم و به خودمان اعتماد داشته باشیم، جهان را به روشی متحد میکنیم که هرگز نبوده است».
او به کودکانهترین شکل ممکن به ترسیم نقشه جهانی جدید «متشکل از تیم خوبها شامل اسرائیل، اوکراین و سایر دموکراسیها در یک طرف و تیم بدها شامل روسیه، ایران، حماس و کرهشمالی» پرداخت و البته در کمال تعجب، چین را جا انداخت. به احتمال زیاد، به خاطر فراموشی.
بایدن 81 ساله سپس در ادامه هذیانگوییهایش، درست همزمان با حمایت بیچون و چرایش از قتل عام فلسطینیها در غزه توسط رژیم کودککش اسرائیل، دم از برتری اخلاق آمریکا برای حکمرانی بر جهان زد!
جمله معروف او که «حماس و پوتین تهدیدهای متفاوتی را نمایندگی میکنند» و «هر دو میخواهند یک دموکراسی همسایه را به طور کامل نابود کنند» از همان روز در رسانهها پیچید.
این در حالی است که تنها چند ساعت قبل از آن، گروهی بزرگ از یهودیان آمریکا، با ورود به ساختمان کنگره، خواستار توقف جنایات اسرائیل مورد حمایت بایدن در غزه شدند. ساعاتی بعد از سخنرانی بایدن در واشنگتن هم 55 بازیگر سرشناس هالیوود در نامهای او را خطاب قرار داده و به نوعی مسؤول ادامه کشت و کشتار در فلسطین دانستند.
به عبارت دیگر حتی در خود آمریکا و در کل غرب نیز این اجماع به وجود آمده که اگر اخلاق - یا همان حقوق بشر آمریکایی -
هم در خطر باشد، قطعا این خطر اول از همه از ناحیه دولت آمریکاست.
با این حال بایدن برای آنکه ثابت کند مرزهای میان بیماری زوال عقل او و بیماری تفرعن آمریکایی در هم آمیخته و از هم قابل تفکیک نیست، درست بعد از مطرح کردن صلاحیت اخلاقی آمریکا، فرمان جنگی جنونآسا در همه جبهههای ممکن را صادر میکند: «اطمینان از موفقیت اسرائیل و اوکراین برای امنیت ملی آمریکا حیاتی است. این یک بیانیه قدرتمند و الزامآور است. این بدان معناست که ما به جنگ ادامه خواهیم داد».
البته در ینگه دنیا همه میدانند اختلاط موضوع جنگهای جهانی آمریکا با ایجاد نظم جدید جهانی، مانور سیاسی برای تصویب بسته کمک 100 میلیارد دلاری در کنگره برای حمایت از جنگهای اوکراین، اسرائیل، تایوان و منطقه هند و اقیانوسیه و البته جنگ با مهاجران در مرز مکزیک است.
نظم جدیدی که بایدن از آن دم میزند، کماکان همان مفهوم سلطه آمریکایی را به ذهن متبادر میکند و بسیار متفاوت از آن مفهومی است که رهبران شرقی چون شیجینپینگ و ولادیمیر پوتین در قالب «نظام بینالمللی چندجانبهگرا» مطرح کردهاند. تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه کشورها، مغایر نظم جدیدی است که کشورهای مستقل بر پایه معاهدات فیمابین نه دیکتههای یکجانبه طراحی میکنند.
ضمنا آنطور که رهبرانی چون شی گفتهاند، آمریکا دیگر بزرگترین زرادخانه و مدرنترین ارتش را هم برای دیکته کردن نظم مورد نظر خود ندارد.
بنابراین شرقیها، هذیانهای پیرمرد یانکی را چندان جدی نمیگیرند. برای مثال دیروز دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین با واکنشی همراه با نیشخند به ادعای بایدن به خبرنگاران گفت که روسیه با اظهارات جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا که هفته گذشته بیان کرد، موافق است که نظم جهانی کنونی از بین رفته است. با این حال ممکن است نتیجه[این سقوط] با انتظارات کاخ سفید مطابقت نداشته باشد. بعید است مسکو با بایدن درباره نیاز به نظم جدیدی که به قول او عاری از تمرکز تمام سازوکارهای اداره جهان در دست یک دولت باشد، موافق باشد.
او در نهایت گفت: «آنها درباره هر نظم جهانیای که صحبت میکنند، منظورشان نظم جهانی آمریکاییمحور است، یعنی جهانی که حول ایالات متحده میچرخد. دیگر اینطور نخواهد بود».