printlogo


کد خبر: 270551تاریخ: 1402/8/11 00:00
به پیش…

آورده‌اند رضاخان پس از آنکه در آخرین ماه سال ۱۲۹۹ ه.ش. (علی‌القاعده هجری شمسی) با استعانت از دوَل غربی و چندی هم شرقی که البته در آن هنگام همه آنها همان بریتانیای کبیر می‌شد، کودتایی را انجام داد و در معیت کودتاچیان سده نو را آغاز کرد و وارد سال ۱۳۰۰ (در بعضی از نسخ هزار و دویست و سی‌صد) شد، به هیچ وجه‌من‌الوجوه سر از پا و گاهی هم پا از سر نمی‌شناخت. این امر که باعث افزودن صعبی به مشکلات پیشین او که دست راست را از چپ تمییز نمی‌داد، گشت، هرچند گویند او عیب مزبور را با نگهداشت زغال در دست حل نموده ‌بود و بدین جهت برای آن‌سان مسائل در حد پشیزی هم ارزش قائل نبود (یعنی انقذه).
نقل است در آن اثنی، رضاخان با پشتگرمی به عقبه‌اش در اصطبل کنسولگری هلند هر روز بهتر از دیروز می‌نمود. این پیشرفت‌ها که حاصل مساعدت‌های شبانه‌روزی وی بود از چشم و چار هیچ‌کس پنهان نبود، البته اگر هم پنهان بود، رضاخان به خوبی، خود را در چشم وی فرو می‌نمود.
گویند رضاخان همواره مسیر تعالی و پله‌های ترقی را طی می‌کرد یا شاید هم تی می‌کشید(شک از جانب نگارنده است). 
باری! در آن وقت در هر صباح لقبی نو به رضاخان  اعطا می‌گردید در حالی که هیچ کدام از آنها در مخیله‌اش نمی‌گنجید، از همین باب به کنجی می‌خزید و بشکن‌زنان با خود می‌خواند: «من را این همه خوشبختی محال است». البته آورده‌اند برای تاکید و خاطرجمعی جمع «محال است» را دو مرتبه و برای ترکیدن چشم حسودان، گاهی آن را ۳‌بار می‌خواند و پس از آن زیر لب می‌گفت: «بترکد چشم حسود» و علی‌الظاهر پس از آن فوتی هم می‌کرد (والله اعلم).
القصه! رضاخان که کلیت مناصب حکومتی آن زمان را امتحان کرده و تپه‌های موفقیت را درنوردیده بود، فقط و فقط پیش ‌روی خود شاهنشاهی را می‌دید، از همین روی هر دو پایش را داخل چکمه‌اش کرد، البته از آنجا که چنان ظرفیتی برای آنها پیش‌بینی نشده‌بود، جر خوردند، پس پایش را درآورد و اعلام نمود قصد دارد شاه مملکت شود.
بریتانیای کبیر که آن هنگام بر شرق و غرب دنیا چنبره زده بود، موافقت خود را ابراز و مقدمات این ترانسفر را با برگزاری مجلس موسسان فراهم کرد. و بدین‌سان بود که ۹ آبان ۱۳۰۴ انقراض حکومت قاجار و تاسیس پهلوی اعلام شد.
در پی این امر رضاخان سابق که هم‌اکنون شاه شده بود و دیگر حتی با شاه هم فالوده تناول نمی‌کرد و خودش هم خودش را تحویل نمی‌گرفت به طرفه‌العینی ادای شاه‌های فهمیده را درآورد و خواست بگوید ما هم بله. به همین خاطر در ۱۱ آبان اهداف حکومت خود را در اعلامیه‌ای منتشر کرد؛ ولیکن از آنجا که سواد خواندن نداشت، هیچ‌وقت منطبق با آن عمل نکرد.

Page Generated in 0/0061 sec