محمدرضا سپهری: 57 سال پیش نخستین جرقههای هفته کتاب خورد اما بنا به دلایلی ادامه یافت و ماند تا بعد از انقلاب که سال 1372 برگزار شد. قبل از برگزاری این هفته، آییننامهای تکمیلی با توجه به خطوط اصلی سیاستگذاری و امور اجرایی هفته کتاب تنظیم شد که بر اساس این آییننامه به منظور توسعه فرهنگ مکتوب و ایجاد علاقه و شوق در عموم مردم بویژه کودکان، نوجوانان و جوانان به امر کتاب و کتابخوانی در سراسر کشور، این هفته «هفته کتاب» نامگذاری شد.
البته ما در کشورمان 2 مناسبت کتاب داریم که میتوان گفت یک موردش مردمی و تقویمی است و دیگری رسمی و تقویمی. نمایشگاه کتاب از نوع برنامههای مردمی است که جای خود را در اردیبهشتماه ثابت کرده است و همه به نحوی با آن درگیرند، ولو اینکه بیایند به نمایشگاه کتاب، غذایی بخورند و بروند! اما درباره هفته کتاب اگر شما به راسته خیابان انقلاب که راسته کتابفروشیهاست بروید و به طور اتفاقی از عابران بپرسید که هفته کتاب چه زمانی است، قطعا به اندازه اخبار نمایشگاه کتاب درجریان نیستند؛ البته خوشبینانهاش این است، چرا که ممکن است اصلا ندانند کتاب چیست!
اینکه نباید کتاب را منحصر به هفته کتاب بدانیم و اینکه باید از کتاب در همه سال گفته شود حتما حرف درست و بجایی است اما نباید از این هم بگذریم که گذاشتن یک روز یا یک هفته برای کتاب هم خودش کار نمادینی است تا کمک کند برای دیده شدن کتاب و اهالی کتاب تا دوستداران کتاب در این هفته بین مردم باشند و از کتاب بگویند، بشنوند و ببینند؛ چیزی که شاید در این سالها خیلی به آن توجه نشده است.
* «هفته کتاب» برنامه تقویمی است!
هفته کتاب از آن دست برنامههایی است که فقط برای ارگانها کاری تقویمی و رسمی است و باید برنامههایی را به اجبار انجام دهند تا بگویند رسالتشان را انجام دادهاند؛ رسالتشان هم تعدد برنامه است، نه کیفیت! به طور مثال در نشست خبری سیویکمین دوره هفته کتاب که چند روز پیش با حضور تشکلها و ارگانهایی که در این حوزه به نوعی مسؤولیت دارند برگزار شد، فتحالله فروغی، رئیس هیات مدیره انجمن فرهنگی ناشران کودک و نوجوان از برگزاری کارگاه آشنایی با امور مالیاتی خبر داد؛ برنامهای که بود و نبودش برای مخاطب و مردم اصلا اهمیتی ندارد و فقط برای ناشران است اما به لحاظ عددی در پایان هفته کتاب در آمار برنامههای اجراشده حساب میشود. اینطور میشود که در انتهای هفته مدیران و مسؤولان میگویند ما نزدیک به 1000 برنامه در این هفته برگزار کردیم!
این ادعا که هفته کتاب دیگر مردمی به حساب نمیآید در همین موضوع نهفته است که مسؤولان دیگر به فکر برنامههای نو که مردم را به صحنه بکشاند تا بتوانند نقش خود را ایفا کنند، نیستند. فقط باید یکسری برنامه آن هم در تعداد حداکثری برگزار شود. هفته کتاب برگزار میشود تا مردم انس بیشتری با کتاب داشته باشند اما نبود المانهای شهری و نداشتن تبلیغات تلویزیونی و حتی نداشتن برنامهای که عموم مردم را درگیر کند، باعث میشود هیچ واکنشی از سمت مردم برای این هفته وجود نداشته باشد. شاید تنها ارگانهایی که بتوان از آنها نام برد که برنامههایشان با مردم همگام است، نهاد کتابخانههای عمومی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. دلیل آن هم کتابخانهها هستند که مردم از آن استفاده میکنند و برنامهها را به چشم میبینند و در آن مشارکت دارند. معمولا در استانهای مختلف، کتابخانه تنها نهاد فرهنگی است که مردم مراجعه مستقیم به آن دارند، برای همین برنامههای این نهاد فرهنگی در هفته کتاب مورد استقبال قرار میگیرد و مردم از آن باخبر میشوند. سال گذشته، شهرداری تهران با آوردن اسامی کتابها و نویسندگان به تابلوهای شهری، هفته کتاب را به مردم یادآوری کرد اما شاید فقط این ایده برای اینکه مردم این هفته را به یاد داشته باشند کافی نباشد. در طول سال میشود برنامهریزی درست برای این کار انجام داد تا مردم برای برگزاری این هفته مشارکت داشته باشند، همین مشارکت داشتن به رونق برنامهها هم کمک میکند.
