نوید مؤمن: طی هفتههای اخیر، صدها نفر از حامیان حماس و مخالفان رژیم اشغالگر قدس در فرانسه، به اتهام حمایت از تروریسم و عدم پیروی از خطوط قرمز قضایی - امنیتی تعیین شده در این کشور اروپایی دستگیر یا احضار شدهاند. طی سالهای اخیر، فرانسویها ابراز هر گونه مخالفتی با ماهیت رژیم تروریست صهیونیستی، جنایات اسرائیل یا حتی انتقاد(!) از رویکرد سیاستمداران این رژیم را مصداق یهودستیزی قلمداد کرده و متعاقبا دست به جرمانگاری و تعیین مجازات (بر اساس نوع انتقاد و اعتراض وارده علیه رژیم صهیونیستی) زدهاند. برگزاری راهپیماییهای خودجوش فرانسویها در حمایت از کودکان غزه در همین فضای خفقان و دیکتاتوری شکل میگیرد. کاخ الیزه، تبدیل به کانون سرکوب احساسات فطری و انسانی کسانی شده که نسبت به جنایات بیحد و حصر یک رژیم اشغالگر و کودککش در نوار غزه به ستوه آمدهاند!
امانوئل مکرون به نماد تروریسم فرانسوی تمامعیاری تبدیل شده که ابراز مخالفت با کودککشی را نیز جرم تلقی میکند تا مبادا کمترین دغدغهای ذهن جلادان غزه را نسبت به خود مشغول کند! وجه اشتراک سیاستمدارانی مانند مکرون، اولاند، سارکوزی، شیراک، میتران، دوویلپن و دیگران، تاثیرپذیری مستقیم از ۲ لابی سوسیالیستی - صهیونیستی و محافظهکار - صهیونیستی بوده است. حتی نقش لابیهای صهیونیستی را میتوان در برخی بزنگاههای تعیینکننده در حوزه سیاست خارجی پاریس مشاهده کرد.
طی هفتههای اخیر، ۲ اتفاق قابل توجه در فرانسه رخ داده است که منجر به تشدید صهیونیسمستیزی و توقف ناخودآگاه روند صیانت از صهیونیسم توسط کاخ الیزه شده است. یکی از این موارد، مربوط به دیالوگ تند و منازعهای است که میان کریم بنزما فوتبالیست مسلمان فرانسوی و ژرالد درمنن وزیر کشور دولت مکرون رخ داده است. ماجرا از جایی آغاز شد که بنزما در پستی در فضای مجازی به شرح زیر کشتار و نسلکشی کودکان و زنان بیدفاع غزه را محکوم کرد: «دعاهای ما برای ساکنان غزه که یک بار دیگر قربانی بمبارانی [از سوی صهیونیستها] شدهاند که در آن به زنان و کودکان هم رحم نمیکنند».
همین کافی بود تا بنزما از سوی وزیر کشور فرانسه متهم به ارتباط تشکیلاتی با اخوانالمسلمین شود. حتی یکی از سناتورهای فرانسوی خواستار پس گرفتن توپ طلا از وی و ابطال تابعیت فرانسوی او شده و با لحنی حقیرانه از صهیونیستها بابت مواضع ضدصهیونیستی بنزما عذرخواهی کرده است. هر چند بنزما بر عقاید خود در دفاع از غزه ایستاده است اما فشار لابیهای صهیونیستی در فرانسه علیه این فوتبالیست همچنان تشدید میشود.
مورد بعدی، به مواضع قابل تحسین ژان لوک ملانشون، رهبر جریان چپگرایان (خالص) فرانسه در عدم حمایت از رژیم اشغالگر قدس بازمیگردد. در حالی که احزاب سوسیالیست (چپ میانه)، حزب جمهوری به پیش (وابسته به مکرون) و حزب جمهوریخواه (وابسته به جریان راست میانه و محافظهکار) جملگی در حمایت از کودککشی صهیونیستها سنگتمام گذاشتهاند، ملانشون صرفا به دلیل امتناع از تروریستی خواندن حماس و مقاومتی تحسینبرانگیز در برابر فشارهای وارده از سوی دیگر گروههای سیاسی فرانسه، اکنون از سوی صاحبان مهد آزادی(!) و دموکراسی(!) درباره توقف فعالیتهای قانونی و حزبی خود تهدید شده است.
ملانشون و بنزما امروز ۲ مصداق روایتگری از فرانسه واقعی محسوب میشوند. این فرانسه، نه از سوی فرانس 24 و رادیو فرانسه قابل بزک شدن است و نه فرانکوفیلهای ساکن کشورهای مسلمان میتوانند سخن از عمق فرهنگ و هنجارهای اجتماعی و زیرساختی آن به میان آورند. این همان فرانسهای است که کشورهای الجزایر، نیجر، بورکینافاسو، مالی و گابن آن را یکی پس از دیگری پس زدهاند و استعمارگری نوین این کشور در آفریقا را به چالش کشیدهاند. مکرون که همواره از تمسخر عقاید اسلامی و مقدسات دینی ۲ میلیارد انسان در جهان در نشریه شارلی ابدو به بهانه آزادی بیان حمایت میکند، اکنون انتقاد بنزما و ملانشون از جنایات صهیونیستها در غزه را برنمیتابد. شاید در میان کلکسیون انواع شکستهایی که مکرون در حوزه سیاست داخلی و خارجی پذیرفته است، تنها فایده حضور این سیاستمدار در کاخ الیزه، اثبات عینی حماقت قرن بیستویکمی فرانسویها بر سر حمایت از موجودیت نامشروع صهیونیسم باشد. صاحبان پنهان و آشکار قدرت در پاریس زمانی به خود خواهند آمد که فرصتی برای جبران ضررهای ناشی از این قمار دوسر باخت وجود نداشته باشد.