printlogo


کد خبر: 271879تاریخ: 1402/8/22 00:00
نگاهی به فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» که این روزها روی پرده است
روایتی از یک استحاله

گروه فرهنگ و هنر: فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» روایتی از استحاله انسان‌هایی است که در راه یک ایدئولوژی پوچ از همه آنچه اخلاق و انسانیت برای آدم‌ها تعریف می‌کند، دست می‌کشند.
قصه شکل‌گیری سازمان مجاهدین خلق (از سال 1344) و آرمان‌های غیراخلاقی و اعمال غیراخلاقی‌تر از آرمان‌های‌شان برای بسیاری از مردم بویژه آنان که حافظه تاریخی و البته سن و سالی دارند، داستان آشنایی است؛ البته همان‌طور که بیان شد، آدم‌ها باید سن و سالی داشته باشند یا بسیار علاقه‌مند به تاریخ معاصر که داستان جنایت‌های این سازمان را بشناسند، از این رو نباید فراموش کرد شناساندن چنین سازمان‌ها و گروه‌هایی به نسل جدید و توده مردم دست کمی از تلاش برای ارتقای اندیشه سیاسی و تاریخی معاصر ندارد. در حقیقت همانقدر که مهم است از دفاع ‌مقدس و جبهه‌های جنگ و رشادت‌های شهدای میهن گفته شود، نیاز داریم عامه مردم بویژه نسل‌های جدید از قصه جنایت‌های آدم‌هایی که تحت یک ایدئولوژی مخرب به هموطنان‌شان رحم نکردند، مطلع شوند. 
قصه منافقین اگرچه برای درصدی از جامعه شناخته شده اما ابعاد گسترده ماهیت و هویت و اقدامات آنان برای اکثریت جامعه کمرنگ و بعضا ناشناخته است و نیاز است تا سینما برای بیداری جامعه نسبت به تاریخ معاصر در این عرصه گام‌های بیشتری بردارد. پیش از این‌ هم البته فیلم‌هایی با مضمون روایی درباره این سازمان و عقاید و اقدامات‌شان ساخته شده که از آن جمله می‌توان به فیلم‌هایی چون «توهم» سعید حاجی‌میری 1364، «دست نوشته‌ها» مهرزاد مینویی 1365، «تعقیب» علی شاه‌حاتمی 1369، «پناهنده» رسول ملاقلی‌پور 1372، «روز شیطان» بهروز افخمی 1373، «سیانور» بهروز شعیبی 1394، «امکان مینا» کمال تبریزی 1394، «ماجرای نیمروز» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» محمدحسین مهدویان 1395 و 397 و «ضد» امیرعباس ربیعی 1400 اشاره کرد. نگاهی به تاریخ ساخت این تولیدات نشان از تلاش 4 دهه‌ای فیلمسازان برای بررسی ابعاد گوناگون این گروهک و همچنین اهمیت شناخت مخاطب نسبت به آن دارد. 
یکی از تازه‌ترین تولیدات در معرفی ابعاد و مختصات گروهک منافقین و رویکرد نسبت به اعضای خود، فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج و تهیه‌کنندگی جلیل شعبانی، محصول سازمان فرهنگی هنری اوج در سال ۱۴۰۱ است که  بخش کمتر پرداخته‌شده این تشکیلات و آدم‌های‌شان را نشانه می‌گیرد و حس ترحم و درد مخاطب را برمی‌انگیزد؛ خانواده‌هایی که اعضای‌شان به این تشکیلات پیوسته‌اند و ورای تضاد ایدئولوژیک که پس از آن، این آدم‌ها را در مقابل هم قرار می‌دهد، شاهد نگرانی‌ها و دلشوره‌هایی هستیم که اعضای یک خانواده نسبت به عضو به نوعی اسیر و فریب‌خورده خود که عضو سازمان شده است. 
«سرهنگ ثریا» روایت خانواده‌هایی است که برخی بستگان‌شان به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پیوسته‌اند و سال ۱۳۸۹ چند سال بعد از فروپاشی حکومت بعث در عراق، در کمپ اشرف نگهداری می‌شوند. این خانواده‌ها مقابل کمپ مستقر شده‌اند و به انحای مختلف تلاش می‌کنند عزیزان‌شان را بازگردانند؛ تلاش‌های نافرجامی که هربار به شکل دردناکی از آن سوی دیوارهای بتنی کمپ اشرف به هدر می‌رود و خانواده‌های دلنگران این سوی دیوار را سرخورده‌تر از قبل می‌کند. 
نقطه قوت داستان فیلم این است که نه تنها از بعد کمتر گفته‌شده قصه مجاهدین خلق یعنی خانواده‌های آنان می‌گوید، بلکه بر اساس روایتی واقعی پیش می‌رود و از این رو کاستی‌هایش در کیفیت نمای بصری و نداشتن قصه منسجم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. همین موضوع یعنی مبتنی بر واقعیت بودن قصه سبب شده اگرچه «سرهنگ ثریا» یک بیگ‌پروداکشن یا تولید  انبوه با جلوه‌های بصری خاص و هزینه‌بر نیست اما ساده و سرراست حرف خود را بزند و آنچه را می‌خواهد، به تصویر بکشد. 
سکانسی که آدم‌های داخل کمپ اشرف زامبی‌وار و به صورت شست‌وشوی مغزی شده در آن سوی سیم‌های خاردار در مقابل عزیزان‌شان قرار می‌گیرند و آنها را با سنگ هدف قرار داده و به قصد نابودی مورد حمله قرار می‌دهند بی‌شک یکی از قاب‌های نمادینی است که قساوت این سازمان از یک سو و استحاله آدم‌های پایبند به آرمان‌های پوچ آن را بخوبی به تصویر می‌کشد. 
بازی درخشان ژاله صامتی در نقش ثریا عبداللهی که به «سرهنگ ثریا» معروف است و همان‌طور که اسم فیلم از شخصیت او برداشته شده، بار اصلی قصه را به دوش می‌کشد، تقریبا نقص ندارد؛ صامتی بدون هیچ کم و کاستی نقش یک مادر دل‌نگران را که پا پس نمی‌کشد و تا آخرین لحظه امید دارد پسرش که حالا به عضویت مجاهدین خلق درآمده، از راه رفته بازگرداند، قابل تحسین است. البته که سایر بازی‌ها و نقش‌های مکمل همچون وحیدآقاپور و مجید پتکی و دیبا زاهدی هم بدرستی اجرا شده و باورپذیر هستند. 
فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» موفق می‌شود با یک تیم تولید بدون سوپراستار اما قوی، آنچه را می‌خواهد به تصویر بکشد و مضامینی چون آوارگی اعضای سازمان، شست‌وشوی ذهن آنان و در نهایت سرسپردگی‌شان به یک ایدئولوژی شکست‌خورده و هزینه‌های مالی و روانی را که هم برای خود و هم برای خانواده‌های‌شان از خلال دهه‌ها ایجاد کرده‌اند، بیان کند.  البته فیلم ضعف‌های جدی هم دارد؛ مثلا لوکیشن فیلمبرداری آنگونه که باید حسی از جغرافیای عراق را تداعی نمی‌کند و از سوی دیگر فیلمنامه خط روایی متمرکزی ندارد. علاوه بر این پایان‌بندی فیلم هم که در آن اعضای سالخورده این سازمان را به شکل نمادین مشغول حملات سایبری نشان می‌دهد، بیش از آنکه باورپذیر باشد، شکل جنسی از یک بیانیه گل‌درشت دارد و بهتر بود بدون این پایان‌بندی سراسر جهت‌دار، به شکلی که مخاطب خود به فرجام ناخوشایند این آدم‌ها بیندیشد به اتمام می‌رسید. 
در نهایت این اثر به عنوان نخستین فیلم بلند سازنده‌اش لیلی عاج اثری قابل قبول و مورد تحسین است. 

Page Generated in 0/0055 sec