نکته دیگر این است که هیچ اتفاق مثبتی در فضای عمومی شکل نمیگیرد تا مردم به این امر توجه کنند، البته این حرف که سرانه مطالعه در کشور کم شده است و مردم کتاب و ادبیات را دوست ندارند، حرف اشتباهی است، چرا که بعد از نصب تابلوهای شعر از شاعران مطرح کشور در شهر تهران، پلیس راهنمایی و رانندگی از افزایش تصادفات به دلیل همین تابلوها خبر داد، البته این اتفاق از ۲ نگاه تلخ و شیرین است. اینطوری است که ما مردم را در برنامههای رسمی خود جا نمیدهیم و فقط میخواهیم ژست نزدیکی به مردم را بگیریم.
* قهر بودن صداوسیما با کتاب!
نکته دیگر اینکه در نشست خبری هفته کتاب، رکن اصلی تبلیغ این هفته و ایجاد فرهنگ کتابخوانی در منازل یعنی صداوسیما، حضور نداشت. البته رسانه ملی در سالهای گذشته هم در حوزه کتاب، برنامههای نو و بدیعی که مخاطب را جذب کند، تولید نکرده است. به جرأت میتوان گفت آخرین برنامه کتابمحور صداوسیما «کتاب باز» بود و بعد از آن فقط به پخش تیزرهای مسابقات برای پویش و گفتوگوهای تخصصی و کلیشهای که مخاطبان خاص خود را دارد یا اصلا مخاطب ندارد، پرداخته است؛ آخرین مثالش هم برنامه خانه جلال بود.
نکته پایانی هم این است که با برگزاری مسابقات و اهدای جایزههای میلیونی نمیتوان جریان فرهنگی در کشور ایجاد کرد و فقط این اتفاق به نفع عدهای است و نه جریان فرهنگ و کتاب کشور اما متاسفانه این طرح در هفته کتاب یکی از ایدههای پرتکرار است تا رنگ و لعابی از کتاب در آمار و ارقام نهادها باشد.
هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران امسال 31 ساله میشود اما به اندازه یک برنامهای که 31 سال آزمون و خطا کرده است، برگزار نمیشود و حتی تجربه هم کسب نکرده است. لازم است حتما در فرآیند ایده و اجرا فکری کارآمدتر شود تا بتوانیم همانند نمایشگاه کتاب در فرهنگ کتاب و کتابخوانی کارهای ایجابی انجام دهیم، اگرنه انجام فعالیتهای سلبی نمیتواند به رشد این برنامه کمک کند.
البته باید خلاقیت را هم چاشنی کار کرد. اگر خلاقیت و مشارکت مردمی باشد، میتوان هفته کتاب باشکوهتر و پرجمعیتتری را برگزار کرد و دیگر توپ را به زمین رسانهها نیندازیم که شما سال گذشته کمک نکردید و امسال باید بیشتر پای کار هفته کتاب باشید.
درباره خلاقیت هم باید گفت اگر شما در نشست خبری هفته کتاب بودید، برنامههایی غیر از پویش برای ردههای سنی مختلف، کارگاههای آموزشی، بازدید و.... را از مسؤولان نمیشندید. حال باید دید اگر پویش را از این جریان بگیریم، برنامه دیگری برای شرکت دادن مردم در این فضا در دست داریم؟
بنابراین میشود در برنامههایی که در این هفته برگزار میشود، این موضوع را مورد توجه قرار داد تا بتوان رقبای سرسخت را از میدان به در کرد. این را هم باید بدانیم که اگر جشنواره یا نشستی با حضور اندک برگزار شود، نباید برای پر کردن گزارش کاریمان، سال بعد سر وقتش برویم و باز آن را اجرا کنیم. حتما باید روال به این صورت باشد، وقتی برنامهای با کمترین میزان مشارکت مردم برگزار میشود، نباید برای سال بعد دوباره تکرار شود. وقتی مسؤولان برگزاری این هفته، این رغبت نداشتن را میبینند، باید برای سالهای آینده برنامهای را تدارک ببینند که با خلاقیت، مردم را به سمت کتاب و کتابخوانی و دنبال کردن هفته کتاب تشویق کند.