«دنیا بد نیست، دنیا کم است»، «کفر متحرک به اسلام میرسد اما اسلام راکد، پدربزرگ کفر است»؛ جملاتی است که بسیار دیدهایم و خواندهایم اما کمتر با صاحب این جملات آشنایی داریم.
آیتالله شیخ علی صفاییحائری معروف به «عین - صاد» فرزند شیخ عباس صفاییحائری در دهه 50 زمانی که 20 سال هم نداشت سلسله مقالاتی را با عنوان «مسؤولیت سازندگی» در مجله «نسل نو» آن سالها با امضا عین - صاد منتشر میکرد که سالها بعد در قالب کتاب در اختیار مخاطبان قرار گرفت. استاد صفایی اساس تفکرش را در کتاب ذکرشده بیان کرد. این کتاب را میتوان به عنوان یک منظومه تربیتی نگاه کرد. در نگاه صفایی تربیت، اساس دین است و نظامات دیگر دین را بر اساس تربیت تشریح میکند.
در این کتاب، «تربیت و سازندگی» را نخستین نیاز انسان و زیربنای حرکت او میداند: «مرادم از تربیت، از آهن، ماشین ساختن است و از بشر، «آدم» آفریدن! آدم، کسی است که بر تمام استعدادهایش مدیریت و رهبری دارد و به آنها جهت میدهد. مرادم از انسان رشد یافته، موجودی است که از سطح «غریزه» بالا آمده و در حد «وظیفه» و «انتخاب» زندگی میکند».
آیتالله صفاییحائری در حالی که یک مجتهد بود و دروس سطوح عالی حوزه را تدریس میکرد، در همان حال در کوچه با جوانان و نوجوانان فوتبال بازی میکرد. این قضیه برای دهه ۱۳۶۰ است. حتی الان هم خیلی عادی نیست که یک مجتهد با بچهها فوتبال بازی کند اما وی هر هفته با نوجوانها و جوانها فوتبال بازی میکرد.
آیتالله محیالدین حائریشیرازی بعد از اینکه کتاب غدیر صفایی را میخواند، درباره وی اینطور میگوید: «من وقتی کتاب غدیر آقای صفایی را خواندم، در حاشیه آن نوشتم: «قدر این نویسنده، شناخته نشده است. او محتوای شهید مطهری را دارد و روش بیان شریعتی را. ویژگی آقای صفایی این بود که هم اندیشههایش جایگاه سالمی داشت و هم روش او روش موثری بود. متأسفانه برخی اندیشمندان ما محتوا داشتند ولی فرم نداشتند و برخی بالعکس بودند. دکتر شریعتی در فرم بیان و ورود به مطالب و انتخاب واژهها خوب بود ولی در محتوا خوب نبود و اسلامشناس نبود. استاد مطهری در محکم بودن اندیشه، کمنظیر بود اما فرم او به اندازه محتوایش خوب نبود».
سرانجام شیخ علی صفایی هنگامی که قصد عزیمت به حرم امام رضا(ع) را داشت، در سانحه رانندگی دار فانی را وداع گفت. از ایشان آثار متعددی باقی مانده است که در ادامه عناوین برخی از این آثار را ذکر میکنیم.
زمانی که اتهامهای فراوانی مبنی بر همراه نبودن با انقلاب به وی وارد میشد (سالهای ۶۴ و ۶۵)، نهضت آزادی تصور کرده بود وی طعمه خوبی برای بهرهبرداری است. به همین منظور نامهای به امضای مهندس بازرگان و هاشم صباغیان در انتقاد از امام(ره)، نظام، جنگ و... با مضمون صلح ایران و عراق، از طریق عبدالعلی بازرگان، پسر مهندس بازرگان برای وی فرستادند؛ نامهای که برای بسیاری فرستاده بودند. مرحوم صفایی در پاسخی بسیار محکم و قوی، دلایل نهضت آزادی را در ضدیت با نظام مورد نقد قرار داده و به آنها توصیه کرد آب در آسیاب دشمن نریزند و بیجهت دفاع از نظام در برابر عراق را مورد خدشه قرار ندهند.
صفایی به هنر علاقهمند بود و برخی هنرمندان سینما و شاعران چون رضا میرکریمی، نادر طالبزاده، رسول ملاقلیپور و... با او ارتباط داشتند. مرحوم طالبزاده درباره صفایی میگوید: «آقای صفایی یک حالتی داشتند که مشخص بود بلد هستند با هر تیپی برخورد متناسب با او را داشته باشند. این حالت دعوت در ایشان خیلی قوی بود. برخی افراد خصوصیتی دارند که دعوت به حق در آنها خیلی قوی است و معمولا این افراد هستند که موفق میشوند آدمها را متحول کنند و به اندیشه بیاورند. یعنی کسی بود که براحتی میتوانست مسیحی را مسلمان کند. یک سلوک ویژه خود را هم داشت که میتوانست با هر شخص کنار بیاید، در عین آنکه آن حالت روحانیت خود را هم کاملا حفظ کند. جالبتر اینکه هنرمند بود و اهل شعر و شاعری و مهمتر از آن «هنرفهم» بود».
* شیخ علی صفایی صاحب فکر است
صراط، رشد و... آثاری از صفایی است که به تفسیر برخی از سورهها پرداخته است. البته رهبر انقلاب نیز در گفتوگویی وی را با علامه طباطبایی همراه میدانند و میگویند: «این مرد مثل علامه طباطبایی خودش صاحب فکر است».
شیخ علی صفایی در کتاب «روش برداشت» میگوید: «من به جایی رسیدهام که بدون هوا میتوانم چند ثانیه زندگی کنم ولی بدون قرآن نمیدانم آن چند ثانیه را باید چه کار کنم؟»
آثار وی عبارت است از تربیت کودک، حرکت، اخبات، روش نقد (۵ جلد)، استاد و درس (صرف و نحو و ادبیات، هنر و نقد)، روش برداشت از قرآن، روش برداشت از نهجالبلاغه، خط انتقال معارف، صراط، رشد، حرکت، تطهیر با جاری قرآن (۳ جلد)، غدیر، تو میآیی، عاشورا، وارثان عاشورا، فوز سالک، درآمدی بر علم اصول، درسهایی از انقلاب (۳ دفتر: انتظار، تقیه، قیام)، از معرفت دینی تا حکومت دینی، نامههای بلوغ، نظام اخلاقی اسلام و ذهنیت و زاویه دید.