آیات ابتدایی سوره اسراء به صورت اسرارآمیزی به ۲ فساد تاریخی بنیاسرائیل اشاره میکند، با جستوجویی در تفسیر نمونه تلاش میکنیم تا به این سوال پاسخ دهیم: منظور از ۲ فساد تاریخى بنىاسرائیل چیست؟
خداى متعال در آیه 4 سوره اسراء مىفرماید: «وَ قَضَیْنا إِلى بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبِیراً»؛ ما در کتاب تورات به بنىاسرائیل اعلام کردیم: شما در زمین، ۲ بار فساد خواهید کرد و راه طغیان بزرگى را در پیش خواهید گرفت.
در آیه بالا، سخن از ۲ انحراف اجتماعى بنىاسرائیل که منجر به فساد و برترىجویى مىشود به میان آمده که به دنبال هریک از این ۲، خداوند مردانى نیرومند و پیکارجو را بر آنها مسلط ساخته، تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند.
اگرچه تاریخ پرماجراى «بنىاسرائیل»، فراز و نشیب بسیار دارد و پیروزىها و شکستها در آن فراوان دیده مى شود اما در اینکه قرآن به کدامیک از این حوادث اشاره مىکند، در میان مفسران گفتوگو بسیار زیاد است که به عنوان نمونه چند قسمت از آنها را در زیر مىآوریم:
1 ـ آنچه از تاریخ بنىاسرائیل استفاده مى شود این است نخستین کسى که بر آنها هجوم آورد و «بیتالمقدس» را ویران کرد، «بختالنصر» پادشاه «بابل» بود و 70 سال «بیتالمقدس» به همان حال باقى ماند تا یهود قیام کردند و آن را نوسازى کردند.
دومین کسى که بر آنها هجوم برد قیصر روم «اسپیانوس» بود که وزیرش «طرطوز» را مامور این کار کرد، او به تخریب «بیتالمقدس» و تضعیف و قتل بنىاسرائیل کمر بست و این حدود 100 سال قبل از میلاد بود.
بنابراین ممکن است ۲ حادثهاى که قرآن به آن اشاره مىکند، همان باشد که در تاریخ بنىاسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر، در تاریخ بنىاسرائیل آنچنان شدید نبوده که حکومت آنها را به کلى از هم متلاشى کند.
ولى حمله «بختالنصر»، قدرت و شوکت آنها را به کلى درهم کوبید.
این تا زمان «کوروش» ادامه داشت و پس از آن بنىاسرائیل مجددا به قدرت رسیدند و این وضع ادامه داشت تا بار دیگر قیصر روم بر آنها هجوم برد و حکومتشان را متلاشى کرد و این دربهدرى همچنان ادامه یافت (تا در این اواخر که به کمک قدرتهاى جهانخوار و استعمارگر حکومتى براى خود دست و پا کردند).
2 - «طبرى» در تفسیر خود نقل مىکند: پیامبر صلىالله علیهوآله فرمود: مراد از فساد اول قتل حضرت «زکریا علیهالسلام و گروهى دیگر از پیامبران و منظور از وعده نخستین وعده انتقام الهى از بنىاسرائیل به وسیله «بختالنصر» است و مراد از فساد دوم، شورشى است که بعد از «آزادى بهوسیله یکى از سلاطین فارس» مرتکب شدند و دست به فساد زدند و مراد از وعده دوم، هجوم «انطیاخوس» پادشاه روم است.
این تفسیر، با تفسیر اول تا اندازهاى قابل انطباق است ولى هم راوى این حدیث مورد وثوق نیست و هم انطباق تاریخ «زکریا» علیهالسلام و «یحیى» علیهالسلام بر تاریخ «بختالنصر» و «اسپیانوس یا انطیاخوس» محرز نیست، بلکه بنا به گفته بعضى «بختالنصر» معاصر «ارمیا» یا «دانیال» پیامبر بوده و قیام او حدود 600 سال پیش از زمان «یحیى» علیهالسلام انجام شده است.
بنابراین چگونه «بختالنصر» مىتواند براى انتقام خون «یحیى» اقدام کرده باشد؟
3- بعضى دیگر گفتهاند: بیتالمقدس یک بار در زمان «داوود و سلیمان» علیهماالسلام ساخته شد و «بختالنصر» آن را ویران کرد که این همان وعده اولى است که قرآن به آن اشاره مىکند و بار دیگر در زمان پادشاهان هخامنشى ساخته و آباد شد و آن را «طیطوس» رومى ویران ساخت (توجه داشته باشید «طیطوس» یا «طرطوز» که در بالا ذکر شد قابل انطباق است) و از آن پس، همچنان ویران ماند تا در عصر خلیفه دوم که آن سرزمین به وسیله مسلمانان فتح شد. این تفسیر نیز چندان منافات با ۲ تفسیر بالا ندارد.
4 - در برابر تفسیرهاى فوق و تفاسیر دیگرى که کموبیش با آنها هماهنگ است، تفسیر دیگرى داریم که «سید قطب» در تفسیر «فىظلال» احتمال آن را داده که با آنچه گفته شد، به کلی متفاوت است و آن اینکه: این ۲ حادثه تاریخى در گذشته و تا زمان نزول قرآن واقع نشده، بلکه مربوط به آینده است که: یکى از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود که منجر به قیام مسلمانان به فرمان پیامبر صلىالله علیهوآله بر ضد آنان شد و به کلی از جزیره عرب بیرون رانده شدند و دیگرى مربوط به قیام نازىهاى «آلمان» به ریاست «هیتلر» بر ضد یهود بوده است ولى اشکال این تفسیر این است که در هیچیک از آنها داخل شدن قوم پیروزمند در «بیتالمقدس» تا چه رسد به ویران کردن آن وجود ندارد.
5 - آخرین احتمال اینکه بعضى احتمال دادهاند این ۲ حادثه مربوط به رویدادهاى بعد از جنگ جهانى دوم و تشکیل حزبى به نام «صهیونیسم» و تشکیل دولتى به نام «اسرائیل» در قلب ممالک اسلامى است.
منظور از فساد اول بنىاسرائیل و برترىجویى آنها همین است و منظور از انتقام اولى آن است که ممالک اسلامى در آغاز که از این توطئه آگاه شدند، دست به دست هم دادند و توانستند بیتالمقدس و قسمتى از شهرها و قصبات «فلسطین» را از چنگال یهود بیرون آورند و نفوذ یهود از «مسجد الاقصى» به کلی قطع شد.
و منظور از فساد دوم هجوم بنىاسرائیل با اتکاى نیروهاى استعمارى جهانخوار و اشغال سرزمینهاى اسلامى و گرفتن بیتالمقدس و مسجد الاقصى است.
و به این ترتیب، باید مسلمانان در انتظار پیروزى دوم بر بنىاسرائیل باشند، به طورى که «مسجد الاقصى» را از چنگال آنها بیرون آورند و نفوذشان را از این سرزمین اسلامى به کلی قطع کنند، این همان چیزى است که همه مسلمین جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهى است نسبت به مسلمانان و تفاسیر دیگرى که ذکر آنها چندان قابل ملاحظه نیست.
------------------
برگرفته از تفسیر نمونه نوشته حضرت آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی