printlogo


کد خبر: 271962تاریخ: 1402/8/24 00:00
«آدانیا شیبلی» نویسنده‌ای که مراسم تقدیرش در نمایشگاه کتاب فرانکفورت به خاطر فلسطینی بودنش لغو شد؛ از توقیف کتابش می‌گوید
چون فلسطینیان قربانی بودند اثرم توقیف شد!

آدانیا شیبلی (عدنیه شبلی) در کودکی با نخستین داستان‌نویس زندگی‌اش در مزرعه بادام و زیتون خانوادگی در فلسطین روبه‌رو شد: او مادرش بود. می‌گوید وقتی برق نداشتیم، مادرم ما را دور هم جمع می‌کرد- چون می‌ترسیدیم و نمی‌توانستیم بخوابیم -‌و برای‌مان داستان می‌گفت تا زمانی که برق بیاید. مادر شبلی نه می‌خواند و نه می‌نوشت، بنابراین داستان‌هایی که او می‌گفت اکنون فقط با خواهران و برادران شبلی زنده مانده است. همین اواخر یک روز صبح، در زوریخ، جایی که رمان‌نویس در آنجا اقامت دارد، یکی از این داستان‌ها به خاطرش می‌آید. با بازگویی آن از طریق زوم، چهره شیبلی به لبخند گسترده‌ای شکفته می‌شود؛ لبخندی که هر وقت از خانواده‌اش صحبت می‌کند روی صورتش پخش می‌شود. در داستان یک چیز شاخص است: اینکه بر اثر بی‌توجهی مرد به کلمات، او همه چیز را از دست می‌دهد. شبلی از روایت این داستان هدفی دارد. اواسط اکتبر، در مراسمی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت، قرار بود جایزه لیبراتور را به وی بدهند؛ جایزه‌ای مختص نویسندگان زن آسیا و آفریقا که توسط سازمان ادبی آلمان «لیتپرام» اهدا می‌شود، این مراسم لغو شد؛ به‌طور ناگهانی با یک ایمیل کوتاه که به جنگ بین اسرائیل و فلسطین اشاره شد. به وی گفته شد این مراسم برگزار نمی‌شود. نامه‌ای در انتقاد از به تعویق افتادن جایزه او توسط بیش از ۱۵۰۰ نویسنده از جمله برندگان جایزه نوبل آنی ارنو، عبدالرزاق گورناه و اولگا توکارچوک امضا شد اما خود شبلی تاکنون در انظار عمومی درباره این ماجرا اظهار نظر نکرده است. او برای حضور در جشنواره‌ای ادبی و برای معرفی ترجمه کتابش به کره پرواز کرد و پیش از رفتن به مردم سئول گفت خواهد آمد و قرار نیست از قول خود عقب‌نشینی کند و تاکید کرده بود: وقتی می‌گویی کاری را انجام می‌دهی، باید آن را انجام بدهی. این نگرش به زبان یکی از دلایلی است که شیبلی در طول ۲۵ سال نوشتن، تنها ۳ رمان کوتاه منتشر کرده است: «لمس»، «ما همه به یک اندازه از عشق دور هستیم» و «نکته جزئی». کتاب‌هایی همه باارزش که زندگی درونی انسان‌ها را روی دایره می‌ریزد. شخصیت‌هایی که زبان به عنوان سلاح، ابزار و حتی نوعی قفس در برابر آنها به کار گرفته شده است. در رمان‌های او حالت‌های منعطف و فوق‌العاده زیبای شخصیت‌هایش با وجود سیستم‌ها، در چشم‌اندازی که او «زبان زخم‌دار» می‌نامد، تداوم می‌یابد. نگارش کتاب «نکته جزئی» ۱۲ سال طول کشید و طی آن شیبلی به لندن رفت تا دوره دکترای خود را در زمینه مطالعات رسانه‌ای و فرهنگی بگذراند (تز او درباره ترور بصری در ۱۱ سپتامبر بود). انتفاضه دوم رسید و او کابوس می‌دید. زندگی در جایی دور از زبان او، به شیبلی اجازه داد تا چیزهای جدیدی را از نزدیک تجربه کند. در بهار 1402 وقتی کتاب «نکته جزئی» در آلمان منتشر شد، نقدهای هیجان‌انگیزی گرفت اما در آستانه نمایشگاه کتاب فرانکفورت، روزنامه‌نگار «کارستن اوته» در نقدی نوشت در کتاب او «همه اسرائیلی‌ها متجاوز و قاتل ناشناس هستند، در حالی که فلسطینی‌ها قربانیان اشغالگران هستند». شیبلی معتقد است این نظر در تصمیم‌گیری برای به تعویق انداختن جایزه او موثر بوده است. با این حال او می‌گوید: من تمام این موضوع را به عنوان انحراف از درد واقعی تجربه کردم، نه بیشتر. همه شخصیت‌های فلسطینی کتاب نیز بی‌نام هستند. در واقع، نخستین بار که در رمان با مردم عرب روبه‌رو می‌شویم، سرباز فقط سایه‌های آنها را می‌بیند: «سایه‌های سیاه باریک آنها گاهی در مقابل او تکان می‌خورد و بین تپه‌ها می‌لرزید، اما هرگاه وسایل نقلیه به سمت