printlogo


کد خبر: 271843تاریخ: 1402/8/21 00:00
سکوت؛ واکنش مدعیان «ززآ» به کشتار اسرائیل در غزه

محمدحسین مهدوی‌زادگان: صیانت از صهیونیسم متاسفانه تبدیل به یک دستورالعمل پنهان در میان جریانات غربگرا در کشور شده است. سانسور، بزرگنمایی و تحریف وقایع یکی از مهم‌ترین تکنیک‌های رسانه‌ای غرب در عرصه جنگ شناختی محسوب می‌شود. این تکنیک‌ها در هر برهه‌ای از زمان و در قبال هر حادثه، نمود و جلوه خاص خود را پیدا می‌کنند. اما این مساله کمترین تاثیری در بازی روشنفکرنماها در زمین دشمنان ندارد! بسیاری از سلبریتی‌ها  و جریانات روشنفکری که در قبال نقش اثبات نشده جمهوری اسلامی ایران در تحولات اوکراین، بدترین مواضع را گرفته و حتی بدترین تهمت‌ها را به دستگاه دیپلماسی و نظامی کشورمان وارد ساخته‌اند، الان در برابر یک «جرم مسلم» سکوت کرده و حتی در یک روایتگری ناجوانمردانه، حماس و رزمندگان مقاومت را مسؤول جنایات صهیونیست‌ها در غزه معرفی می‌کنند! حرف این جریان مشخص است: تسلیم در برابر دشمن تنها گزینه‌ای است که یک ملت یا جریان ملزم به تبعیت از آن است و هر گزینه دیگری، از جمله مقاومت در برابر ظلم و اشغالگری نوعی ژست خشونت‌آمیز و غیرواقع‌بینانه به شمار می‌آید! طی یک ماه اخیر، ۸ هزار زن و کودک در سرزمینی بسیار کوچک (غزه ۳۶۰ کیلومتر مربعی) به شهادت رسیده‌اند و همچنان بر تعداد شهدا افزوده می‌شود. سوال اصلی این است: چنین وقایع تکان‌دهنده‌ای چگونه در لابه‌لای مناسبات پنهان رسانه‌ای غرب و جریانات به اصطلاح روشنفکر داخلی در کشورمان هضم یا ادغام می‌شود؟ چگونه کسانی درباره کشتار فجیع ۸ هزار زن و کودک سکوت می‌کنند، در حالی که در برابر درگذشت فردی با سابقه بیماری چون مهسا امینی با دروغ‌های‌شان کشور را به آشوب کشیدند؟ به راستی چرا سلبریتی‌ها و فمینیست‌هایی که طی سال گذشته از هیچ تلاشی برای سیاه‌نمایی اوضاع کشور دریغ نکردند، کمترین فریادی در دفاع از فلسطینیان سر نمی‌دهند؟ جای بسی تامل است که حتی رئیس خانه سینما، صرفا به دلیل ابراز مخالفت خود با نسل‌کشی فلسطینیان و جنایات رژیم صهیونیستی، تحت فشار غربگرایان  ناچار به کناره‌گیری از مسؤولیت خود شده است! 
در چنین منظومه‌ای، اگر صرفا یک رخداد تروریستی در پاریس یا لندن رخ دهد، تصاویر آن در صفحات مجازی روشنفکران دست به دست می‌شود و احساسی ترین تیترها و پیام‌ها در همدردی با بازماندگان این حادثه خلق و به افکار عمومی مخابره می‌شود اما تکرار صد برابر این فاجعه در فلسطین، یمن، سوریه، عراق و محدوده جغرافیایی جهان اسلام، مصداق یک حادثه طبیعی و قابل پیش‌بینی  محسوب می‌شود! 
روشنفکرنماها در کشورمان  در قبال عملیات غرورآفرین توفان الاقصی دچار همین رویکرد و رفتار شده‌اند. آنها ابتدا تلاش کردند پیش‌فرض مسلم شکست صهیونیست‌ها در مواجهه امنیتی و نظامی با حماس را تبدیل به گزاره‌ای معکوس کرده و جای بازیگران پیروز و شکست‌خورده را تغییر دهند اما پس از ناکامی در این مسیر، سراغ سانسور زجر ساکنان غزه و نادیده‌انگاری عامدانه نسل‌کشی کودکان بی‌گناه رفتند. 
اگر تصور کنیم ابعاد و اضلاع جنگ‌شناختی دشمن، صرفا در محدوده جغرافیایی فلسطین اشغالی قابل احصا و درک می‌باشد، دچار خطای سختی شده‌ایم. در اینجا میان مصدر جنایت و سرانگشت‌های رسانه‌ای ـ تبلیغاتی آن ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد که نباید حتی لحظه‌ای از آن غافل شد. مهم ترین پیش‌شرط غلبه بر  دشمن در عرصه جنگ ترکیبی و شناختی، وسیع دیدن بازی دشمن و شناخت دقیق فرامتن و متن بازی آن است. در این صورت، تحلیل رفتار افراد منفعل در برابر دشمن صهیونیست و سکوت غیرانسانی و معنادار جریانات غربگرا در برابر بزرگ‌ترین نسل‌کشی قرن در نوار غزه  بیش از پیش قابل تحلیل خواهد بود.

Page Generated in 0/0051 sec