آنها می‌رفتند، وقتی می‌رسیدند کسی را پیدا نمی‌کردند». میراث شیبلی نیز بادیه‌نشینی است. اجداد او ۱۰۰۰ سال پیش به عنوان جنگجویان صلاح‌الدین، نخستین سلطان مصر و سوریه، به فلسطین رفتند و مساحت وسیعی از آن سرزمین برای کنترل به خانواده او واگذار شد. با گذشت زمان، ابتدا با حاکمیت اجباری بریتانیا بر فلسطین و سپس با ایجاد اسرائیل -که حرکت عشایری آنها را متوقف کرد- این زمین‌ها کاهش یافت. در نهایت دولت اسرائیل تمام زمین‌ها را مصادره کرد و به پدرش اجازه داد با گرفتن زمین از یک خانواده فلسطینی دیگر، مقداری از آن را پس بگیرد که پدرش نپذیرفت. شیبلی در مزرعه‌ای که باقی مانده بود بزرگ شد و از ۴ سالگی شروع به کار کرد. قبل از رفتن به مدرسه، او خواندن و نوشتن عربی را از یک خواهرش و انگلیسی را از خواهر دیگرش آموخته بود و کتاب‌هایش را با خود به مزرعه می‌برد. او می‌خندد و می‌گوید: بیشتر از پدر و مادرم با بزها وقت می‌گذراندم. در ۹ سالگی، خواهرش دفترچه‌ای به او داد تا در آن بنویسد و وقتی وارد دانشگاه شد متن‌هایی می‌نوشت که در بهترین مجله‌های فلسطینی منتشر می‌شد. در اوایل ۲۰ سالگی، قطعه‌ای نوشت که توجه شاعر مشهور محمود درویش را به خود جلب کرد و او را به دفتر خود فراخواند و از او خواست متنی 4 صفحه‌ای بنویسد. شیبلی این کار را کرد و درویش او را تشویق کرد تا کارهای بیشتری انجام دهد: به این ترتیب رمان «لمس» او به وجود آمد. نزدیک به ۳۰ سال بعد، شیبلی انعطاف‌پذیری قدرت زبانی را چنین خلاصه می‌کند: در فلسطین، من هم مانند بسیاری دیگر، بزرگ شدم و متوجه شدم که زبان فقط ابزاری برای برقراری ارتباط نیست. اغلب به جای بیان، پنهان می‌کند و در بین سکوت خود، امکانات بی‌پایانی را که به بیان نمی‌آید، نگاه می‌دارد. زبان می‌تواند مورد حمله یا سوء‌استفاده واقع شود اما باز هم می‌تواند آزادی نهایی وجود و عشقی را که در واقعیت به آنها دسترسی ندارید، ارائه کند. اینجاست که وقتی صحبت از فلسطینی بودن به میان می‌آید، زخم زبان می‌تواند بسیار دردناک باشد. چگونه چیزی را بنویسیم که نمی‌شنویم؟ شیبلی می‌گوید که با حذف برخی از کلمات آغاز می‌شود، نخستین آنها «فلسطین» است، نام مکان‌هایی که به زبان عربی بیان می‌کنیم اما هرگز در علایم جاده‌ها یا نقشه‌ها وجود ندارند. سکوت همه اطرافیان درباره گذشته، کلمه عرب و عربی که به عنوان دشنام تلقی می‌شد، شغل عربی به معنای شغل بد و غیره بود. وقتی شیبلی از زبان صحبت می‌کند، اغلب به نظر می‌رسد که از موجودی آگاه صحبت می‌کند که اراده‌ای دارد؛ یکی که ممکن است آسیب ببیند. از زمان انفجار خشونت در  فلسطین، کلام تقریبا به طور کامل او را ترک کرده و او نگران خروج آنهاست. می‌گوید: همیشه می‌ترسیدم یک روز از خواب بیدار شوم و زبان نداشته باشم، این ترس من است و در ۴ هفته گذشته زبان مرا رها کرده، انگار نیست. هر وقت تلاش کردم، شکست خوردم. من اکنون از دست دادن زبان را نتیجه ماندن با درد می‌دانم: درد غیرقابل درک کسانی در فلسطین که درجه جدیدی از ظلم علیه آنها شده، درد شخصی از دست دادن رویایی که می‌توانستیم جرأت کنیم. شکل جدیدی از با هم بودن را تصور کنید، جایی که به خود اجازه می‌دهیم از درد درس بگیریم نه اینکه آن را علیه دیگران آزاد کنیم. او می‌گوید درخواست‌های متعدد رسانه‌ها از او برای گفت‌وگو در چند هفته اخیر و انتقاد از پاسخ ندادن او به آنها باعث شده متوجه شود که ما تمایل داریم سکوت را به چیزی تقلیل دهیم که باید رد شود، در حالی که این سکوت را باید همراه درد بدانیم. وی می‌افزاید: برای من ادبیات تنها جایی است که سکوت را می‌پذیرد. با این حال، قبل از اینکه به نمایشگاه کتاب دعوت نشود، نوشتن متنی را که قصد داشت به عنوان سخنرانی پذیرش ارائه کند، آغاز کرده بود؛ متنی که درباره توقیف کتاب بود.


Page Generated in 0/0057 sec